ارتباط ویژه میان یک عملیات انتحاری و التهابات دلاری!
یکشب و صبح ویژه با ارسال چند پیام دارای اشاراتی است که بهمرور آثار خود را نشان داده است، گویی میان یک عامل انتحاری در بندرلنگه با چند اعتراض جستهوگریخته در تهران ارتباطاتی وجود دارد که بایستی روی آن نور انداخت.
عملیات انتحاری در بندرلنگه دارای ابعاد و ویژگیهایی است که آن را از سایر اقدامات تروریستی صورت گرفته در سالهای اخیر جدا میکند، استفاده از یک گروهک تروریستی با ویژگیهای تکفیری خاص که نقش عیان پروکسی دارد از یکسو و انتخاب سوژه از اجتماعیترین لایه امنیتی از سوی دیگر به این ماجرا شکل خاص داده است.
در روز هشتم دیماه شاهد آن بودیم که عناصر تروریستی گروهک انصارالفرقان عملیاتی را ترتیب دادند که اگرچه صورتبندی ساده داشته و به شکل غیرحرفهای اجرا شد اما سطح و اندازه آن بهگونهای بود که کیفیت را تحت تأثیر قرار داده بود، در آن شب خاص عنصر انتحاری با عبور از لایه کم اثر امنیتی توانسته بود یکی از افسران باتجربه فراجا را به شهادت برساند.
بررسی صحنه نشان میدهد که استفاده از گروهک انصار الفرقان برای این عملیات دارای اشاراتی است، ازجمله آنکه این گروهک تروریستی از زمان تشکیل تا به امروز همراه عامل دست سرویسهای اطلاعاتی بیگانه بوده و آنچنان در روند ساختاری و سازمانی ضعیف است که حتی والی یک شهر در افغانستان نیز به آنها دستور کار داده است. این گروهک سالها با آرم جهادی در پاکستان، افغانستان و حتی سوریه سرگردان بوده و به نظر میرسد با تزریق اطلاعاتی و مالی از بیرون برای اجرای این عملیات خود را مهیا کرده باشد.
این گروهک به دلیل داشتن ساختار سیال همواره با مشکلات مالی روبهرو بوده است. برخی اخبار حکایت از آن دارد که انصارالفرقان بخشی از هزینههای خود را از طریق حمل و توزیع مواد مخدر و گروگانگیری در پاکستان و ایران تأمین میکند. بیتردید چنین اشراری برای اجرای یک عملیات انتحاری و تروریستی بیش از سایر گروهکهای موجود باید از انگیزه لازم برخوردار باشد.
از سویی گروهک تروریستی انصارالفرقان در تلاش است که پس از تحولات شکلگرفته در سوریه خود را بهعنوان یکی از عناصر تأثیرگذار در منطقه جا بزند به همین دلیل برای سرویسهای اطلاعاتی متخاصم چون موساد گزینهای خوب برای اجرای یک عملیات ساده تروریستی محسوب خواهد شد.
بررسیهای فنی نشان میدهد که در عملیات تروریستی بندرلنگه گروهک انصارالفرقان با هدایت مستقیم اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و باهدف آزمایش تواناییهای میدانی خود به صحنه آمده است. آمریکاییها و رژیم صهیونیستی در تدارک آن هستند که با بهرهگیری از گروهکهای تروریستی اتمسفر مقاومت را امنیتی کند تا از توانایی آن بکاهند.
پشت پرده یک ترور در شب و آشوب در روز
اما در صبحی که شب پیش از آن یک عملیات تروریستی خاص در بندرلنگه رویداده بود، پخش اخباری درباره اعتراضات گسترده در بازارهای مختلف بهویژه در شهر تهران در اعتراض به نوسانات ارزی عجیب و قابلتوجه بود، این اخبار در حجمی بالا در شبکههای ضدانقلاب و فضای مجازی پخششده بود.
البته یک جستجوی ساده حکایت از آن داشت که این تصاویر نه برآمده از مجموعه اعتراضات متراکم، بلکه اختلالهای سازمانیافتهای است که در سطحی محدود اجرایی شده اما در حجمی بالا وایرال گردیده بود، درواقع تصویرسازی از تحرکات بازار نسبت به قیمت ارز مصنوعی و ناشی از استفاده سازمانیافته از تعدادی از عامل استخدامشده بود که با جلبتوجه در کف بازار در تلاش بودند کسبه را با خود برای سازمان دادن به اعتراضات همراه کنند.
نکته جالبتوجه آن بود که هم در عملیات تروریستی بندرلنگه و هم در اعتراضات ساختگی در بازار تهران از عامل استخدامی بیرونی استفادهشده است و میان این دو تقاطعی خاص نیز وجود دارد تا جایی که تلاطم خیابانی در بازار پیوست رسانهای و میدانی برای عامل انتحاری در بندرلنگه بوده است.
به عبارتی روانتر عملیات تروریستی که منجر به شهادت یک مامورفراجا در جنوب کشور شده است و اعتراضات صنفی سازمانیافته در تهران یک کارفرمای مشترک داشته که در تلاش است میان خرابکاری، ترور و افزایش خشونتهای میدانی با اعتراضات خیابانی همراستایی ایجاد کند.
درواقع عامل دستوری هر دو ماجرا، شبکه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است که این روزها و پس از تحرکات سیاسی در سوریه در تلاش است برای گسترش دامنه تروریسم در منطقه میان کنشهای نظامی و اطلاعاتیاش یک پیوست اعتراضی نیز بسازد.
تحلیل استفاده از ظرفیت تروریستی و اغتشاش خیابانی بهصورت همزمان ترجمه خاصی نیز دارد، بعد از پایان دولت اسد در سوریه حجم بالایی از تروریستهای سلفی و تکفیری از زندان آزادشده و این روزها بهصورت هستههای پنهانی «گرگ تنها» در شهر رهاشدهاند.
این عناصر تروریستی سوژههایی مناسب برای اتاق عملیات مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند، زیرا گرگهای تنها ظرفیتهای امنیتی را بهسوی خود مشغول سازی کرده و فرصتهای محاسباتی را محدود میکنند، اگر این مشغول سازی اطلاعاتی با آشوبهای خیابانی پیوند بخورد به صورت طبیعی بخشی زیادی از ظرفیت و انرژی متراکم داخلی را معطوف به خودکرده و فضای باقیمانده توسط عامل خارجی اشغال خواهد شد.
سرویس اطلاعاتی دشمن به این شرایط «سوریهای کردن ایران» میگوید، در آشوبهای سال ۲۰۱۱ در سوریه نیز بخش زیادی از توان اداره امن سیاسی دمشق بهسوی عامل تروریستی مشغول سازی شده و اضافه شدن آشوبهای میدانی تمام خانههای خالی اطلاعاتی خالی را پر کرد.
در آن وضعیت عامل سوم توانست به صحنه آمده و تا کاخ روضه نیز پیش برود، در آن زمان ابتکارات شهید سلیمانی مانع از موفقیت دشمن شد، در داخل ایران دشمن در تدارک آن است که فضای سرد موجود را با همین ترتیبات گرم کند، عبور از این صحنه به هوشمندی و ظرافتهای خاص اجتماعی نیاز دارد.