۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۹
کد خبر: ۷۸۶۳۳۸
معاون تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه:

تربیت عالمان ربانی، راهبر و مجاهد کلان پروژه حوزه علمیه است

تربیت عالمان ربانی، راهبر و مجاهد کلان پروژه حوزه علمیه است
حجت‌الاسلام والمسلمین عالم زاده نوری در جمع راهنمایان تهذیبی و تربیتی، گفت:حوزه علمیه کانون تربیت عالمان ربانی مجاهد راهبر است و کلان‌پروژه ما تربیت چنین عالمانی است.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم زاده‌نوری، معاون تهذیب و تربیت حوزه های علمیه طی سخنانی در جمع راهنمایان تهذیبی و تربیتی نکاتی را پیرامون رسالت حوزه های علمیه و طلاب حوزه بیان کرد که مشروح آن را در ذیل می خوانیم:

حوزه علمیه کانون تربیت عالمان ربانی مجاهد راهبر است و کلان‌پروژه ما تربیت چنین عالمانی است؛ این چهار کلمه را دقت کنید: عالم، ربانی، مجاهد، راهبر. اساساً کار عالَم معطل چنین آدم‌هایی است: کسانی که بتوانند در رکاب امام زمان علیه السلام نه سربازی بلکه فرماندهی و سرداری کنند. یعنی کادر نهضت امام زمان و دولت مهدوی. همان سیصد و سیزده نفر که حضرت به اتکاء آنها قیام می‌کنند. اگر قرار باشد آنها تربیت شوند یک ظرف و بستر تربیتی احتیاج دارد. علی القاعده یکی از بهترین بسترهای تربیتی همین حوزه¬های علمیه است. باید امید داشت که مدارس علمیه آن انسان های بزرگ را تحویل بدهد.

خودتان را بگذارید جای معاون تهذیب و تربیت حوزه¬های علمیه که این مسئولیت را بر عهده دارد و برای این موضوع فکر کنید. این منظور اولا یک برنامه و نرم افزار پیشرفته نیاز است. با یک تلاش مختصر انجام نمی‌پذیرد. یک پروژه عظیم است. یک موقع شما می‌خواهید برای فرزند خود با کاغذ یک موشک درست کنید این خیلی کار ساده‌ای است. یک موقع می‌خواهید موشک قاره‌پیمای نقطه‌زن هایپرسونیک درست کنید. این خیلی عظیم است و اولاً یک نقشه عالمانه می خواهد و ثانیا تنهایی هم صورت نمی‌گیرد. وقتی آدم متوجه بزرگی کارش می‌شود به اندازه بزرگی کارش طبیعتاً باید هم دانش داشته باشد هم نیرو. و هم انسجام پدید بیاورد.

نیاز به نرم‌افزار، نیروی انسانی و انسجام

تربیت عالمان ربانی مجاهد راهبر از ساخت موشک قاره‌پیمای نقطه‌زن هایپرسونیک سخت‌تر و مهم‌تر است. باید متوجه باشیم کجا هستیم. بنابراین اولاً احتیاج داریم به یک نقشه و نرم افزار پیشرفته که مدل بسیار جامع و پیشرفته‌ای به ما بدهد. دوم احتیاج داریم به عوامل انسانی؛ طبیعی است که یک نفر نمی تواند این کار بزرگ را انجام بدهد. عوامل انسانی‌ای که کاملاً با آن نقشه و نرم افزار آشنا باشند و همراهی بکنند تا این اتفاق بیفتد. سوم احتیاج داریم به یک انسجامی گاهی وقت‌ها عوامل انسانی متعدد دور هم جمع می‌شوند به خاطر این که انسجام لازم را ندارند بیش از این که هم‌افزایی داشته باشند کار همدیگر را خنثی می‌کنند این احتیاج دارد به یک مدیریت کلان و انسجام و هم‌افزایی که بشود از این نیروها یکپارچه استفاده کرد.

ما برای تأمین آن نرم‌افزار نظریه تربیت آرمانی توحیدی را با دوستان به اشتراک گذاشتیم. عوامل انسانی هم عمدتاً راهنمایان تهذیبی تربیتی هستند. البته سازه تربیت مشتمل بر عوامل انسانی متعددی است از مدیر مدرسه، معاون تهذیب، استاد اخلاق، سایر اساتید، مشاوران روانشناس و طلاب کنشگر همه در این سازه تربیتی حضور دارند. این‌ها باید در شورای تهذیب مدرسه هم‌آهنگ و هم صدا شوند. ولی مهم‌ترین عامل مباشر تربیتی راهنمای تهذیبی و تربیتی است.

طرح تعالی

طرح تعالی هم صرفاً یک دوره آموزشی نیست که دوستان اینجا چیزهایی یاد بگیرند و بروند. پدید آوردن یک شبکه انسانی منسجم است که به صورت هماهنگ و هم‌افزا در کل کشور شاخه می‌دواند و عملیات می‌کند و سطح تربیت طلبه را ارتقا می‌دهد به سوی افق عالمان ربانی مجاهد راهبر.

بر این اساس چیزهایی بین ما باید کاملاً مشترک باشد و به زمزمه مستمر و گفتمان حاکم تبدیل شده باشد؛ پیرنگ فکری و اندیشه‌ای همه ما و نطق باطنی ما باشد. که آن گونه ببینیم آن گونه حرف بزنیم و آن گونه با همدیگر ارتباط برقرار بکنیم؛ مثلا مفهوم تربیت آرمانی توحیدی، باید برای همه دوستان به یک به اصطلاح راهبردی و راهبرد کاری و اندیشه مستقر تبدیل شده باشد و همه تلاش‌ها معطوف به این باشد. در بحث تربیت آرمانی توحیدی یک کلید واژه خیلی مهم هست که باید همواره در نظر باشد و آن فداکاری برای عظمت اسلام است و اینکه حقیقت دینداری به این است که انسان حاضر باشد برای آرمان الهی و به تعبیر حضرت امام برای مقاصد الهی فداکاری و از خودگذشتگی کند؛ از مالش از جانش از عافیتش از راحتش از خوابش از خوراکش از خانواده‌اش از شهر و دیارش از آسایشش و از تمام سرمایه‌های وجودی‌اش بگذرد. ما نهایتاً باید خودمان این‌طور باشیم و متربیان ما هم باید این ویژگی را داشته باشند. بنابراین با این کلیدواژه‌های مشترک همه با هم به صورت یکصدا و هماهنگ یک کار بزرگ و روشنی را ان شاءالله پیش می‌بریم. آن کار بزرگ همین حضور در عرصه تربیت است با این افق راهبردی.

۱۳ ساحت تربیتی

این تربیت سیزده ساحت دارد یعنی عملیات تربیت عالمان ربانی مجاهد راهبر ذیل اندیشه تربیت آرمانی توحیدی در سیزده شاخه جاری می‌شود و سیزده زیرعنوان پیدا می‌کند. بخشی از آن شاخه‌ها مربوط می‌شود به ارتباط ما با خدا و با ماوراء عالم (تربیت ایمانی اعتقادی و تربیت عبادی سلوکی). بخشی مربوط می‌شود به ارتباط ما با خودمان (تربیت فکری ذهنی عقلانی، تربیت جسمی زیستی، تربیت خلقی شخصیتی و تربیت هنری). بخشی مربوط می‌شود به ارتباط ما با مردم (تربیت اجتماعی فرهنگی، تربیت صنفی حرفه‌ای، تربیت معیشتی اقتصادی، تربیتی سیاسی انقلابی تمدنی، تربیت جمعی تشکیلاتی و تربیت خانوادگی) و بخشی هم مربوط می‌شود به ارتباط ما با محیط پیرامونی و هستی (تربیت محیطی).

شما به عنوان مربی باید آگاهی هایی از این ساحت‌های تربیتی داشته باشید. شما می دانید ما در حوزه رشته اخلاق و تربیت داریم بعضی از مؤسسات و مراکز در این رشته نیرو تربیت می کنند یک مرکز بنیاد هاد است که سطح سه و سطح چهار رشته‌های مرتبط با تربیت اخلاقی را به عهده دارد زیر نظر مرحوم آیت الله ناصری تأسیس شده و الآن آقازاده بزرگوارشان آقای شیخ جعفر ناصری راهبری را به عهده دارند آن‌جا سطح سه و سطح چهار تربیت اخلاقی برگزار می شود. استاد تحریری هم در مرکز خودشان همین سطح سه اخلاق و تربیت را دارند برگزار می‌کنند مؤسسه امام خمینی هم رشته اخلاق و تربیت سطح دو سطح سه و احیاناً ممکن است سطح چهار دارد.

دانشگاه اخلاق و تربیت با مدیریت حاج آقای زارعان که شرط ورودش طلبگی است و جو کاملاً طلبگی دارد آن‌هم به همین هدف تأسیس شده که نیروهای مورد نیاز برای عرصه اخلاق و تربیت را تحویل بدهد. دانشگاه معارف و دانشگاه المصطفی هم دوره‌ها مجازی دارند دارالحدیث هم گویا رشته اخلاق دارد. دانشگاه باقرالعلوم(ع) اخلاق کاربردی دارد و جاهای دیگر که در این زمینه نیرو تربیت می‌کنند. قاعده کار این است که ما نیروهای خودمان را از آنها تأمین کنیم و آن مراکز هم از ما انتظار دارند که ما نیروی تربیت شده آنها را به کار بگیریم؛ اما ما محذوری داشتیم که به طرح تعالی روی آوردیم.

محذور این است که ما نمی‌توانیم آن نیروی آموزش‌دیده را در مدرسه کار بگذاریم. مدارس ما برای جذب نیرو محدودیت‌هایی دارند.

به نظر ما مهم ترین عامل مباشر تربیتی استاد است چرا؟ به خاطر اینکه استاد اولاً فرصت تضمین‌شده ارتباطی با طلبه دارد ثانیاً به نوعی کمالاتش برای طلبه آشکار می‌شود و همین مایه این می‌شود که وزانت و فخامت و احتشامی در نظر طلبه پیدا می کند و طلبه به او اتکا و اعتماد می‌کند و سوم اینکه در این فرصت طولانی ارتباطی صمیمیت برقرار می شود بین طلبه و استاد به صورتی که طلبه مسائل خاص زندگی خود را برای او می گوید و سفره دل خود را برای او باز می کند. این وضعیت را به جایی رسانده که حتی اگر استاد نخواهد نمی تواند بر روی طلبه اثر نگذارد! بخواهد یا نخواهد، بداند یا نداند بر روی طلبه اثر می‌گذارد یعنی شخصیت طلبه با استاد ساخته می شود. هر کسی هم این امکان را ندارد که در مدارس علمیه استاد بشود. من نمی توانم کسی را که در رشته اخلاق و تربیت سطح سه یا سطح چهار گرفته در مدرسه استاد صرف و نحو کنم. استادشدن در مدرسه علمیه معمولاً مقدماتی دارد که برای همه کس فراهم نمی‌شود؛ بنابراین ما همین کسانی را که الآن استاد هستند یعنی امکان ارتباط با طلبه ها را دارند، در بین طلبه ها نفوذ کلام دارند، عرصه ارتباطی خوبی دارند و در نظر طلبه¬ها محترم شمرده می‌شوند و طلبه‌ها بالفعل دارند از این‌ها اثر می‌پذیرند این‌ها را در میدان تربیت داشته باشیم نه اینکه برویم یک سری نیرو از بیرون بیاوریم که معلوم نیست چطوری اینها را به مدرسه و به طلبه ها متصل کنیم؟ این شد که نتوانستیم از خروجی آن مراکز استفاده کنیم. به نظر رسید که کار را این¬جوری پیش ببریم که از همین اساتید موجود صرف و نحو و منطق و فقه بهره بگیریم و همین اساتید موجود را سر خط تربیت قرار دهیم و همین‌ها که الآن عملاً عامل تربیتی هستند را با این دوره‌ها مقداری آماده‌تر و مجهزتر کنیم و کار بر دوش همین‌ها قرار بگیرد. نمی‌شود نمی‌توانیم از بیرون نیرو تأمین کنیم و به مدارس علمیه تزریق کنیم.

بنابراین طرح تعالی شکل گرفته که اساتیدی که بالفعل با طلبه ها حرف می زنند و دستشان به طلبه ها می رسد و در نظر طلبه ها بزرگ هستند و بالفعل دغدغه های تربیتی دارند همین اساتید را آموزش می‌دهیم و با هم هماهنگ می‌کنیم تا این کار را انجام بدهیم.

جایگاه راهنمای تربیتی

در مدرسه علمیه، راهنمای تهذیبی تربیتی مرجع تربیت است و همان نقشی را ایفا می‌کند که پدر در خانواده دارد. اصل مسئولیت تربیت با اوست. برخی کارها را مستقیم انجام می‌دهد و برخی را به متخصصان ارجاع می‌دهد. در تمام ساحت‌های تربیتی، نقطه اتصال و محور ارتباط است. مثل یک پدر در خانه که مسئولیت تربیت فرزند را دارد. برخی کارها را خودش مستقیما انجام می‌دهد و بعضی جاها ارجاع می‌دهد. مثلا فرزند را به پزشک یا به مشاور ارجاع می‌دهد راهنمای تربیتی هم باید توان تشخیص و توان ارجاع داشته باشد.

مثلا مساله‌های عمومی را در زمینه اخلاق و سلوک حل و فصل می‌کند و مساله‌های خاص را به استاد اخلاق ارجاع می‌دهد.

در ساحت شخصیتی و روانشناختی مساله‌های عمومی را خودش حل و فصل می‌کند و موارد خاص را به مرکز مشاوره و روانشناسان ارجاع می‌دهد.

در مسائل جسمی و زیستی توصیه‌های عمومی را خودش می‌کند و در موارد تخصصی به پزشک یا متخصص تربیت بدنی ارجاع می‌دهد. در ساحت‌های خانوادگی و تشکیلاتی و ... هم همین طور است.

راهنمای تربیتی باید به‌صورت فعال در مرکز این شبکه ارتباطی قرار گیرد و هم‌زمان با اشراف بر وضعیت طلاب، شبکه‌ی ارجاعی مناسبی در اختیار داشته باشد.

ارسال نظرات