هر جریان معنوی مخالف با تعالیم اهل بیت(ع) مردود است

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، حجت الاسلام بیاتی با بیان تاریخچه ای کوتاه از تصوّف ابراز داشت: تصوّف به طور خاص در دوران صفویه در ایران اوج گرفته و در این دوره، قزلباشها و صوفیان نقش مهمی در تثبیت حکومت صفوی ایفا کردند؛ امّا به تدریج با نفوذ علمای شیعه، تصوّف به عنوان یک تهدید برای دین و مذهب شیعه شناخته شد و این تغییر نگرش باعث شد که تصوّف به عنوان یک پدیده منفی و ناهماهنگ با مذهب شیعه قلمداد شود و مفاهیم منفی را به خود بگیرد.
حجت الاسلام بیاتی افزود: در طول تاریخ، تصوّف و عرفان به گروههای مختلفی تقسیم شدهاند که گروه اول تصوّف را به شدّت نقد کرده و آن را غیرمنطقی و مغایر با تعالیم دین اسلام میدانند، گروه دوّم تصوّف را انتقاد کرده امّا عرفان را مثبت و مفید میشمارند، گروه سوم نیز معتقدند که تصوّف و عرفان مفهومی یکسان دارند و در حقیقت تفاوتی بین آنها نیست؛ امّا برای درک دقیقتر این دو مقوله، باید تمایزات و ویژگیهای آنها را مد نظر قرار داد.
عضو گروه علمی نقد تصوّف معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه درباره رد هرگونه انحراف در تعالیم اسلامی ابراز داشت: اگر آموزههای تصوّف مخالف تعالیم قرآن و اهل بیت باشد، باید آن را نقد و رد کرد؛ امّا اگر این آموزهها با اصول اسلامی و تعالیم اهل بیت تطابق داشته باشند، میتوان آنها را تایید کرد، در این صورت، مهم نیست که این آموزهها تحت چه نامی شناخته شوند، بلکه تطابق آنها با اصول اسلامی است که اهمیت دارد.
وی در پاسخ به وجود انحراف در تعالیم تصوّف اظهار داشت: پاسخ به این سوال که آیا تصوّف از ابتدا انحراف داشته یا نه، بستگی به تعریفی دارد که چه تعریفی از تصوّف داشته باشیم؛ اگر تصوّف را به عنوان یک جریان معنوی و منطبق با تعالیم اهل بیت(ع) ببینیم، آن را تأیید میکنیم، امّا اگر آن را از منظر تاریخی نگاه کنیم، برخی معتقدند که تصوّف از ابتدا با هدف مخالفت با تعالیم اهل بیت(ع) و کاهش اهمیّت اصول معنوی آنان به وجود آمده است.
حجت الاسلام بیاتی با ابراز تأسّف از انحرافات موجود در تصوِّف ابراز داشت: یکی از ویژگیهای اصلی تصوّف، انحرافات عقیدتی و فقهی آن است که مهمترین انحراف تصوّف در ارتباط با مسئله ولایت است؛ در تصوّف، «قطب» به عنوان محور عالم معرّفی میشود، در حالی که در مذهب شیعه، ولایت تنها مختص به ائمّه معصومین(ع) است که در تصوّف، این مفهوم تغییر یافته و ادعّا میشود که هر کسی میتواند به عنوان قطب معرفی شود، حتّی اگر خارج از دایره دوازده امام(ع) باشد.
وی ادامه داد: در برخی طریقتهای صوفیّه، تلاش میشود که فعالیّتهای اجتماعی در قالب این طریقتها صورت بگیرد این طریقتها به طور معمول در برابر ساختار اجتماعی موجود قرار میگیرند و نقشی اپوزیسیونگونه ایفا میکنند.
حجت الاسلام بیاتی در رابطه با رویکرد تصوف در قبال مسائل اجتماعی خاطر نشان کرد: نکتهای که باید توجّه کرد این است که تصوّف در دورانهای مختلف، قانون مشخّص و یکسانی نداشته است و نقش شیخ و قطب در آن زمانها ممکن است بسیار متفاوت باشد؛ اگر قطب یا شیخ به سیاست علاقهمند باشد، میتواند به طور سیاسی فعال شود، و اگر موافق حکومت وقت باشد، از آن حمایت میکند و در صورتی که مخالف حکومت باشد، نقدهایی جدی به آن وارد میآورد.
وی در پایان افزود: امّا در مجموع، در اکثر طریقتهای صوفیّه از صدر اسلام تاکنون، دیدگاه غالب این بوده که صوفیان در برابر حاکمان غالباً موضع مخالف میگیرند، البتّه در برخی مواقع، در صورتی که منافع مشترکی با حکومتها داشته باشند، همکاریهایی میان آنها شکل میگیرد ولی با این حال، معمولاً صوفیان به دلیل تعهَّدات معنوی و دینی خود، در برابر سلطه حکومتی موضعگیری خاصی دارند، مگر اینکه منافع مشترکشان با حکومتها آنها را به سوی همکاری سوق دهد.