۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۶
کد خبر: ۷۸۳۰۵۴
یادداشت؛

تحولات اجتماعی - سیاسی پس از ارتحال امام خمینی

تحولات اجتماعی - سیاسی پس از ارتحال امام خمینی
با ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی (ره) ملت ایران وارد مرحله‌ای تازه از حیات سیاسی و اجتماعی خویش شد؛ مرحله‌ای که با انتخاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی) به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی فصل نوینی در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، با ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) در خردادماه ۱۳۶۸ ملت ایران وارد مرحله‌ای تازه از حیات سیاسی و اجتماعی خویش شد؛ مرحله‌ای که با انتخاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی) به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی فصل نوینی در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد. اگرچه این فصل جدید استمرار طبیعی راه امام(ره) و تداوم انقلاب اسلامی در مسیر اهداف اصیل آن بود اما به دلیل تحولات وسیع و چندلایه داخلی و خارجی نیازمند بازخوانی و بازتولید روش‌های حکمرانی متناسب با اقتضائات جدید زمانه بود.

دوران امام خمینی(ره) مقارن با سال‌های تثبیت نظام، مقابله با تهدیدات شدید داخلی و خارجی و مدیریت جنگ تحمیلی بود؛ فضایی که اقتضا می‌کرد مدیریت جامعه بیشتر بر مدار بسیج توده‌ای، شور انقلابی و تصمیمات حماسی حرکت کند. اما در دوران زعامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جامعه با چالش‌هایی از جنس دیگری روبرو شد: عبور از فضای جنگ به دوران سازندگی و توسعه، ورود به عصر ارتباطات و رسانه‌های نوین، تغییر ساختار جمعیتی و فرهنگی جامعه، بروز مسائل پیچیده اقتصادی و سیاسی و همچنین افزایش فشارهای دشمن در قالب جنگ ترکیبی و شناختی.

در چنین بستری حکمرانی رهبر معظم انقلاب برخلاف تصور برخی نه در قالب تکرار الگوهای پیشین بلکه در چارچوب اجتهاد انقلابی و مدیریت هوشمندانه شرایط نوین شکل گرفته است. ایشان با صیانت از اصول امام(ره) و انقلا، توانستند الگوی نوینی از رهبری دینی را ارائه دهند که در عین وفاداری به گذشته دارای انعطاف، ابتکار و آینده‌نگری در مواجهه با تحولات است. این ویژگی، رمز پویایی و بقاء نظام اسلامی در دهه‌های پس از امام(ره) بوده است.

۱. عبور از دوران جنگ و ورود به دوره بازسازی

در دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) اولویت‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی ناظر بر تثبیت پایه‌های حکومت نوپای اسلامی، دفع تهدیدهای امنیتی و نظامی و حفظ تمامیت ارضی کشور در برابر تجاوز ارتش بعث عراق بود. کشور درگیر جنگی تمام‌عیار و نابرابر شده بود که تمام ظرفیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به میدان دفاع و ایثار کشانده بود. در چنین فضایی، انسجام و همبستگی اجتماعی عمدتاً در قالب بسیج عمومی برای دفاع مقدس معنا می‌یافت و شیوه مدیریت نظام، اقتضای تصمیم‌گیری‌های سریع، فداکارانه و انقلابی داشت.

اما با پایان جنگ و آغاز دوران بازسازی، صحنه حکمرانی دستخوش تغییرات بنیادینی شد. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی) در نخستین سال‌های زعامت خود با جامعه‌ای مواجه بودند که علاوه بر جراحات و خسارات جنگ در آستانه ورود به دوران جدیدی از ثبات نسبی و نیازهای توسعه‌ای قرار داشت. دغدغه‌های اصلی کشور از مدیریت میدان نبرد به مدیریت بازسازی، نوسازی اقتصادی، توسعه زیرساخت‌ها و ارتقاء بهره‌وری ساختارهای حاکمیتی تغییر یافت. به بیان دیگر فضای پس از جنگ فرصتی پدید آورد تا اولویت‌ها از نظامی‌گری به‌سوی نهادسازی و تعمیق حیات مدنی حرکت کند.

در پاسخ به این تغییر شرایط سبک حکمرانی رهبر معظم انقلاب نیز متناسب با نیازهای زمانه دگرگون شد. ایشان با دوری از شور هیجانی صرف و با تکیه بر عقلانیت راهبردی مسیر حکمرانی را به‌سمت ایجاد ساختارهای پایدار، برنامه‌محوری، ارتقاء سرمایه انسانی و نهادسازی فکری، فرهنگی و اقتصادی هدایت کردند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان این مرحله را دوران تعمیق و تثبیت انقلاب اسلامی در زیرساخت‌های تمدنی جامعه ایرانی دانست.

۲. رشد فناوری و تحولات رسانه‌ای

با ورود به قرن بیست‌ویکم و گسترش شتاب‌ناک فناوری‌های ارتباطی، جهان با پدیده‌ای روبه‌رو شد که آن را «انقلاب ارتباطات» می‌نامند. رسانه‌های نوین، شبکه‌های اجتماعی، ماهواره‌ها و پس از آن اینترنت نه‌تنها نحوه انتقال اطلاعات بلکه فرایند شکل‌گیری افکار عمومی، تصمیم‌سازی اجتماعی و اقناع سیاسی را به‌طور اساسی متحول کردند. دیگر سخن گفتن با مردم صرفاً از طریق منبر و روزنامه و رادیو کافی نبود؛ بلکه مخاطبِ امروز با دنیایی از منابع متنوع، جذاب و در عین حال انباشته از تحریف و شبهه مواجه است.

در چنین شرایطی حکمرانی دینی و انقلابی در عصر رسانه با چالشی بزرگ مواجه شد؛ چالشی که در زمانه حضرت امام خمینی(ره) به‌گونه‌ای دیگر وجود داشت. در آن دوران پیام انقلاب به‌دلیل تازگی، صداقت، مظلومیت و استبدادستیزی‌اش به‌سرعت در دل‌ها نفوذ می‌کرد و ابزارهای رسانه‌ای ساده‌ای چون نوار کاست، اعلامیه و سخنرانی‌های پرشور کافی بود تا موج آگاهی ایجاد شود. اما امروز با سیطره رسانه‌های جهانی، استودیوهای جنگ روانی دشمن، بازتولید شبهه، تحریف تاریخ انقلاب و ترور شخصیت رهبران دینی صحنه‌ای به‌مراتب پیچیده‌تر شکل گرفته است.

رهبر معظم انقلاب در برابر این وضعیت با درک عمیق از تحولات فضای عمومی بر ضرورت «جهاد تبیین» به‌عنوان اصلی‌ترین مأموریت نخبگان و آگاهان جامعه تأکید فرموده‌اند. ایشان ضمن هشدار نسبت به خطر جنگ شناختی، دستگاه رهبری را از یک ساختار صرفاً سیاسی به نهادی فرهنگی ـ تمدنی ارتقاء داده‌اند؛ نهادی که مأموریت خود را در تربیت جوانان مؤمن، انقلابی، پرسش‌گر، تحلیل‌گر و مسلح به سلاح بصیرت تعریف کرده است. این تغییر راهبرد یکی از عمیق‌ترین وجوه تمایز حکمرانی ایشان با دوران گذشته است.

۳. دگرگونی در ساختار جمعیتی و مطالبات اجتماعی

در سال‌های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی فضای عمومی جامعه ایران سرشار از شور انقلابی و ایمان دینی بود. نسلی که پرچم نهضت اسلامی را برافراشته بود خود را وارث خون شهدا و حامل پیام امام(ره) می‌دانست و با جان و دل در دفاع از نظام نوپای اسلامی چه در عرصه تثبیت سیاسی و چه در میدان دفاع مقدس حضور می‌یافت. انگیزه‌های ایمانی، حس مسئولیت انقلابی و روحیه ایثار و فداکاری در میان این نسل، ویژگی بارز دوران امام خمینی(ره) به‌شمار می‌رفت.

اما با گذشت زمان و ورود به دهه‌های جدید جامعه ایران با تحولی جمعیتی و نسلی روبه‌رو شد؛ نسلی که نه انقلاب را دیده بود و نه صدای خمپاره‌ها و بوی سنگرها را تجربه کرده بود. بسیاری از جوانان امروز در فضایی نسبتاً باثبات‌تر از گذشته با دسترسی به فناوری‌های نوین، اطلاعات متکثر و سبک زندگی جدید رشد یافته‌اند. این نسل پرسشگرتر، نقادتر و دغدغه‌مندتر است و شیوه اقناع آن به‌مراتب پیچیده‌تر از نسل‌های پیشین شده است.

در این شرایط رهبر معظم انقلاب نه‌تنها این دگرگونی نسلی را انکار نکردند بلکه آن را به‌مثابه یک فرصت برای تعمیق پایه‌های انقلاب تلقی کردند. ایشان به جای تکیه صرف بر مفاهیم و ادبیات سنتی با زبانی نو، منطقی استوار و درکی عمیق از مقتضیات روز بر ضرورت تربیت نسل جدید مؤمن، انقلابی، تحلیل‌گر و دارای هویت تمدنی تأکید کردند. از منظر ایشان حضور در میدان فرهنگ و مواجهه فعال با پرسش‌های فکری جوانان ضرورتی راهبردی برای استمرار گفتمان انقلاب در دوره‌های آینده است.

۴. پیچیدگی‌های جهانی و منطقه‌ای

با ارتحال امام خمینی(ره) صحنه بین‌الملل نیز دچار دگرگونی‌های ژرفی شد که مستقیماً بر ماهیت حکمرانی جمهوری اسلامی تأثیر گذاشت. دهه ۹۰ میلادی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پایان نظم دو قطبی و شکل‌گیری نظم نوین جهانی به رهبری ایالات متحده همراه شد. آمریکا که دیگر رقیب قدرتمندی در عرصه بین‌الملل نداشت پروژه جهانی‌سازی را با محوریت لیبرال‌دموکراسی آغاز کرد و تلاش کرد با نفوذ فرهنگی، اقتصادی و رسانه‌ای، هژمونی خود را بر جهان تثبیت کند. در همین مقطع موج اسلام‌هراسی نیز به‌عنوان بخشی از راهبرد مهار بیداری اسلامی در دستور کار قدرت‌های غربی قرار گرفت.

در چنین شرایط پیچیده و پرچالشی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی) نگاه راهبردی خود را صرفاً به عرصه داخلی محدود نکردند. بر خلاف رویکردهای محافظه‌کارانه یا درون‌گرایانه ایشان با طراحی مفاهیم بنیادینی چون «نظام سلطه»، «جبهه مقاومت» و «تمدن نوین اسلامی» افق حکمرانی جمهوری اسلامی را به سطحی تمدنی و بین‌المللی ارتقاء دادند.

این رویکرد راهبردی موجب شد جمهوری اسلامی ایران از یک بازیگر صرفاً منطقه‌ای به یک الگوی الهام‌بخش برای ملت‌های آزاده تبدیل شود. شکل‌گیری محور مقاومت از لبنان و فلسطین تا عراق، سوریه و یمن، افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی ایران در منطقه و ارتقاء جایگاه آن در معادلات قدرت جهانی همه از ثمرات همین نگرش کلان‌نگر رهبر انقلاب است. به‌بیان دقیق‌تر ایشان با عبور از مرزهای جغرافیایی، حکمرانی را در چارچوب تقابل تمدنی و در جهت مقابله با نظام سلطه جهانی بازتعریف کردند؛ رویکردی که جمهوری اسلامی را به یکی از کانون‌های تأثیرگذار تحولات آینده جهان بدل کرده است.

۵. چالش‌های داخلی در سطح سیاست، اقتصاد و فرهنگ

اگرچه دوران امام خمینی(ره) با تهدیدات عظیم امنیتی، جنگ تحمیلی و تقابل‌های سیاسی گسترده همراه بود، اما عرصه اقتصادی و فرهنگی هنوز درگیر پیچیدگی‌های مزمن ساختاری امروز نشده بود. پس از ارتحال امام(ره) و ورود به دهه‌های بعد رهبر معظم انقلاب با چالش‌هایی به‌مراتب عمیق‌تر و ریشه‌دارتر در حوزه اقتصاد و فرهنگ مواجه شدند. اقتصاد ایران به‌رغم پیشرفت‌های چشمگیر همچنان گرفتار وابستگی به نفت و ضعف تولید داخل یبود؛ از سوی دیگر، تهاجم فرهنگی غرب، تغییر سبک زندگی و رواج الگوهای مصرف‌گرایانه تهدیدی خزنده برای هویت دینی و ملی جامعه ایجاد کرده بود.

در برابر این چالش‌های پیچیده حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ ظلّه‌العالی) نه به راه‌حل‌های مقطعی و ظاهری بلکه به تدابیر ریشه‌ای و ناظر بر تحول ساختاری روی آوردند. راهبردهایی همچون «اقتصاد مقاومتی» به‌منظور کاهش وابستگی به نفت، حمایت از تولید ملی و تاب‌آوری اقتصادی در برابر تحریم‌ها؛ «نهضت نرم‌افزاری» و «تولید علم بومی» برای برون‌رفت از وابستگی علمی؛ «سبک زندگی اسلامی» به‌مثابه مقابله فرهنگی با ولنگاری و بی‌هویتی غرب‌گرایانه؛ و همچنین تأکید بر «نظام اسلامی» به‌عنوان مقدمه‌ای برای «تمدن نوین اسلامی» از جمله کلان‌مفاهیمی است که حکایت از رویکرد عمیق، آینده‌نگر و منظومه‌وار ایشان دارد.

رهبر معظم انقلاب با این منظومه مفهومی تلاش کرده‌اند تا چالش‌های متراکم اقتصادی و فرهنگی را نه‌فقط با سیاست‌گذاری، بلکه با ساختارسازی، گفتمان‌سازی و ارتقاء سطح فهم عمومی مدیریت کنند. این حکمرانی بنیادگرا و تمدنی از تمایزهای جدی دوران رهبری ایشان نسبت به دوره امام خمینی(ره) است.

نتیجه‌گیری: حکمرانی با ثبات در دل تحولات متغیر

مجموع این تحولات نشان می‌دهد که رهبر معظم انقلاب با هوشمندی و تدبیر ضمن حفظ روح انقلابی و مسیر امام خمینی(ره) به بازتعریف ابزارها، تاکتیک‌ها و اولویت‌های حکمرانی پرداخته‌اند. ایشان نه در پی تکرار گذشته‌اند و نه تسلیم اقتضائات زمانه؛ بلکه با حفظ اصول، روش‌هایی متناسب با واقعیت‌های جدید اتخاذ کرده‌اند. این هنر حکمرانی راز ماندگاری انقلاب در چهار دهه آن است و الگویی بی‌بدیل برای رهبری جوامع اسلامی در عصر تحولات پیچیده به‌شمار می‌رود.

 

ارسال نظرات