وقایع محرم سال ۱۳۵۷ از زبان سفیر آمریکا
مناسک مذهبی در ایران همواره نقشی فراتر از بُعد دینی و آیینی ایفا کرده و به عنوان ابزاری مؤثر برای کنشگری سیاسی و اجتماعی عمل کرده است. این مناسک، با ایجاد همبستگی اجتماعی و فراهم کردن بستری برای بیان احساسات جمعی، توانستهاند به شکلگیری و هدایت جنبشهای سیاسی کمک کنند. نمونهای بارز از این پدیده، نقش ماه محرم در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران است.
ماه محرم، بهویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا به دلیل محتوای خود، مفاهیم عدالتطلبی، مقاومت در برابر ظلم و ایستادگی در برابر استبداد را در دل جامعه تقویت میکند. در سال ۱۳۵۷، این ظرفیت نمادین و تاریخی محرم به نقطه عطفی برای تظاهرات انقلابی تبدیل شد. تجمعات گسترده مردم در قالب دستههای عزاداری، به راهپیماییهای منسجم و میلیونی علیه رژیم پهلوی بدل شد. این تظاهرات با استفاده از شعارها و نمادهای عاشورایی، مشروعیت اخلاقی و سیاسی اعتراضات را برجستهتر کرد.
محرم همچنین فضایی برای بسیج عمومی فراهم آورد. مناسک عزاداری که از پیش در فرهنگ مردم نهادینه شده بود، ابزار قدرتمندی برای گردهمآوری مردم از اقشار مختلف شد. این گردهمآییها فرصتهایی بینظیر برای ارتباط و هماهنگی میان انقلابیون ایجاد کرد، بهویژه که در این دوره، مراسم مذهبی بهدلیل مشروعیت دینی و فرهنگی، کمتر از سوی حکومت مورد ممانعت قرار میگرفت.
بهطور کلی، مناسک مذهبی چون ماه محرم در انقلاب ۱۳۵۷ نشان دادند که چگونه باورهای دینی و آئینهای جمعی میتوانند فراتر از حوزهی مذهبی عمل کرده و به ابزاری برای بسیج سیاسی و تغییرات اجتماعی بدل شوند. این تجربه تاریخی تأکیدی است بر اینکه در جوامعی با ساختار فرهنگی مشابه، دین و آیینهای مرتبط با آن میتوانند موتور محرکی برای جنبشهای سیاسی و اجتماعی باشند.
ویلیام سالیوان سفیر وقت ایالات متحده در تهران که شاهد تأثیر دهه محرم بر تظاهرات انقلابی ایران بود و ناچار شد اقداماتی را در مواجهه با آن انجام دهد چنین روایت میکند:
با نزدیکی ماه محرم (دسامبر 1978/آذرماه 1357)، ناراحتیهای اتباع آمریکایی در ایران رو به افزایش نهاد. ماه محرم، ماه عزاداری شیعیان است که در آن یاد شهیدان تاریخ شیعه را گرامی میدارند. مراسم عزاداری در دو روز تاسوعا و عاشورا به نقطهی اوج خود میرسد. در اعتقاد شیعه، افراد متدین با به راه انداختن دستههای زنجیرزنی و راهپیمایی، یاد شهدای تاریخ شیعه را گرامی میدارند. قبلاً این مراسمها اغلب به شورش انجامیده و عزاداران به مواجهه با پلیس پرداختهاند. تظاهرات بزرگی برای این دو روز پیشبینی شده بود. ما ترتیبی دادیم که مدارس آمریکایی قبل از این تاریخ، تعطیلات کریسمس خود را آغاز کنند و برای خانوادههای آمریکایی امکان مسافرت و استفاده از تعطیلات طولانی کریسمس فراهم گردد. اعضای سفارت و مأموران رسمی آمریکا هم تسهیلاتی را برای مسافرت خانوادههای خود خواستند و ترتیبی داده شد که این خانوادهها برای تعطیلات کریسمس که مقارن با روزهای تاسوعا و عاشورا بود، به چند شهر اروپایی بروند و تا زمانی که اوضاع ایران به حال عادی بازنگشته، در این شهرها بمانند.
با توجه به اینکه وضع پیشرو را بهتر نمیدیدم، بهطور خصوصی به خانوادههایی که داوطلب مسافرت شده بودند، توصیه کردم که احتمال عدم بازگشت به ایران را در این سفر در نظر بگیرند. این توصیهی مرا بعضیها اینطور توجیه کردند که من میخواهم بدین وسیله مانع رفتن آنها از ایران بشوم تا روحیهی دولتمردان ایران بر اثر عزیمت دستهجمعی آمریکاییها متزلزل نشود. برای رفع این توهم ناگزیر واقعیت را با آنها در میان گذاشتم و این اظهارنظر بدبینانه برای بعضی از اعضای سفارت و خانوادههای آنها، که به اظهارنظرهای رسمی و خوشبینانهی واشینگتن عادت کرده بودند، غیرمنتظره بود.
در این مرحله، مسافرت از ایران برای کارمندان و تجار داوطلبانه بود. آمارگیری ما در ایام عاشورا نشان داد که تعداد آمریکاییها به حدود دوازدههزار نفر تقلیل یافته است. این امر هنوز برای ما مشکل قابلملاحظهای برجای میگذاشت که در حمایت از شهروندان آمریکایی باید از عهدهی حل آن برآییم؛ اما وقتی روزهای تاسوعا و عاشورا نزدیکتر میشد، مأموریت ما در انجام آن کار بیشتر قابلکنترل میشد. خوشبختانه عاشورا هم در نتیجه توافقی که بین دولت ازهاری و گروههای مختلف انقلابی دربارهی آزادی اجتماع و حرکت عزاداران و عدم مداخلهی نیروهای انتظامی صورت گرفت، بدون حادثهای برگزار شد. ولی عظمت تظاهرات بار دیگر قدرت مخالفان را نشان داد. تعداد شرکتکنندگان در این تظاهرات که از جنبهی مذهبی خارج شده و شکل سیاسی به خود گرفته بود، از حداقل چهارصد هزار نفر (بر اساس تخمین اردشیر زاهدی که با هلیکوپتر بر فراز تهران گردش کرده بود) تا دو میلیون نفر (بنابر تخمین بیبیسی لندن) برآورد میشد. طبق برآورد سفارت، تعداد شرکتکنندگان در این تظاهرات در هر روز به حدود یک میلیون نفر بالغ میشد. در مجموع، علیرغم فرصت مغتنم عزاداری برای انقلابیون، راهپیماییها و تظاهرات به آرامش گرایش داشت. نظم راهپیمایی در هر دو روز هم جالبتوجه بود و از سازمان نیرومندی که آن را اداره مینمود، حکایت میکرد. با توافق قبلی، پلیس و نیروهای نظامی در خارج از مسیر راهپیمایی استقرار یافته بودند. این تدبیر، که خود نشانی از آمادگی ایرانیان برای حل مسالمتآمیز اختلافات خود بود، از هرگونه برخورد و خونریزی جلوگیری کرد.
وقتی عاشورا گذشت، همه نفس راحتی کشیدند ولی مشکلات برجای ماند. اعتصاب در صنعت نفت، کارخانهها، نیروگاههای برق، هواپیمایی و رشتههای دیگر صنعتی کشور ادامه یافت. کمبود نفت و بنزین و سایر مواد ضروری بیش از پیش مردم را به زحمت انداخته بود. همهجا مردم برای تهیه مقدار کمی نفت برای گرمایش و پختوپز در صفهای طولانی انتظار میکشیدند و صف طولانی اتومبیلها در برابر معدود پمپهای بنزین به چشم میخورد. زد و خورد و درگیری بار دیگر در نقاط مختلف شهر، بهویژه اطراف دانشگاه تهران از سر گرفته شد. صدای تیراندازی در تمام مدت روز در بسیاری نقاط شهر شنیده میشد و افرادی کشته میشدند. پشتبامها و تیراندازیهای پراکنده در تمام شب دیگر عادی شده بود و در مجموع چنین به نظر میرسید که دولت ازهاری در مأموریت خود با شکست مواجه شده است.
منبع: مأموریت در ایران(خاطرات سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ترجمه ابراهیم مشفقیفر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1361، ص 232-235.