۱۸ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۹:۲۱
کد خبر: ۷۸۸۰۷

روایت‌های غرب

دبیر فرهنگی
ارتباطات
با بررسی تاریخچه فعالیت‌های بین المللی غرب، به ویژه آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپایی این نکته به روشنی آشکار می‌‌شود که در پشت همه این حرکات، روایتی برای جلب افکار عمومی (Public Opinion) و مشروعیت بخشیدن (Legitimacy) به اعمال حتی ناهنجار و ضدانسانی وجود دارد. این مساله بخاطر جلب نظر اکثریت بر مبنای آموزه‌های خودساخته دموکراسی غربی نقش ویژه‌ای در آغاز و اجرای عملیات‌های غرب در سطح جهان دارد از این رو واژه «افکار عمومی» پرمصرف‌ترین کلمه پیش از هر نوع تحرک در سطح جهان است.

افکار عمومی، پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی و خصلتی جمعی است و عبارت است از ارزیابی و نظر مشترک گروهی اجتماعی در مسئله‌ای که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه‌ معینی، بین عده‌ زیادی از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عمومیت می‌یابد و عامه مردم آن را می‌پذیرند. افکار عمومی به صورت تأیید یا مخالفت با یک عمل، نظر، شخص و واقعه با خواسته، مطالبه، پیشنهاد و توصیه تجلی می‌یابد (مهرآرا،1372 ص 371). افکار عمومی زمانی بوجود می‌آید که موضوع یا مسئله‌ای مورد توجه عمومی وجود داشته باشد. مسئله مزبور باید تا آن حد حیاتی باشد که مردم را به موضع گیری در خصوص آن وا دارد (نصر، 1380، ص411).
افکار عمومی را می‌توان یک جریان فکری دانست که مسلط بر فضای فکری جامعه شده و آن را می‌سازد. این ‌افکار از فرهنگ جامعه، یا از افکار قالبی و کلیشه ای، یا از اطلاعاتی که به وسیله‌ی رسانه‌ها در جامعه پخش می‌شود، و یا از رخدادهایی که در محیط اتفاق می‌افتد، نشات می‌گیرد. (افکار عمومی، نوشته ژودیت لازار )

در دوران کنونی رسانه‌ها به‌ دلیل کارکردی که در حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه دموکراتیک دارند، در شکل دهی افکار عمومی نقش بی‌بدیل و حتی منحصر به فردی و تعیین کننده‌ای دارند. برنارد کوهن معتقد است «رسانه ها ممکن است به ما نگویند چگونه بیندیشیم، اما مطمئناً به طور شگفت آوری به ما تلقین می کنند که به چه چیزی بیندیشیم.»

بایکوت خبری برخی شخصیت‌های سیاسی یا جریانات و حوادث مهم، پرداختن وسیع به مسائل کم اهمیت، خبری کردن مسائل حاشیه‌ای، تحریف رویدادها با ارائه تحلیل‌های التقاطی و نادرست، بازتاب وارونه بسیاری از مسائل، برخورد گزینشی با اخبار روز جهان و هزاران ترفند دیگری که امروزه در مطبوعات بزرگ جهان و غول‌های رسانه‌ای وابسته به رژیم صهیونیستی و آمریکا بکار گرفته می‌شود برای هماهنگ کردن افکار عمومی در مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی است.
نظریه اشاعه، نظریه برجسته سازی، نظریه وابستگی مخاطبان و دیگر نظریه‌های مطرح در علوم ارتباطات از تلاش های علمی است که در این راستا مطرح، تبیین و ترویج می‌شود.

سرمایه‌گذاری گسترده و به ظاهر زیان‌ده نظام‌های سرمایه داری و استعماری تنها بر اساس جلب افکار عمومی برای رسیدن به منافع بزرگ قابل توجیه و خود دلیلی بر این مدعاست.

آنچه غرب از آن واهمه دارد شکست در پروژه‌های سنگین و هزینه‌بر افکار عمومی است، روایت‌هایی که غرب با شگرد و مهارت خاصی برای مردم جهان مطرح می‌کند در صورت برملا شدن موارد کذب و خلاف واقع آن، علاوه بر زیان فعلی، اعتماد عمومی را از سرکردگان مدعی حکومت بر دهکده جهانی سلب می‌کند و هزینه عملیات‌های جلب نظر بعدی را تا حدود بسیاری افزایش می‌دهد، آنچه که ایران درست بر آن انگشت نهاده و خشم غرب را برانگیخته است.

هلوکاست روایتی است که غرب آن را با هزینه بسیار گزاف به عنوان سند مشروعیت رژیم منحوس صهیونیستی طی سال‌ها در سطح جهان مطرح کرد تا آنجا که برخی از کشورهای اروپایی از قانون اساسی خود نیز در این راه خرج کردند و ممنوعیت بحث درباره آن را به عنوان یکی از اصول آن گنجانده‌اند. تلاش‌ها و هزینه‌های گزاف غرب برای مشروعیت بخشیدن به موجودیت رژیم صهیونیستی با دو سوال رییس جمهور ایران در سال های گذشته دچار اضطراب شد.

روایت آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی برای مشروعیت بخشیدن حمله نظامی به عراق با مشخص شدن این مساله که هیچ گونه سلاح کشتار جمعی در عراق وجود نداشته با شکست مواجه شد و افتضاحی سیاسی برای بوش و بلر بوجود آورد.

روایت آمریکا با بازی کودکانه یازدهم سپتامبر جهت حمله به افغانستان با هدف مبارزه با طالبان زمانی به اوج شکست و فضاحت خود رسید که نیروهای اطلاعاتی ایران با ردگیری یک سرکرده طالبانی، ریگی را در بهت و حیرت سیا و موصاد دستگیر کردند در حالیکه نیروهای نظامی آمریکا پس از چندین سال حضور در افغانستان نه تنها تاکنون حتی یک فرمانده طالبان را دستگیر نکرده اند بلکه هر روز بر موج ناامنی، انفجارهای تروریستی و ترانزیت مواد مخدر در این کشور افزوده می‌شود.(سایت سرمایه www.sarmayeh.net)

روایت آمریکا که مدعی پرچم‌داری دموکراسی، امنیت و آزادی در جهان است با انفجارهای گسترده در عراق، افغانستان و پاکستان و کشته شدن صدها انسان بی گناه غیرنظامی زمانی بیشتر مخدوش می‌شود که حامد کرزای زبان به افشاگری می‌گشاید و سربسته می گوید مردم افغانستان ارباب و دموکراسی متقلبانه غربی نمی‌خواهند.

اما اکنون هوچی‌گری بر سر دست‌یابی ایران به فناوری هسته‌ای بازی دیگری است که غرب می‌کوشد با اجرای گام به گام آن روایت دروغ دیگری برای مردم جهان آماده کند تا بتواند به روش اصلی خود که همان جنگ و خونریزی است نزدیک شود و تهدید به حمله هسته‌ای به ایران از سوی اوباما در همین راستا تحلیل می‌شود، از این رو دستگاه دیپلماسی کشور در شرایط کنونی کار پیچیده و دشواری در پیش دارد، هرچند اظهارات نابخردانه سران کشورهای غربی مانند تهدید اوباما خود برگ برنده‌ای در دست ماست تا بی منطقی و زورگویی دول غربی را به اثبات برسانیم.

به هر حال شناخت صحیح روایات غرب برای جلب افکار عمومی و برملا کردن ترفندها و دروغ‌های مورد تمسک سران غربی امری است که رسانه‌ها و مسوؤلان می‌توانند با در نظر گرفتن آن با آگاهی پا در کارزار جنگ نرم دشمن نهند.
ارسال نظرات