چرا سرمایهگذاری بلندمدت چینیها در ایران محدود است؟

بازار ایران به دلایل متعددی از جمله جمعیت جوان، منابع طبیعی غنی، موقعیت ژئواستراتژیک و تقاضای بالا برای کالاهای مصرفی و صنعتی، برای شرکتهای چینی جذاب است. با این حال، علیرغم حضور گسترده کالاها و فناوریهای چینی در ایران، تمایل این شرکتها به سرمایهگذاری مستقیم محدود است.
بررسیها نشان میدهد در حال حاضر همکاریهای برندهای چینی در ایران در ظاهر روندی مثبت دارد، اما در عمل با نبود تعهدات واقعی همراه است. خودروسازان چینی بدون آنکه سرمایهگذاری خاصی در کشور انجام داده یا الزامات داخلیسازی را رعایت کنند، از امتیاز واردات قطعات مونتاژی و دریافت ارز استفاده میکنند.
در این میان، ضعف در ارائه خدمات پس از فروش و نبود پاسخگویی در برابر نارضایتی مشتریان ایرانی هر روز چالش ها مصرف کنندگان را با خودروهای چینی بیشتر کرده است.
این خلأ نظارتی، عملا چینیها را در موقعیتی بدون ریسک و بدون مسوولیت در بازار ایران قرار داده است. هم اکنون بسیاری از محصولات چینی خدمات فروش و خدمات پس از فروش مناسبی ندارند و از تعهدات خود برای تحویل خودرو عقب هستند با این حال وزارت صمت بدون در نظر گرفتن حقوق مصرفکنندگان، همچنان مجوز فروش خودروهای چینی را صادر میکند.
با وجود تمام امتیازهایی که ایران برای تولید خودرو در اختیار چینیها قرار داده باز هم، خودروسازان این کشور ترجیح میدهند برای تولید در ایران محتاطانه عمل کنند تا شامل تحریمهای بینالمللی نشوند.
آنچه در ظاهر مشخص است چینیها، به واسطه تهدیدات مستقیم دونالد ترامپ مبنی بر تحریم شرکتهای فعال در ایران، بهشدت محتاط شدهاند، اما همچنان به دلیل قیمتی نزدیکترین گزینه برای شرکای ایرانی به شمار میروند. این در حالی است که خودروسازان اروپایی، کرهای و ژاپنی حتی کوچکترین نشانهای از تمایل به بازگشت یا مذاکره رسمی بروز نمیدهند و در عمل، ایران را از نقشه فعالیتهای بینالمللی خود خارج کردهاند.
اما سوال مهم اینجاست چرا سرمایهگذاری مستقیم و بلندمدت چینیها در ایران محدود است؟
ریسکهای سیاسی و اقتصادی بالا: بیثباتیهای سیاسی، تحریمهای بینالمللی، و عدم امکان انتقال ارز و مواد اولیه، مانع اصلی برای سرمایهگذاری مستقیم هستند.
سابقهی نامطمئن قراردادها و تغییر قوانین: نگرانی از تغییرات ناگهانی قوانین گمرکی، تعرفهها و مقررات واردات و صادرات باعث تردید چینیها در ایجاد زیرساختهای تولیدی و سرمایهگذاری بلندمدت شده است.
بازار محدود صادراتی: بهدلیل تحریمها، تولید در ایران نمیتواند به عنوان پایگاه صادراتی برای دیگر کشورها مورد استفاده قرار گیرد، در حالیکه چین در کشورهای دیگر (مانند آسیای میانه یا آفریقا) چنین اهدافی را دنبال میکند.
نگرش فرصتطلبانه: بسیاری از برندهای چینی ایران را نه به عنوان یک بازار استراتژیک بلندمدت، بلکه به عنوان یک بازار مقطعی و پر سود در نظر گرفتهاند.
تمرکز بر فروش، نه پشتیبانی:بسیاری از برندهای چینی در ایران اولویت را بر فروش سریع خودرو قرار دادهاند و به توسعه شبکه خدمات پس از فروش توجه کمتری داشتهاند.
نبود زیرساخت کافی و آموزش نیروی متخصص: در بسیاری از شهرهای کوچکتر نمایندگی یا مراکز تخصصی تعمیر محصولات چینی وجود ندارد. همچنین تعمیرکاران به اندازه کافی با فناوری این خودروها آشنا نیستند.
دسترسی محدود به قطعات یدکی:بهویژه در شرایط تحریمی، واردات قطعات با تاخیر مواجه میشود یا قیمت آنها بسیار بالاست. برخی قطعات نیز نایاب میشوند.
تعدد برندها و عدم انسجام:برندهای مختلف چینی هر کدام توسط شرکتهای متفاوت وارد میشوند (مانند چری، جک، دانگفنگ، فوتون، بیوایدی و ...) و استاندارد واحدی برای خدمات پس از فروش وجود ندارد.