۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۳
کد خبر: ۷۹۴۶۲۶

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی
حمله هوایی پاکستان به خاک افغانستان تنش‌های دیرینه دو همسایه را دوباره شعله‌ور کرده است؛ نشانه‌ای تازه از بحرانی عمیق که امنیت و ثبات جنوب آسیا را به چالش کشیده است.

درحالی‌که هنوز غبار حملات مرزی فرو ننشسته، تصمیم اسلام‌آباد برای حمله هوایی به خاک افغانستان فصل تازه‌ای از تنش میان دو همسایه گشود. این اقدام که با توجیه «مقابله با تروریسم» صورت گرفته است، از نگاه ناظران بیش از آنکه یک عملیات امنیتی باشد، بازتابی از تغییر در محاسبات ژئوپلیتیکی پاکستان است؛ کشوری که پس از ناکامی در مهار تحریک طالبان پاکستان (TTP) و سردی روابط با کابل، اکنون می‌کوشد از راه نمایش قدرت، معادله امنیتی جنوب آسیا را بازتعریف کند.
در سوی مقابل، طالبان که حملات را «نقض آشکار حاکمیت ملی» خوانده‌اند با بسیج نیروهای مرزی و مواضع تند در برابر اسلام‌آباد، نشان داده‌اند که حاضر نیستند نقش بازیگر منفعل را در معادلات منطقه‌ای بپذیرند. در چنین فضایی، آتش‌بس ۴۸ ساعته بیش از آنکه نشانه صلح باشد، یادآور شکنندگی صحنه‌ای است که هر لحظه می‌تواند دوباره شعله‌ور شود.

ریشه‌های بحران

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی  دیدار وزیر امور خارجه پاکستان با سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان

روابط کابل و اسلام آباد از زمان تاسیس پاکستان در سال ۱۹۴۷ تاکنون همواره با بی‌اعتمادی، سوی ظن و رقابت همراه بوده است. از مساله مرزی «خط دیورند»، حضور میلیون‌ها پناهجوی افغان در پاکستان تا اتهام حمایت اسلام‌آباد از گروه‌های افراطی در دهه‌های گذشته، پایه‌های بحرانی ساختاری را شکل داده که اکنون در قالب درگیری‌های مرزی دوباره بروز یافته است.
از نگاه تحلیلی، اسلام آباد که خود را قربانی فعالیت‌های گروه تحریک طالبان پاکستان می‌داند، معتقد است رهبران این گروه در خاک افغانستان پناه گرفته‌اند. اما کابل این ادعا را رد کرده و می‌گوید اسلام‌آباد در پی فرافکنی ضعف داخلی و بحران امنیتی خود است.

در واقع، رویارویی اخیر میان پاکستان و طالبان نتیجه مستقیم دهه‌ها بی‌اعتمادی، رقابت امنیتی و درهم‌تنیدگی تاریخی میان ۲ کشور است و بحران کنونی صرفا به تبادل آتش یا حملات هوایی اخیر محدود نمی‌شود بلکه در بطن خود حامل لایه‌هایی از اختلافات مرزی، منازعات قومی، بازی‌های نیابتی و تغییر موازنه‌های ژئوپلیتیکی در جنوب آسیاست.

میراث مرز دیورند

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

یکی از کهن‌ترین ریشه‌های تنش میان دو کشور به خط دیورند بازمی‌گردد؛ مرزی که در سال ۱۸۹۳ میان امیر عبدالرحمن‌خان پادشاه افغانستان و سر مورتیمور دیورند نماینده انگلیس ترسیم شد.

از نظر مقام‌های افغان، کابل هرگز این مرز را به رسمیت نشناخت و همواره آن را تحمیلی دانسته است. آنها براین باور بودند که این خط مصنوعی، سرزمین‌های پشتون‌نشین را میان ۲ کشور تقسیم کرد و تا امروز نماد شکاف قومی و جغرافیایی در منطقه باقی مانده است.

اما مقام‌های اسلام‌آباد مرز دیورند را مرز رسمی خود می‌داند و بر کنترل نظامی کامل آن اصرار دارد؛ اصراری که بارها به درگیری‌های مرزی، بسته شدن گذرگاه‌های تجاری چون چمن و اسپین‌بولدک و بروز تنش‌های سیاسی منجر شده است.

حمایت‌های متقابل و بازی‌های نیابتی

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

روابط پاکستان و افغانستان در دهه‌های گذشته بر پایه سیاست «دوستی مشروط» و استفاده ابزاری از گروه‌های شبه‌نظامی بنا شده است. در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی، اسلام‌آباد با حمایت ایالات متحده و عربستان از مجاهدین افغان پشتیبانی می‌کرد و پس در دهه ۱۹۹۰، پاکستان از جنبش طالبان به‌عنوان ابزار نفوذ در کابل حمایت گسترده‌ای به‌عمل آورد تا در رقابت با هند دست بالا را داشته باشد.

این درحالی بود که پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، این معادله تغییر کرد و نشان داد که دیگر مهره‌ای وابسته به اسلام‌آباد نیستند، بلکه قدرتی مستقل با گرایش ملی و بعضا ضدپاکستانی محسوب می‌شوند و همین تحول باعث شده است تا روابط دو کشور از حالت هم‌پیمانی تاکتیکی به رقابت امنیتی آشکار تغییر یابد.

بی‌نظمی ژئوپلیتیکی در جنوب آسیا

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

اگر مساله پاکستان و افغانستان در سطح کلان‌تر بنگریم می‌تواند بی‌نظمی ژئوپلیتیکی در این منطقه را دید؛ جایی که روابط اسلام‌آباد با دهلی‌نو در پایین‌ترین سطح، روابط با واشنگتن در سردی و وابستگی اقتصادی به چین در اوج خود قرار دارد. این در حالی است که افغانستان در حال گذار از وضعیت انزوا به بازیگری مستقل است و تلاش دارد نقش خود را در میان قدرت‌های منطقه‌ای بازتعریف کند و ترکیب همین عوامل باعث شده مرزهای دو کشور به میدان رقابت ایدئولوژیک و امنیتی تازه‌ای بدل شوند که کنترل آن به‌سادگی ممکن نیست.

پیامدهای منطقه‌ای

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

درگیری‌های اخیر در مرزهای چمن و اسپین‌بولدک نه‌تنها مناسبات کابل و اسلام‌آباد را متاثر کرده، بلکه بازیگران منطقه‌ای مانند ایران، چین و روسیه را نیز در وضعیت نگران‌کننده‌ای قرار داده است.
ایران که همواره بر ثبات افغانستان تاکید دارد، از هرگونه بی‌ثباتی در مرزهای شرقی خود نگران است. چین نیز به‌عنوان متحد راهبردی پاکستان، بیم آن دارد که تنش جدید امنیت طرح ها و برنامه‌های زیرساختی مانند «کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC)» را تهدید کند. از سوی دیگر، روسیه در قالب تعاملات خود با طالبان، به‌دنبال جلوگیری از گسترش ناامنی در آسیای مرکزی است.
در سطح کلان‌تر، بحران مرزی پاکستان و افغانستان ممکن است به گسست تازه‌ای در نظم امنیتی جنوب آسیا بینجامد؛ نظمی که پیش‌تر نیز زیر سایه رقابت‌های هند و پاکستان شکننده شده بود.

از کابل تا اسلام‌آباد؛ خطوط بحران جدید در قلب آسیای جنوبی

چشم‌انداز پیش‌رو
آتش‌بس ۴۸ ساعته میان دو طرف، اگرچه فرصتی کوتاه برای تنفس فراهم کرده اما نمی‌تواند جایگزین گفت‌وگوهای واقعی و ساختاری شود. تا زمانی که پاکستان رویکرد نظامی را ابزار اصلی تعامل با طالبان بداند و کابل نیز در برابر فشارها با موضع‌گیری‌های سخت پاسخ دهد، ثبات در مرز به رؤیایی دست‌نیافتنی شباهت خواهد داشت.
تحلیلگران معتقدند راه خروج از بحران نه در افزایش توان نظامی، بلکه در نهادینه‌سازی گفت‌وگوهای مرزی، شفاف‌سازی در مقابله با گروه‌های تروریستی، و ایجاد سازوکار امنیتی مشترک منطقه‌ای است. در غیر این صورت، جنوب آسیا بار دیگر به صحنه رقابت‌های پرهزینه‌ای بدل می‌شود که قربانی اصلی‌اش مردم عادی در دو سوی مرز خواهند بود.

ارسال نظرات