وقتی که شاه رفیقش را هم قربانی کنسرسیوم نفت کرد
قرارداد کنسرسیوم نفتی که در سال ۱۳۳۳ خورشیدی (۱۹۵۴ میلادی) پس از کودتای ۲۸ مرداد منعقد شد، قراردادی میان ایران و کنسرسیومی از چند شرکت نفتی غربی بود که بار دیگر دست خارجیها را در صنعت نفت ایران باز کرد. این قرارداد عملاً دستاوردهای نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق را تضعیف کرد و به نوعی بازگشتی به وضعیت پیش از ملی شدن صنعت نفت ایران بود. کنسرسیوم شامل شرکتهای بزرگ نفتی جهان بود، از جمله بریتیش پترولیوم (BP): ۴۰ درصد از سهم کنسرسیوم را در اختیار داشت. شرکتهای آمریکایی شامل استاندارد اویل نیوجرسی (اکسون) و موبیل، که در مجموع ۴۰ درصد از سهم را داشتند. شرکتهای اروپایی شامل شرکتهای رویال داچ شل و شرکت نفت فرانسوی (CFP)، که هر کدام به ترتیب ۱۴ درصد و ۶ درصد از سهم را دریافت کردند.
این قرارداد برای مدت ۲۵ سال بسته شد، اما با شروطی که امکان تمدید آن را نیز فراهم میکرد. مدیریت و کنترل نفت: اگرچه نام کنسرسیوم اینگونه نشان میداد که طرف ایرانی نیز در مدیریت سهیم است، اما در واقعیت کنترل کامل تولید، توزیع و قیمتگذاری نفت به دست شرکتهای خارجی بود. شرکت ملی نفت ایران از نظر فنی در حاشیه قرار گرفت و نفوذ چندانی بر تصمیمات کلیدی نداشت. یکی از شروط اصلی قرارداد این بود که درآمد نفت به نسبت ۵۰/۵۰ بین ایران و کنسرسیوم تقسیم شود. این شیوه تقسیم، الگویی بود که پس از جنگ جهانی دوم میان دیگر کشورهای نفتخیز خاورمیانه و شرکتهای خارجی رواج یافته بود.
این قرارداد بار دیگر نفوذ اقتصادی و سیاسی قدرتهای غربی را در ایران تقویت کرد و در بلندمدت نوعی وابستگی اقتصادی برای کشور ایجاد کرد. از آنجا که این قرارداد به نوعی بازگشت به وضعیت پیش از ملی شدن نفت تلقی میشد، موجی از نارضایتی را میان مردم و نیروهای ملیگرا به همراه داشت. بسیاری از شخصیتهای ملی، از جمله مصطفی کاشانی، با این قرارداد مخالفت کردند و آن را خیانت به آرمانهای نهضت ملی نفت دانستند. تأثیر بر سیاست خارجی ایران: این قرارداد باعث شد که ایران در بلوک غرب باقی بماند و به نوعی وابستگی به ایالات متحده و بریتانیا را در سیاست خارجی ایران تقویت کرد.
با وجود محدودیتها و نارضایتیها، این قرارداد تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ پا بر جا بود. در دوران پس از انقلاب، مدیریت صنعت نفت کاملاً در دست ایران قرار گرفت و قراردادهای قبلی لغو شد. با لغو این قرارداد، ایران بار دیگر کنترل کامل بر منابع نفتی خود را در اختیار گرفت و تمامی قراردادهای خارجی تحت بازبینی قرار گرفت. قرارداد کنسرسیوم در تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران به عنوان نمادی از وابستگی و نفوذ قدرتهای خارجی شناخته میشود و اثرات آن تا زمان انقلاب اسلامی و تغییرات ساختاری در صنعت نفت ایران باقی ماند.
سید مصطفی کاشانی از رفاقت با شاه تا مخالفت با کنسرسیوم
متأثر از اقدامات دکتر محمد مصدق برای ملیسازی صنعت نفت، افرادی از طیفهای مختلف به اهمیت این مسأله پی بردند و بر همین اساس پس از کودتای 28 مرداد نسبت به بازگشت به وضعیت قبلی در قراردادهای نفتی بیمناک بودند. سید مصطفی کاشانی از رجال سیاسی جوان این دوره با وجود ارتباط و دوستی صمیمانهای که با شاه داشت عاقبت در فضای مقابله با قراداد کنسرسیوم سرانجام سیاسی خود را تعریف کرد. او که بهدلیل فعالیتهای پدرش زمینهای مساعد برای فعالیتهای سیاسی مخالف با کنسرسیوم داشت سرانجام به منویات پدر درخصوص مقابله با انعقاد این قرارداد در مجلس عمل کرد و همین امر سبب انزوای سیاسی و سرانجام مرگ او شد.
دراینرابطه به روایت دکتر سید محمدحسین سالمی، خواهرزادة سید مصطفی کاشانی که از نزدیک شاهد اتفاقات جاری بود خواهیم پرداخت:
سید مصطفی کاشانی بعد از شهریور ۱۳۲۰ به علت فعالیتهای ورزش تنیس، شنا و اسبسواری که در همة آنها بامهارت، بود با شاه رابطة خیلی نزدیکی داشت؛ بهطوریکه وقتوبیوقت در تهران یا رامسر شاه او را نزد خود میخواند و به شنا و سوارکاری و تنیس میپرداختند. چون داییام مصطفی کاشانی در ازگل در شمال طهران باغکی داشت و شاه مواقعی بیخبر هم به آنجا میرفت او را به نام ازگلی صدا می کرد و هرگاه پشت تلفن میگفتند از گلی را میخواهم میدانستیم که شاه در طرف دیگر تلفن است. حتی در مواقعی که قوام السلطنه یا ساعد یا دیگران، آیتالله کاشانی را حبس و تبعید می کردند شاه رابطهاش را با دایی مصطفی قطع نمیکرد چون بیشتر روی مدار ورزشی بوده تا سیاسی. هنگامی که قرارداد کنسرسیوم در مجلس مطرح بود آیتالله کاشانی از پسرش خواست که نطق مبسوطی در مجلس ایراد کند. شاه همة نمایندگان را خواسته و سفارش کرده بود که با قرارداد کنسرسیوم مخالفت نکنند و داییام مصطفی به این خاطر رفت و آمد را تا بعد از انجام نطقش عليه کنسرسیوم نفت با شاه قطع کرده و روز عید غدیر هم در سلام شرکت نکرد و دوستان پارلمانیاش آمدند و گفتند اعلیحضرت گفتند از گلی کجاست و چرا نیامده است دایی مصطفی از من خواست که این تلگراف شهری را به ادارة مخابرات ببرم و برای شاه بفرستم به این مضمون:
«تلگراف شهری پیشگاه اعلیحضرت همایونی به علت عارضة تب شدید از احضاری که فرمودهاند معذورم موقع را مغتنم شمرده عید سعید غدیر خم را تبریک عرض میکنم».
آیتالله کاشانی به این هم اکتفا نکرده از پسرش که جوانترین نمایندة مجلس شورای ملی بود خواست که علیه قرارداد کنسرسیوم در مجلس قیام کند. بدین ترتیب مصطفی کاشانی به امر پدر موفق شد که در شمار مخالفان قرارداد کنسرسیوم نامنویسی کند و نطقی متین و ساده و همهفهم، ولی منطقی و مستدل در مجلس هجدهم ایراد نمود که خوانندگان عزیز در هیچ یک از تواریخ عدیده که در خصوص صنعت ملیشدن نفت ایران نوشته شده نخواهند دید و حتى اسمى هم نیاوردهاند و به سکوت محض گذراندهاند گرچه پنجاه سال از آن جریان و تاریخگذشته است؛ ولی تازگی و محکمی این نطق ایجاب میکند که در اینجا برای اولینبار جای خالیاش در تاریخ ایران پر شود و با اجازة شما آن را گرچه طولانی است میآورم؛ چرا که این نطق سبب مرگش، گردید مرگی که خبرش را پیش، پیش میدانست و لذا وصیت خود را هم کرده بود بیمناسبت نمیدانم که بعدازاین نطق شرح ماوقع را برای خوانندگان محترم بنویسم تا بر تعجب و تأسفشان افزوده گردد که چرا تاریخنویسان قلب حقایق میکنند و همه چیز را نمیگویند و آیندگان را بیخبر میگذارند من از قول والتر بنیامین میگویم هیچ پیشامدی نباید از ثبت در تاریخ کنار ماند و یا از آن چشمپوشی شود این یادآوری حتی زشتیها و جنایات تا حدی پرداخت کفاره گناه آدمیان است که همة گذشتهها همة زشتیهایش به گونة کامل در تاریخ مطرح شود و.بماند نخست پرداخت کفاره است، سپس رستگاری است.
نطق سید مصطفی کاشانی در مجلس
بازتاب شدید مخالفت مصطفی کاشانی با کنسرسیوم نفت به نطق بسیار مفصل، طولانی و با همراه با جزئیات او در مجلس بر میگردد. آنجاکه با ادله ساده و همه فهم اما قانعکننده و گیرا سعی داشت کنسرسیوم را در تعارض با صنعت ملی نفت معرفی کند و آن را استمرار سیاستهای غارتگرانه کمپانیهای نفتی برای به تاراج بردن منابع نفتی ایران میدانست. چنین رویکردی در زمانی که شاه بسیار اصرار داشت کسی با کنسرسیوم مخالفتی نکند بازخورد بسیار بدی برای سید مصطفی کاشانی در پی داشت. اگرچه نطق او در مجلس بسیار مفصل و دارای جزئیات بسیار است اما مقدمهای از نطق او میتواند ماهیت کلی و دیدگاه او به کنسرسیوم را آشکار کند. در ادامه به قسمتی از بیانات او آنچنان که در مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی آمدهاست میپردازیم:
رئيس : آقای کاشانی بفرمائید
کاشانی: اکنون به بحث دربارة اصل قرارداد و مواد و ضمائم آن میپردازیم.
۱ – طرفهای قرارداد بر طبق مقدمة قرارداد عبارتاند از هشت کمپانی که آنها آمریکایی و یکی انگلیسی و دو تای دیگر ظاهراً هلندی و فرانسوی.هستند. خیلی مطالب در این باره گفتنی است و من توجه نمایندگان محترم را به یک نکته اساسی جلب میکنم ما با کمپانیهای آمریکایی و هلندی و فرانسوی هنوز کار فقط میدانیم که یک شبکهی نفتی تشکیل میدهند و برای اسیر کردن و به دام انداختن کشورهای کوچک تشریک مساعی دارند ولی قضاوت قطعی ما دربارهی اینها چون هنوز با ما کار نکرده،اند مقدور نیست اما مگر بعد از نیم قرن که شرکت نفت انگلیس با ما سروکار داشته باز هم احتیاج به تحقیق و مطالعهی ثانوی داریم برای ما مسلم است که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت متعدی و زورگو و مداخله جو می.باشد جناب آقای دکتر امینی وزیر دارایی می گوید قرارداد نفت تقدیمی یک قرارداد تجارتی است اگر واقعاً قرارداد تجارتی است کدام تاجر است که یک دفعه با طرف ، بدجنس، بدقول دروغگو و شیاد معامله کند و دفعه ی دوم هم حاضر به معامله با همان طرف بشود؟
شما ملاحظه کنید در بانکها اگر یک مشتری یکدفعه سفتهاش پروتست بشود دیگر بانک با او معامله نمیکند اگر معاملهگری یکدفعه تعهد خود را خوب و بهموقع و طبق قرارداد انجام ندهد دیگر در عرف تجارت چنین شخصیتی اعتبار تجارتی ندارد؛ اگرچه خیلی هم ثروتمند. باشد. اگر مستأجری یکمرتبه به شرایط اجاره عمل نکند و خانه را خراب و صاحبخانه را ناراحت و رنج، بدهد دیگر آیا آن صاحبخانه حاضر به اجارة خانه خودش به همان مستأجر متعدی و مزاحم خواهد شد؟ بنده میخواهم بدانم آیا عاقدین قرارداد و نمایندگان محترم مجلس شورای ملی هنوز هم تردید دارند که شرکت نفت انگلیس و ایران به ملت ایران تعدی نموده؟ آیا هنوز تردید دارند که طی نیمقرن در امور سیاسی و ملی مملکت ما مداخله بیشرمانه نموده؟
آیا هنوز تردید دارند که همان قرارداد ۱۹۳۳ را یکطرفه اجرا میکرد و کوشش به حرفهای مصادر امور ایران بدهکار نبوده و حتی هنوز هم حاضر نشده محاسبات گذشته را تصفیه کند و مطالبات ملت ایران را بابت مصرف سوخت بحریة، انگلستان بابت عوارض گمرکی کالاهایی که ورود آنها مشمول قرارداد ۱۹۳۳ نبوده و دهها قلم مطالبات دیگر بپردازد؟ یا اینکه تمام تعدیات و مداخلات گذشتة شرکت نفت انگلیس و ایران را قبول دارند و میگویند این شرکت نفت آن شرکت نفت متعدی سابق نیست و تغییر ماهیت داده است. کدام یک؟
به نظر اینجانب در این باره باید سختگیر بود تا دیگران رویة خود را در ایران منطبق به رویة شرکت سابق نکنند باید کمپانیها ببینند ملت ایران با شرکت نفت انگلیس و ایران که متعدی و ظالم و دروغگو است حاضر به همکاری نمیشود که آنها هم دیگر تکلیف خود را بدانند. من صریحاً عرض میکنم شرکت نفت انگلیس و ایران سابقة ظلم و تعدی قرارداد شکنی و مداخله در امور مملکتی ما دارد و همین شرکت بیمروت را طرف قرارداد با ملت ایران قراردادن یعنی به رنج و عذاب روحی ملت ایران لبخندزدن یعنی به قلب کارگران و مهندسین وطنخواه خوزستان خنجر زدن یعنی تجویز ظلم و تعدی و مداخله و جاسوسی آقایان نمایندگان نباید کاری کرد که جاسوسان شرکت سابق و آنها که نوکری جیکاک و در یک را به خدمتگزاری به وطن ترجیح داده و به مبارزات دلیرانة ملت ایران در جریان خلعید پوزخند میزنند امروز مجال طعنهزدن پیدا کنند و جوانان غیور و فداکار را که در حساسترین شرایط، بر خلاف کارشکنیها و اخلالگریهای عمال اجنبی که نمیخواست جریان خلعید بامتانت انجام پذیرد و آشوب و بلوا را طالب بود به بهترین وجهی به وظایف ملی خود قیام و اقدام کردند، اکنون از مبارزات خود در راه احقاق حقوق ملت ایران مأیوس شوند.
آقایان نمایندگان محترم شرکت انگلیس و ایران نیمقرن ظلم و ستم نموده کارگران و مهندسین ایرانی را با حقارت نگاه کرده؛ در امور ملی ما مداخله نموده بساط جاسوسی و پاپوشدوزی برای میهنپرستان گسترده داشته و حالا اگر مجلس شورای ملی اجازه دهد همین شرکت بیانصاف طرف قرارداد ملت ایران باشد یک نتیجة بسیار خطرناک برای نسل معاصر دارد و آن این است که جوانها اینطور میفهمند که ما یک سیاست مستحکم ملی نداریم بازگشت انگلیسیها به مناطق نفتی یعنی دهنکجی به مبارزان ملی کردن صناعت، نفت طرف قرارداد بودن همان شرکت جبار نفت انگلیس و ایران یعنی محکومکردن، کارگران مهندسین و جوانان وطنخواهی که ساعتها در زیر آفتاب سوزان خوزستان برای ملی کردن صناعت نفت از جگر فریاد کشیده و امید به زندگی آزاد داشتهاند؛ یعنی حاکم کردن شرکت نفت انگلیس و ایران به مقدرات همان کسانی که برای قطع ید او سالها مبارزه کردهاند؛ سادهتر بگوییم؛ یعنی دوست را به دشمن تسلیم ساختن اثر این اشتباه و خبط دولت حالا زود است معلوم شود این راهی است که دولت برای جاسوسی اجنبی هموار میکند. نفت کعبه آمال و آرزوهای مردم شناخته شد آرشیو مجلس را باز کنید و ببینید چندین هزار تلگراف به مجلس مخابره شده و مردم با چه امیدی به مجلس شورای ملی نگاه میکردند.
نحوة فوت سید مصطفی کاشانی
چندی بعد از نطق فوقالذکر، داییام مصطفی کاشانی برایم تعریف میکرد: سرتیپ بختیار که رئیس ساواک شده بود هر کس حتی حاجیهای محترم بازار را بهعنوان تودهای و کمونیست زندانی میکرد و با گرفتن پنج تا پانزده هزارتومان آزاد مینمود. روزی با شاه گفتم: بختیار که قبل از 28 مرداد فقط در یک اتاق زندگی میکرد با این رشوههایی که میگیرد خانهای ساخته که هشتصدهزار تومان فقط خرج استخرش شده و این را مردم از چشم مقام سلطنت میبینند. شاه هم حالا به بختیار گفته! چرا ما را دعوت نمیکنی در استخر هشتصد هزارتومنی تو شنا کنیم! بختیار از شاه میپرسد اعلیحضرت از کجا میدانند و شاه گفته از ازگلی.
بعد از آن بختیار به من تلفن زد و گفت مصطفی اگر در آستین پیغمبر هم پنهان شوی تو را خواهم کشت».
داییام میگفت: « حسن جان اینها از روی نعش میگذرند که به مقصود خود برسند و حتی وصیتنامهاش را به من نشان داد و گفت: باید در انتظار سرنوشت بود ولی من مبارزهای را شروع کردهام، با این تهدیدها ول نمیکنم و خود را آماده برای هر ناگواری کردهام».
منبع
سالمی، محمد حسن(1388). تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت از نگاهی دیگر ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.