بازخوانی اندیشه کشفی با نگاه به حکمرانی مردمی در عصر جدید

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام غلامرضا بهروزی لک استاد تمام و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در نشست تخصصی «بازخوانی اخلاق کارگزاران در کتاب میزانالملوک» با اشاره به لزوم بازخوانی متون فکری کهن متناسب با تحولات عصر جدید، تأکید کرد: اگر بخواهیم نظریههایی مانند آنچه در کتاب «تحفهالملوک» کشفی آمده برای دوران معاصر بازسازی شود باید به تفاوتهای بنیادین عصر حاضر با دوران نگارش این آثار توجه کنیم؛ یکی از مهمترین این تفاوتها نقش پررنگ و فزاینده مردم در ساختار حکومتهاست.
وی با استناد به الگوی تحلیل اندیشه سیاسی اسپریگنز اظهار داشت: طبق این الگو هر اندیشه سیاسی در پاسخ به چالشها و بحرانهای خاص زمانه خود شکل میگیرد و برای فهم درست یک نظریه سیاسی باید زمینههای تاریخی و اجتماعی پیدایش آن را شناخت.
وی ادامه داد: برای درک صحیح اندیشه کشفی نیز باید ابتدا ببینیم او با چه مسائل و بحرانهایی مواجه بوده و تلاش کرده به چه نیازی پاسخ دهد.
ضرورت تطبیق حکمتهای سنتی با مسائل روز
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: بهعنوان مثال حکمت مشاء در زمان خود در پاسخ به کدام مسئله پدید آمد و چگونه راهحلی برای آن ارائه داد؟ ما نیز اگر امروز بخواهیم از حکمت مشاء استفاده کنیم ابتدا باید مسئله زمانه خود را بهدرستی بشناسیم و بعد ببینیم چگونه میتوان از آن اندیشه بهره گرفت.
وی تصریح کرد: درباره کشفی نیز باید این مسیر را طی کرد. کشفی در چه شرایطی به نگارش «تحفهالملوک» روی آورد؟ آیا مشکل زمانه او فقدان فضیلت در میان پادشاهان قاجار بود؟ آیا هدف او تعیین معیارهایی برای پادشاهان و اقشار مختلف جامعه بود تا آنان را بهسوی فضیلت هدایت کند؟ آنچه مسلم است اینکه در زمان کشفی مردم عمدتاً نقش فعالی در حکومت نداشتند و بیشتر تربیتپذیر و تابع بودند، اما در دوران جدید این وضعیت تغییر کرده و مردم بهصورت مستقیم در فرایندهای حکومتی نقشآفرینی میکنند.
مردمسالاری در عصر مدرن
استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: ویژگیهای دوران مدرن از جمله انسانمحوری و شکلگیری نظامهای سکولار باعث شده است که مردم بتوانند با آزادی رأی دهند و نقش فعالی در انتخاب مسئولان ایفا کنند. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این مشارکت مردم نهتنها نادیده گرفته نشده بلکه جزء ارکان اساسی و شعارهای بنیادین نظام بهشمار میرود؛ بهگونهای که مقامات عالیرتبه کشور، مانند رئیسجمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند؛ امری که در نظامهای پیشامدرن از جمله حکومتهای سلطنتی، محلی از اعراب نداشت.
حجتالاسلام بهروزیلک در ادامه طرح بحث خود گفت: حالا باید دید که در این شرایط نوین نسبت نظریات گذشته مانند اندیشه سیاسی کشفی با واقعیتهای امروز چیست؟ آیا مردمِ امروز فضیلت لازم برای انتخاب حاکمان فضیلتمند را دارا هستند؟ آیا میتوان همچنان نسخههای اخلاقی کشفی را در حکمرانی امروز بهکار بست یا نیاز به بازسازی، بازخوانی و بازتفسیر این نظریات وجود دارد؟
وی با اشاره به تحولات بنیادین در نظریه حکمرانی در دنیای معاصر، تأکید کرد: امروز دیگر حکمرانی صرفاً در حوزه حکومت مرکزی خلاصه نمیشود بلکه بهعنوان یک مفهوم گسترده، شامل جامعه مدنی، نهادهای مردمی، اصناف، نخبگان، رسانهها و حتی آحاد مردم میشود. در چنین شرایطی باید دید که چه نوع الگوی حکمرانی اخلاقی میتواند پاسخگوی مسائل جدید باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان تصریح کرد: بهرهگیری از میراث فکری و اخلاقی اندیشمندانی مانند کشفی، بدون تردید ضرورتی جدی است، اما این بهرهگیری تنها در صورتی کارآمد خواهد بود که با شناخت دقیق زمینه تاریخی آن اندیشهها و تطبیق آن با نیازها و تحولات زمانه همراه شود.
مهدی الهی