شکست اهداف رژیم پهلوی در انتقال امام از ترکیه به عراق

رژیم پهلوی با هدف منزوی کردن و مهار امام و محدود کردن ایشان و همچنین برداشتن فشار افکار عمومی از روی خود نسبت به انتقال امام از ترکیه به عراق اقدام کرد اما این طرح به شکست انجامید.
شاهدان و ناظران تاریخی دلایل متعددی را درباره تصمیم رژیم پهلوی برای انتقال امام از ترکیه به عراق برشمردهاند که در ادامه به بخشی از آنها اشاره میشود.
فضاي غيرسياسي حوزهي نجف
یکی از علل انتقال امام به نجف فضای غیر سیاسی آنجا و حوزه این شهر بود؛ رژیم قصد داشت که با انتقال امام به این شهر مواضع امام را محدود کند.
آيتالله اشرفيشاهرودي دربارهي دلايل عدم دخالت علماي نجف در امور سياسي اينچنين ميگويد: «نجف داراي محيط بستهاي است... چون علماي آنجا اولاً از امور سياسي خارج بودند... از طرفي اين ذهنيت بود كه مسائل سياسي آن روز حالت تضاد با ديانت دارد. لذا علما و حوزهي نجف از مسائل سياسي و اجتماعي وقوف لازم را نداشتند ... اگر كسي ميخواست در اين رشته وارد شود، به او اَنگ ضدفقهي نيز ميزدند، بلكه گفته ميشد آدم وارستهاي نيست ... نجف اينگونه بود كه هيچكاري با مسائل سياسي و اجتماعي نداشتند. تمام تفكر و ]کارشان] مناسب در كارهاي علمي و درسي بود».
برتري علمي حوزهي نجف نسبت به حوزهي قم
دیگر برآورد اشتباه و غلط رژیم پهلوی این بود که تلاش داشت تا شخصیت امام در مقایسه با بزرگان حوزه نجف به حاشیه رود.
قدمت و سابقهي درخشان علمي حوزهي نجف و حضور بزرگاني چون آيتالله حکيم ـ مرجع طراز اول شيعيان - آيتالله خويي، آيتالله شاهرودي و... سبب شده بود که حوزهي علميهي نجف از شهرت علمي بالايي برخوردار باشد؛ رژيم تصور ميكرد با تبعيد امام خميني(ره) به نجف، ايشان قادر نخواهد بود در سايهي بزرگان آنجا تواناييهاي علمي خود را بروز دهد. در نتيجه جايگاه علمي و شاگردان چنداني پيدا نخواهد کرد و پيامد آن نيز منزويشدن تضعيف فعاليتهاي مبارزاتي ايشان خواهد بود.
آيتالله خاتم يزدي در خاطرات خود دربارهي اين نقشهي رژيم چنين ميگويد: «دستگاه پهلوي و بلکه آمريکا که سردمدار اصلي حکومت پهلوي بود، به قصد انزواي امام و مستهلککردن ايشان در حوزهي نجف، حضرت امام را روانهي عراق نمود».
رهايي از فشار افکار عمومي داخل و خارج کشور
افکار عمومی و مردم به طرق مختلف به حکومت فشار میآوردند و همین مسئله به عنوان یکی از عوامل جابهجایی امام؛ مد نظر رژیم پهلوی بود.
آيت الله سيد جعفر کريمي معتقد است: «در آن زمان از تبعيد امام به نجف، اينگونه برداشت ميشد که شاه چند مطلب مهم را در نظر داشت: اول اين بود که با انتقال امام به نجف تجليل خاصي از امام به عمل ميآورد و ايشان را از تنگناهايي که در ترکيه وجود داشت نجات داده و امام را به جايي که هم دلخواه ايشان است و هم دلخواه شيعيان، منتقل کرد...».
نقطه شکست
تبعید امام به ترکیه در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ واکنش منفی و تند بازاریان و جامعه مذهبی را درپی داشت؛ این در حالی است که عکسالعمل بازاریان و ائمه جماعت نسبت به انتقال امام خمینی از ترکیه به عراق (۱۳مهر ۱۳۴۴) - که در تداوم تبعید اولیه بود - جامعه ایران را چندان ملتهب نکرد.
به نظر میرسد قرابت مذهبی و نزدیکی فرهنگی جامعه عراق و ایران (شیعه بودن مردم) یک از عواملی است که موجب پذیرش و همراهی جامعه ایران شد.
به بیانی دیگر، تبعید امام در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ صورت گرفت و انتقال امام به عراق (۱۳ مهر ۱۳۴۴) معنای «نفی بلد» نداشت و فقط جابهجایی امام از کشوری به کشور دیگر را به عنوان یک خبر مثبت مخابره میکرد.
از سوی دیگر، تبعید اولیه به ترکیه باعث بروز شوک و اعتراض مردم نسبت به این اقدام شد؛ اما تبعید ثانویه (انتقال امام از ترکیه به عراق) در تداوم اقدام پیشین بود و به عنوان یک عمل مستقل و منفی تلقی نشد.
به عنوان نمونه، بازاریان در واکنش به تبعید امام به ترکیه ضمن بستن دکاکین، قصد خروج سرمایه خود از بانکها را داشتند؛ ائمه جماعت نیز به نشانه اعتراض نسبت به برپایی نماز جماعت مبادرت لازم را نداشتند؛ اما عکسالعمل بازاریان و ائمه جماعت پس از انتقال امام از ترکیه به عراق واکنش منفی درپی نداشت.
از سوی دگر وجود مراکز مذهبی و علمی چون حوزه علمیه و بقاع متبرکه در عراق، بهانه و دستاویز مناسبی برای آمد و شد پیروان بود و دیدار و کسب تکلیف از امام را برای وابستگان و شاگردان ایشان سهل میکرد.
امام پس از حضور در نجف مشغول به تدریس شد و نهتنها منزوی نگشت بلکه دروس ایشان مورد توجه بود. به هر ترتیب واکنش بازار و ائمه جماعت نسبت به انتقال امام از ترکیه به عراق نشان از فهم و تحلیل متفاوت دستگاه پهلوی از سطح جامعه بخصوص مردم مذهبی داشت.
با توجه به واکنش جامعه مذهبی در زمینه انتقال امام به عراق و حوادث سالهای بعد از آن، نشان از شکست طرح رژیم پهلوی داشت.