حیرت مستشار آمریکایی از فساد اداری ایران در دهه ۲۰
آرتور میلسپو دو بار به عنوان مستشار مالی از آمریکا به ایران آمد تا با اصلاح ساختار مالی و اداری کشور، مشکلات اقتصادی را حل کند. در مأموریت نخست خود (۱۳۱۲-۱۳۱۶ ش) توانست به موفقیتهایی نسبی دست یابد و تغییراتی در نظام مالی و مالیاتی ایجاد کند؛ اما در مأموریت دوم (۱۳۲۲-۱۳۲۴ ش)، توفیق چندانی نداشت و در نهایت با ناکامی ایران را ترک کرد.
در مورد دلایل عدم موفقیت میلسپو، دیدگاههای مختلفی از سوی موافقان و مخالفان مطرح شده است. در ادامه دلایل ناکامی میلسپو در اصلاح امور مالی ایران را طی مأموریت دومش مورد بررسی قرار میدهیم.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که در دیدگاه هر دو گروه موافقان و مخالفان، بخشی از حقیقت وجود دارد. عواملی همچون تکبر و خودرأیی میلسپو، نداشتن شناخت کافی از ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، اولویت دادن به منافع شخصی و آمریکا بر منافع ملت و دولت ایران، وجود فساد و ناکارآمدی در ساختار اداری و اقتصادی کشور، بیثباتی و اختلافات سیاسی داخلی، کارشکنی و ممانعت مخالفان، بحرانهای ناشی از جنگ دوم جهانی و سلطه شوروی بر استانهای شمالی که انتقال محصولات به مناطق مرکزی را دشوار کرده بود، ازجمله دلایلی بودند که در ناکامی میلسپو نقش داشتند.
هرچند میلسپو به دلیل درک نادرست از ویژگیهای خاص ایران و همچنین دریافت دستمزدهای بسیار بالا برای خود و نزدیکانش مورد انتقاد قرار گرفته است، اما در عین حال، او در بیان برخی از آسیبهای وارد بر ساختار اداری و اقتصادی ایران، ازجمله فساد گسترده و عدم پرداخت مالیات، نکات قابل توجهی را مطرح کرده است. در ادامه به مرور برخی از این مسائل از نگاه او خواهیم پرداخت:
میلسپو در خاطرات خود درباره ساختار مالی فسادآمیز ایران به عنوان یکی از دلایل ناکامیاش در بهبود ساختار مالی و اداری ایران مینویسد: «در حکومت ایران ۱۹۴۳، نادرستی تقریباً عمومی و عملاً یک موضوع عادی و جاری شده بود. بازرگانان، مالکین و همه کسانی که با دولت سر و کار داشتند از این بیماری رنج میبردند ولی ناچار به پذیرفتن آن شده بودند تا خودشان را با آن تطبیق بدهند و بنابراین آن را تشویق میکردند. کارمندان دولت برای انجام هر کاری رشوه میگرفتند و هرگاه که به آنان رشوه داده نمیشد بهراحتی پرونده مربوطه را ناپدید میکردند. کالاها و پول دولت را میدزدیدند و در جمعآوری غلات با مالکین بند و بست می کردند؛ از مالیات بر درآمد همچون راهزنان استفاده میکردند. کالاهای انحصاری را در بازار سیاه می فروختند و لاستیک و سایر وسایل اتومبیلهای دولتی را برمیداشتند. در محافل عالی وزیران از امتیازاتی که به آنان داده شده بود، سوءاستفاده می کردند و کالاها را یا به نفع جیبشان میفروختند یا بین خودشان توزیع میکردند.»
طرفداران میلسیو نیز همانند خود او از فساد حاکم بر ساختار اداری و مالی ایران می نالیدند و آن را از دلایل موفق نشدن میلسیو میدانستند. در یکی از این اظهار نظرها بعد از شرح وضعیت فسادآمیز موجود و انتقاد از عدم تعقیب و مجازات اشخاص متقلب، مختلس، محتکر، رشوهخوار، گرانفروش، خائن و متخلف آمده است: «با این اوضاع شما میخواهید دکتر میلسپو موفق به اصلاحات شود؟»
درباره تأثیر فساد حاکم در ساختار اداری و مالی ایران بر عملکرد ناموفق میلسپو، باید گفت که نهتنها در زمان او که در ادوار پیش از آن نیز یکی از دلایل شکست اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران، ساختار اداری و مالی فاسد بوده است. این وضعیت در زمان حضور میلسیو در ایران که کشور به اشغال بیگانگان درآمده و حکومت مرکزی اقتدار خود را برای کنترل بر جامعه از دست داده و فقر و گرانی به اوج خود رسیده بود بیشتر خودش را نشان می داد اما چنانکه خود میلسپو در کتابش به تأثیر جنگ و پیامدهای آن بر افزایش فساد اشاره میکنند، می توان گفت که ساختار اداری فسادآمیز ایران که درنتیجه اشغال کشور بر میزان آن افزوده شده بود، در عملکرد ناموفق میلسیو تأثیر داشت.
منبع: برگرفته از «دلایل ناکامی میلسپو در اصلاح امور مالی ایران»، محمد بختیاری، فصلنامه علمی پژوهشهای تاریخی، ۱۴۰۱.