آیتالله شاهرودی جایگاهی را بالاتر از کارگزاری در نظام اسلامی نمیدانست
رهبر معظم انقلاب اسلامی درپی ارتحال ایشان پیام تسلیتی صادر کردند که در بخشی از آن آمده بود: «ایشان استادی بزرگ در حوزهی علمیهی قم و کارگزاری باوفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند. ایشان همچنین برادر سه شهید و از یاران و شاگردان و همراهان شهید نامآور و بزرگوار سیدمحمدباقر صدر بود.»
به مناسبت سالروز درگذشت آیتالله هاشمی شاهرودی در گفتوگو با حجتالاسلام «حسن گلی شیردار» به بررسی ابعاد علمی، شخصیتی، سیاسی و مبارزاتی این فقیه عالیقدر پرداختهایم.
ابتدا بفرمایید که آشنایی شما با مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟
آشنایی بنده با حضرت آیتالله العظمی مرحوم آقا سیدمحمود شاهرودی زمانی بود که آغاز ورود من به درس خارج بود؛ یعنی قریب به سال 69 یا 70 توفیق داشتم در درس ایشان شرکت کردیم. درسهای ایشان را مینوشتم و از آنجا آشنایی بنده با جناب آیتالله شاهرودی شروع شد و ایشان خیلی به بنده عنایت داشتند.
البته تنها آشنایی با درس ایشان و حضور در درس خارج ایشان نبود، بلکه فرزندان ایشان هم از همان آغازین ورود من به قم از شاگردان من بودند و پیش من درس خواندند و به توصیه ایشان دروسی را در خدمت عزیزان ایشان بودم. بعد هم سفارشات ایشان و هدایت شاگردان قوی کلاس خود را مبنی بر این که در خدمت شاگردان ایشان برای تربیت و فهم دقایق گفتار ایشان باشم، در کنار ایشان بودم.
با ایشان حدود 20 سال بودم. بخشی مستقیم و بخشی غیرمستقیم که به واسطه شاگردان ایشان و هدایت به مجهولات علمی شاگردانی بود که توفیق شرکت در درس ایشان داشتند.
ویژگیهای درس ایشان چه بود؟ ایشان از شاگردان شهید صدر در ایران و حتی در عراق بود. چقدر از منظومه فکری شهید صدر بهره گرفتند و آیا در درس مشهود بود که از اندیشههای شهید صدر است؟ به خصوص موضوع نظامسازی که در اندیشه فکری شهید صدر بود.
مرحوم آیتالله شاهرودی ویژگیهایی که در درس خود داشتند، ویژگیهایی بود که حقیقتاً در برخی نقاط بیبدیل بود و در برخی نقاط هم بینظیر یا کمنظیر بود. از جمله اینکه نگاه ایشان بر مبنای نگاه شهید صدر به متون فقهی با رویکرد عمقپروری و تعمیق شکل گرفته بود. در میان اندیشمندان و فقها و بزرگان و محققین صاحب نام امروز شاید منشا و سرآمد بسیاری از تفکرات اصیل فقهی و دینی نگاه عمیق شهید صدر بود.
آیتالله شاهرودی از این توانمندی ارث بردند. خود ایشان به من فرمودند که اگر توجه آقای صدر و عنایت و سرپرستی و تصدی ایشان نسبت به من نبود، من به اینجا نمیرسیدم. تا این اندازه در اختیار آقای صدر بودند و آقای صدر پرورش ایشان را برعهده گرفت. این یک بعد از قضیه بود که این در میان شاگردان شهید صدر مشهود است که جناب آقای آیتالله شاهرودی از برجستگی برخوردار بود.
نکته دوم که حضرتعالی اشاره کردید مبنی بر بحث نظامسازی و متون دینی و احکام شریعت در پوشش نظام بود که ایشان مطالعه کردند؛ از چیزهایی بود که هم از مرحوم شهید صدر ارث گرفتند و هم از مرحوم امام (ره) معمار کبیر انقلاب ارث گرفتند.
میدانید که حضرت آیتالله شاهرودی قریب به 8 سال در درس خارج معاملات مرحوم امام شرکت کردند. از شاگردان برجسته امام بودند. بنا بر نقل برخی آقایانی که به من گفتند مرحوم امام دو فرد قوی در کلاس خود داشت که یکی مرحوم آیتالله شاهرودی بود و یکی مرحوم آقا شیخ نصرالله شاهآبادی بود.
نظامسازی در نگاه فقهی آیتالله شاهرودی
یکی از امتیازاتی که ایشان از آقای صدر به ارث برده همین نگاه عمیق و پیوند و حلقه دیدن همه ابواب فقه بود. این را آقای آیتالله شاهرودی در برداشتهای از منابع و مصادر فقهی بروز داده بود. نشان میداد و از هسته اصلی مسائل فقهی در یافتههای متناسب با زمان استخراج میکرد.
فلسفهدانها و اقتصاددانها درس پس میدادند و با این نظام فکری آشنا شده بودند و سعی میکردند در نگاه به بدنه فقه از این رویکرد استفاده کنند. در درس مشهود بود. حتی در درس زکات هم که من خدمت عدهای از شاگردان ایشان بودم، این خلق فقهی را کاملاً احساس میکردم که آقا در صدد این است که مثلاً در امور مالی به چشمههای به هم پیوستهای متصل شود. به یک حلقههای به هم مربوطی بحث زکات را تفهیم کند و تحت پوشش مالی نظام اسلام باشد.
با همین فکر گاهی استنتاجهای فکری که تولید میشد معلوم بود از آن چشمه تولید میشود، از آن روحیه برخوردار میشود، از آن مرام استفاده میکند. مصداق کوچکی را عرض کنم. در بحث این که متعلقات زکات چیست آقایان 8-7 مورد نام بردند و ایشان یک احتمالی داده بود که این احتمال زیبا و به روز بود و مخالفتی با ظواهر و ادله نداشت و آن احتمال این بود که اصلاً تعیین متعلقات زکات از وظایف و از خصوصیات حاکم شرع و دین است.
حکومت دینی به تناسب ظرفیتهای مالی و اقتصادی جامعه اسلامی میتواند این را به شکل سیال ببیند. گاهی جامعه کشش ندارد؛ باید بگوییم تعطیل شود؟ اتفاقاً ثروتهای جامعه اسلامی سراغ امر دیگری رفت. آن حاکم اسلامی میتواند با تشخیصی که دارد بگوید این از مسائلی است که میتواند متعلقات زکات باشد. این نگاه را تقویت میکرد. یعنی این جسارت را آرام آرام مدیریت میکرد که یک مقدار فضای فکری حاکم در حوزههای علمیه در یک تراز بهتری قرار بگیرند و نزدیکتر به واقعیات جامعه باشند و بتواند یک منافذی را تولید کنند که بر اساس آن اداره و مدیریت جامعه اسلامی شکل گیرد.
یک نمونه دیگر هم عرض کنم. ایشان در حوزه اقتصاد صاحبنظر بود. خود ایشان میفرماید یکی از این ریاست جمهوریها برنامهای تنظیم کرده بود و نزد من آورد. نام نمیبرم. من برنامه اقتصادی ایشان را نگاه کردم و گفتم این تورمزاست. هر مقدار ماده و تبصره تولید کردید تورم است. گفت چطور؟ به او ثابت کردم و توضیح دادم که این مواد تورمزا است و ایشان از این برنامه عدول کرد و تنظیم کرد. این حلقههای فکری آقای صدر و چینش عمیق آقای صدر در وجود ایشان رسوب کرده بود.
حقیقتاً میتوان این تعبیر را بکار گرفت که مرحوم آیتالله العظمی شاهرودی در واقع تجسم مبانی نظاممند فقهی است که در مرام فقهی مرحوم آقای صدر مشاهده میشد. این توانمندی را ایشان داشت.
در بحث نواندیشی فقهی ایشان یکی از نظراتی که داشت و نظر نویی بین مراجع بود بحث ماده 881 مکرر قانون مدنی بود که نظریه دادند؛ بحث به چالش کشیدن نظرات سنتی و بحث این که نظرات سنتی دچار اجتهاد پویا شود و بر اساس شرایط جامعه در آن اجتهاد شود. ایشان در این باره چقدر تلاش داشتند؟
اتفاقاً یکی از زوایایی که من در نکاتی که در معرفی شخصیت ایشان نوشتم این بود. توانمندی که ایشان داشت این بود که با حفظ ذخایر علمی تا به حال حوزههای علمیه در مقام پویایی این ذخایر تلاش بسیار قشنگی را شکل داد؛ یعنی به همین خاطر هم میبینید که در مقدار عمر محدودی که داشت یک سری اقداماتی کرد که بر اساس همان نکته و قله فکری ترسیم شد؛ مثلاً تالیف دایرهالمعارف که حضرت آقا به ایشان محول کردند یک کار نویی در میان حوزههای علمیه بود؛ یک کار جدیدی بود.
شاید برخی از افراد و محققان و بزرگان کارهایی انجام دادند ولی در تراز وسیع و با استفاده از محققین بزرگواری که با هدایت ایشان شکل گرفته بود، نبود. در میان فقههای موجود در دنیای اسلام و دایره المعارفهای موجود در دنیای اسلام این شکل از دایرهالمعارف شکل نو و پویا و زندهای بود.
ایشان به شدت دنبال این بود که از کارهای موازی پرهیز شود. یعنی نیازمندیهای نظام اسلامی را در نظر بگیریم و بر اساس آن نیازمندیها حرکت علمی خود را تنظیم کنیم. بافتهای قدیمی که همین طور ماند و دیگران هم روی آن انباشت اطلاعات درست کردند را درست نکنیم. آن درست شده است، آن خانه ویران نیست، آن خانه آباد است. ما جداولی را تعریف کنیم که متناسب با جامعه امروز اسلامی حرکتی را تولید کند، نگاه و توانمندی و اقتدار علمی را بتواند نظاممندسازی کند. این خیلی دغدغه ایشان بود.
فوقالعاده به تحول در امور این گونهای اهتمام داشت و عمیقاً به دنبال این بود که حوزههای علمیه را به این وضعیت آشنا کند که توانمندی حاصل است و ما بحمدالله متون و مصادیق علمی ما به گونهای است که میتواند با نگاه دقیقتری آن نیازها را بشناسد و درمان کند و حتی پیشگیری کند. ایشان یک زمانی به من میفرمود که آقای گلی در آئین دادرسی کیفری یا آئین دادرسی مدنی شاید تصور کنید معلول اطلاعات امروز بشر است، معلول تجربهای است که در حوزه قضا و فصل خصومت است، میگفت این طور نیست. اگر نگاه ما، عینک مطالعه متون و مدارک قضا ما به گونهای باشد که قدری دقیقتر نگاه کنیم بسیاری از آئین دادرسی کیفری و مدنی را از متون روایی میتوان استخراج کرد.
این حرف مهمی است. یعنی نیاز نداریم تجربه داشته باشیم. اتفاقاً این چنین نیست. بسیاری از اینها گرچه تجربه امروز دنیا را به این نتیجه رساند اما ما مطلب و منبع و چشمه را داریم ولی نگاه باید دقیقتر شود. ایشان به من میفرمود یک عدهای از عراق خدمت ایشان آمدند و در آن جلسه مجموعاً خطاب بودند و بعداً به من فرمودند که امام آن چه را داشت، شهید صدر آن چه را که داشت، همه این روایات را مطالعه میکردند. در مطالعه متون علمی این طور نبوده است که شهید صدر و یا امام یک چیز دیگری مطالعه میکردند. مواد همین مواد بود. ماخد و مصدر همین ماخذ و مصدر بود. چشمه همین چشمه بوده است.
چطور شده است که امام از این چشمه این گونه فهمیده است که حقیقت دین حکومت اسلامی است و به تعبیر خود آیتالله شاهرودی میفرمود اگر کسی در مطالعه متون فقهی و مصادر علمی موجود در دین به منظومه حکومت اسلامی نرسیده باشد لذت تفقه و فقه را نچشیده است. این دیدگاه را داشت. یعنی حقیقت دین را اینگونه نگاه میکرد.
محصول حوزههای نجف و قم بود
حضرت آیتالله شاهرودی تربیت شده حوزه علمیه نجف بودند و سالهای زیادی در آنجا بودند و وقتی به ایران آمدند شروع به تالیف کردند. نگاه ایشان به حوزه نجف مخصوصاً که در زمان حکومت صدام بسیاری از آن از بین رفت و احیای آن و همچنین تحولات عراق چگونه بود؟ به خصوص این که مقلدان و هواداران زیادی در عراق داشتند.
دو سوال کردید؛ یک این که نگاه به حوزه علمیه نجف در مقایسه با حوزه علمیه قم چگونه بود. پاسخ این است که ایشان باور داشتند حوزههای علمیه نجف در یک مدار موفقی در طول تاریخ تشیع قرار گرفته بودند. بعد از اینکه صدام آمد و آسیب جدی به بدنه حوزه وارد کرد. ایشان صعود حوزههای علمیه نجف را در این میدید که اولاً علمای بزرگ، علما و محققین و مراجع بزرگوار به شدت به تربیت شاگردان اهتمام داشته باشند.
ثانیاً یک فرصتی برای حوزههای علمیه نجف حاصل شده بود که احساس فراغ میکردند مبنی بر اینکه حکومت دست ما نیست و لذا باید در توسعه علوم اهل بیت اقدامات جدی داشته باشیم. این فرصت را ایشان قبول داشت.
نکته سوم این است که ایشان معتقد بود حوزههای علمیه نجف از یک شیوهای برخوردار هستند و آن شیوه این است که بر اساس قواعد عقلایی اصولی سعی در این بود استنباطها و استنتاجهای فقهی را در زوایا و اضلاع آنچه که اصول به آنها آموخته است، شکل بدهند؛ یعنی فقه را از مدار اصول استخراج میکردند.
ایشان میفرمود مذاق فقهی را هم باید جدی بگیریم. یعنی این طور نباشد که بافتهای اصولی را در کارخانه اصول بیاندازیم، قواعد دربیاوریم و فروعات فقهی استخراج کنیم. باید یک قدم جلوتر هم برویم. آن یک قدم جلوتر این است که مذاق فقهی را هم ترویج کنیم و ذائقه فقهی را نظاممند کنیم.
لذا به یاد دارم یک زمانی بعد از رحلت امام سوالی کردم که ایشان فرمود فرق بین مرحوم گلپایگانی با یکی از مراجع دیگر این است که آن مرجع بزرگوار چون از حوزههای علمیه نجف تربیت شده اصول را آنگونه در استنتاج فقهی اعمال میکند که بسیاری از استنتاجهای فقهی برگرفته از اصول است اما آقای گلپایگانی ذائقه فقهی بالاتری داشت. یعنی فقه را به گونهای آشنا شده بود که آن طعم کلی حاکم بر فقه را با یک کمرنگ کردن ارتباط برخی از مسائل اصولی تنظیم کرده بود.
میگفت به نظر من آقای گلپایگانی در این بخش قویتر است. شخصیت آیتالله شاهرودی ترکیبی است که برگرفته از نقاط قوت حوزههای علمیه نجف و پرهیز از نقاط ضعف و استفاده از مذاق فقهی از علمای فقهی حوزههای علمیه قم و روشی که حوزههای علمیه قم دارند، است.
در تحولات عراق باید بگویم یکی از برجستگیهای ایشان این بود که من هم تقریباً این را مکرر از ایشان مشاهده کردم، در حوادث و اتفاقات عالم اسلام خصوصاً کشورهای اطراف صاحب تحلیل بود و در جمعبندی حوادث عاجز نمیشد. این طور نبود که این حادثه اینجا شده و آنجا حادثه دیگری است و او سردرگم شود و نتواند جمعو جور کند. این توانمندی را داشت که بر اساس واقعیات موجود در آن کشورها بتواند کاملاً حلقههای نامرئی را نشان دهد.
در حوادث عراق گاهی به ایشان عرض میکردم که آقا این چه میشود، کاملاً میدیدم ایشان ریز در حوادث عادی و کوچک نمیشود بلکه بالای مسئله را نگاه میکرد. ایشان رئیس مجلس اعلای عراق به مدت زیادی بود. با علمای نجف ارتباط داشت. با فرهنگ بومی مردم عراق کاملاً آشنایی داشت و ایشان کاملاً اهل تحلیل بود و حقیقتاً در جمعبندی مسائل عاجز نمیشد. این طور نبود که بگوید من توان ندارم حادثه اینجا را با آنجا بحث کنم. کاملاً این پیوندها را درک میکرد و در گزارشاتی که گاهی در جمعها میداد نسبت به دانشمندان و اندیشمندان بزرگ عالم سیاست حرف برای گفتن داشت و ابداع و تولید داشت. ایشان مولد فکر سیاسی بود. این توانائی را کامل در ایشان دیده بودم.
یکی از بهترین افراد برای تبیین اندیشه سیاسی امام بود
نگاه ایشان درباره نظریه ولایت فقیه که امام در عراق شروع کرد و آیتالله شاهرودی هم در آن برهه شاگرد امام بودند، چه بود؟ این نظریه را با توجه به شرایط حال حاضر جهان چطور میدیدند و همین نظریه را نسبت به بحث پیروی از مرجعیت در عراق چطور ابراز میکردند؟
ایشان موفق نشدند بحث ولایت فقیه را در حوزههای علمیه به عنوان یک درس خارج شروع کنند، اما درصدد بودند و خود حقیر هم چند بار به ایشان پیشنهاد کردم و عرض کردم جنابعالی باید اندیشه سیاسی مرحوم امام را که من معتقد هستم غیر از آیتالله شاهرودی کم افرادی بودند که توانائی داشتند، در بافتهای امروز جهان و حکومتهای حاکم در دنیای امروز معرفی کنند. این را من در کسی غیر از ایشان نمیدیدم.
خودم چندین بار به ایشان پیشنهاد کردم. کتاب حج را میخواستند شروع کنند گفتم کتاب حج را شروع نکنید و بحث ولایت فقیه را داشته باشید. شما میتوانید از منابع فقهی و روشهای عقلایی به این تراز از مقبولیت مبنای امام بپردازید. شما میتوانید این را واکاوی کنید و به جد در اندیشمندان سیاسی دنیا این را به راه بیاندازید. این را تاکید میکردم.
آیتالله شاهرودی میخواستند این کار را کنند یعنی گفتند حج را به جایی برسانیم و انشاالله این کار را میکنیم. ایشان میفرمود با شروع درس ولایت فقیه در نجف توسط مرحوم امام، آقای صدر بسیار بسیار خوشحال شده بود. فوق العاده تحت تاثیر این حرکت امام قرار گرفته بود.
جالب است که قبل از اینکه کسالت بر آیتالله شاهرودی عارض شود، ایشان میفرمود به لحاظ ابعاد علمی و حکومتی در کنار امام بودیم و استفاده کردیم و در وجود من تاثیرگذار بود اما ای کاش ما در بعد عرفانی بیشتر با امام نزدیک میشدیم. میگفت ای کاش به این مصدر عرفان و معرفت و معنویت و قله معرفت الهی و توحید را بیشتر نزدیک میشدم و از آن سیراب میشدم. با حسرت این را بیان میکردند که اگر به ایشان نزدیک میشدم موقعیت من با الان بسیار متفاوت بود.
در عین این که مرحوم آیتالله شاهرودی یک شخصیتی بود که با مسائل نظام درگیر بود، در کنار رهبری بود، دغدغههای جدی نظام را درصدد حل آن بود اما به شدت مراقب بود که به لحاظ معنوی و باطنی از اساتیدی که راه رفته هستند، استفاده کند. خیلی دغدغهمند بود. لذا مبنای امام را میپذیرفت و در بحث ولایت فقیه کاملاً میپذیرفت، ترویج و تقویت میکرد.
من در جلسهای شاهد بودم ایشان میفرمود اگر بزرگان ما، اعلام، عزیزان ما بدانند که میدانند، این نظام چقدر ارزش دارد حاضرند از تمام هستی خود مایه بگذارند که این نظام آسیب نبیند. ما میدانیم در این نظام چه خبر است.
به من میگفت شما متوجه نمیشوید امام در ایران چه کرده است. امام در جهان چه کرده است. اصلاً متوجه نمیشوید. شما عراق و ظلمهای صدام را درک نکردید. حوزههای علمیه اطلاعاتی در آن زمان نداشتند و نمیدانید چه خبر است و لذا این حرکت و تحول عظیمی که در جهان اسلام امام تولید کرده بود به شدت همگان را تحت تاثیر قرار داده است. ایشان مبنای امام را قبول داشت، به امام هم بسیار وابسته بود.
کارگزار باوفا بودن به چه معناست؟
کسی انتظار نداشت ایشان مسئولیت قوه قضائیه را با توجه به جایگاه فقهی خود بپذیرند ولی پذیرفتند. شما فکر میکردید ایشان با این جایگاهی که دارند وارد کار قضایی شوند؟
من یک جمله از ایشان و بعد جملهای از آقا عرض کنم و بعد توضیح خواهم داد. من قبل از فوت ایشان که چند ماهی به فوت ایشان مانده بود، همان زمانی که رهبر معظم انقلاب درصدد این بود کسی را برای ریاست مجمع منصوب کند به ایشان عرض کردم اگر آقا بفرمایند شما چه کار میکنید؟ فرمودند اگر آقا بفرمایند باید اطاعت کنم. آقا بفرماید دستور آقا برای من مطاع است.
نکته بعدی اینکه من این تعبیر مقام معظم رهبری را تعبیر بسیار بالایی میبینم. نمیدانم چقدر باید روی این کار کرد، سوژهای که حضرت آقا در معرفی و پیام تسلیت ایشان بیان کردند حقیقتاً میارزد که دهها ساعت روی آن کار شود و این بود که استاد بزرگ، روی این خیلی نمیخواهم توضیح بدهم اما تعبیر دوم و سوم این بود که آقا فرمود کارگزار باوفا! من معتقدم اندیشمندان سیاسی در حوزه اندیشه سیاسی باید روی این تعبیر صدها کتاب بنویسند.
صدها میزگرد تشکیل دهیم که کارگزار باوفا به چه معنا است. مخاطب چه کسی است؟ مورد این کیست؟ آیتالله شاهرودی است. آیتالله شاهرودی چه کسی است که کارگزار باوفا شد؟ یعنی متناسب با امروز جامعه بر اساس شاخصهای شخصیتهای برتر آقا بالاترین شاخصه را این دانسته که شخص در هر موقعیتی قرار بگیرد باید کارگزار باوفا باشد. استمرار نظام نیازمند این چهرههای بسیار بسیار توانمندی است که هم در اصل نظام، لایههای درون و برون نظام دخالت کنند و تاثیرگذار باشند و سرگذشت نظام را درست برنامهریزی کنند و هندسه نظام را بفهمند و هم این که باوفا باشند. باوفا بودن خیلی مطلب دارد.
من یک جملهای را خدمت شما عرض کنم که من شاهد بودم یکی از این عزیزان محضر آیتالله شاهرودی آمده بود و گفت برخی از مراجع عراق پیغام دادند که از این به بعد خوب نیست در نهادهای نظام تعریف شوید و عضو شورای نگهبان و عضو فلان جا باشید. باید بیرون بیایید و مرحله مرجعیت و جهانگیر شدن در جهان اسلام است. وقت این کارها نیست. باور کنید ایشان با سکوت از این حرف عبور کرد و با عمل نشان داد این حرف برای امروز من خوب نیست.
هر پیشنهادی که رهبری به ایشان میگفتند ایشان اطاعت میکردند. من یادم نیست یک جایی فرموده باشند من فلان پیشنهاد را قبول نمیکنم؛ با همه مشغلهای که ایشان داشتند. کارگزار باوفا یعنی چه؟ معنی این چیست؟ یعنی از همه حیثیات و شئون خود عبور کردم و تمام وجود خود را هزینه نظام میکنم. این باوفا میشود.
به دنبال رفع نیازهای نظام اسلامی بود
درباره این مسئله با هم صحبت داشتید؟
خیلی با هم نشستیم. وقتی خدمت ایشان میرسیدم آن زمان که رئیس قوه بودند، گاهی سه ساعت با ایشان مینشستیم. در اتاق با هم بودیم. مسائل قوه قضائیه و مسائل مختلف را بیان میکرد اما به هیچ وجه این نکته در بیانات ایشان نمیآمد که خدای ناکرده من هدر رفتم، اولویت من این نبوده است. بسیار دغدغهمند بود که نیازمندیهای نظام اسلامی را بر اساس توانمندیهای خود و متناسب با زمان حاضر تنظیم کند. این حرف مهمی است.
من به یاد دارم که در تشخیص اولویت ها و در رفتارها و حرکاتی که مفید برای نظام نبود و در برخی موارد مضر برای نظام بود به شدت برخورد میکرد. اوایل حرکت داعش بود. گفت این نگاه و این بینش تولید داعش کرد. امروز نظام اسلامی باید در این جهت متمرکز شود و این نظام از همه آسیبها باید مصون بماند.
در تشخیص اولویتها، در اقدامات علمی، فرهنگی و سیاسی به شدت دنبال این بود که بتواند نیازها را تشخیص دهد و رفتار متناسب با آن نیازها را شناسایی کند و با بروزرسانی آن رفتارها الگوها را به جامعه تحویل دهد. این توانمندی آیتالله شاهرودی بود.
میگفت من خواستم خدمت آیتالله خویی ملبس شوم دیدم ایشان تبسمی کرد و گریه کرد. هم تبسم و هم گریه کرد. خود حاج آقا نقل میکرد. گفت من تعجب کردم، هیچ چیزی نگفتم و گفتم خودشان سر این موضوع را خواهند گفت. گفت پسر گریه کردم به خاطر این که زمانی که پدر شما فوت شد خیلی به من سخت گذشت چون امید من در مرجعیت عالم تشیع بود؛ پدر آیتالله شاهرودی یعنی آقا سید علی شاهرودی منظور بود. تبسمم به خاطر این بود همان زمانی که پدر شما شاگرد من بود و از دنیا رفت، گفتم خدایا از خلف ایشان صالحی بیاید که بهتر از ایشان باشد و امروز این دعای من مستجاب شد و شما به لحاظ علمی بهتر از پدر خود هستید. آن دعایی که کردم مستجاب شد.
تاکید آیتالله شاهرودی بر عدم سهلاندیشی در فهم دین
اگر در جمعبندی این موضوع صحبتی هست بفرمائید.
من درباره جهات مختلف ایشان زیاد نوشتم که خواستم شخصیت جامعی معرفی کنیم که در واقع الگو بودن ایشان را برای حوزههای علمیه تقویت کنیم. شخصیت آیتالله العظمی شاهرودی قابلیت الگودهی دارد و ظرفیت این را دارد که دیگران و حوزههای علمیه از این مدل تبعیت کنند؛ این یک جهت است.
یک جهت دیگر که در جمعبندی عرض کنم این بود که ایشان خیلی دغدغهمند بود که فرهنگ اصیل عاشورایی را به عنوان فرهنگ جامع و فراگیر نشر دهد. همان که معمار کبیر انقلاب، مرحوم امام فرمودند که نظام بر اساس محرم و صفر اداره میشود. بقای نظام به او است. این را ترویج میکرد.
به یاد دارم چند سالی که خدمت ایشان مجلس مشهد میرسیدیم و خدمت امام رضا (ع) مشرف میشدیم ما جزو پیران مجلس بودیم. همه جوانان بودند. آدمهای خوبی برای سخنرانی میآورد که حقیقتاً جوانپسند بود و هدایت میکردند و مطالب خوبی بیان میکردند. به شدت درصدد این بود که این فرهنگ را ترویج کند و این نگاه را توسعه دهد.
یک چیزی که دغدغه امروز رهبر معظم انقلاب است و ایشان در جاهای مختلفی این را به عنوان یک دغدغه بیان کردند این بود که سهل اندیشی نباید در لایههای فهم دین شکل بگیرد. کسانی که به آیتالله شاهرودی آشنا بودند، میدانند که شاگردان آیتالله شاهرودی در این تراز حرکت میکردند که به شدت با سهلاندیشی برخورد میشد. به طور طبیعی مکتب آقای شاهرودی و روش ایشان در اجتهاد به گونهای بود که همه آن چه را که آن بحث اقتضاء میکرد وفادار به آن بحث بود. عمقپروری ایشان و مبارزه با سهلاندیشی در مدار فقه و فقاهت از چیزهایی بود که از ویژگیهای درس ایشان بود.