سراب همستر کامبت!
این روزها همه در حال جوینشدن به تلگرام هستند، اما چرا و چه اتفاقی افتادهاست؟ دلیلش این است که یک همستر در تلگرام لانه کرده و همه قصد پرورش آن را دارند تا به خیال خود پولدار شوند، خیالی که خام و دور از واقعیت به نظر میرسد.
اولش شبیه با بازی میماند، اما هر چه که میگذرد، تبدیل به سرابی میشود که هیچ فایدهای ندارد، بدتر اینکه اعصاب و روان کاربر را درگیر میکند و میان او و اعضای خانوادهاش فاصله میاندازد. هر چند میگوید که میخواهد از این راه کسب درآمد کند و پولش را به زخم زندگی بزند، اما چنان اعتیادی که به «همستر» پیدا کرده و درگیری بیش از حدی که با آن دارد، خودش یک زخم جدید به زندگیشان است؛ زخمی عمیق که گاهی موجب میشود حوصله اطرافیانش را هم نداشته باشد، چراکه فقط محو جمع کردن سکه مجازی شدهاست! در این بین، برخی میدانند که این ربات، بیش از حد درگیرشان کرده، برای همین دست از ادامه کار میکشند، اما برخی تمام وقتشان را صرف پرورش همسترشان میکنند که معلوم نیست در آینده چه سرنوشتی برایشان رقم بخورد!
هم فضای مجازی و هم فضای حقیقی، هر دویشان در تسخیر همستر کامبت است. عدهای در مترو، اتوبوس، پیادهرو، صف نانوایی و محل کار با سماجت و جدیت تمام در حال ضربهزدن به شکم یک همستر در فضای چند اینچی موبایلشان هستند و چشم به سکههای طلایی رنگی دوختهاند که با واقعیت فاصله زیادی دارد. در واقع آنها رؤیای یکشبه پولدار شدن را در ذهنشان میپرورانند! عدهای دیگر، اما در اینستاگرام، تلگرام یا ایکس، مشغول تبلیغ و آموزش استفاده از آن شدهاند و به گفته خودشان کارشناس خبره در این موضوع هستند! آنها در ازای گرفتن لایک و فالوور حاضر میشوند راز و رمز جمع کردن سکههای بیشتر را یاد بدهند. برخی از اینها روشهای عجیب و غریبی را ابداع کردهاند مثل ضربه زدن سرعتی روی شکم همستر با دستگاه ماساژور، قطرات آب و چرخ خیاطی که همهشان نشاندهنده خلاقیت آنهاست! اما کاش این خلاقیتها به نتایج خوبی برسد و آنها را با یک شکست بزرگ و سنگین در آینده مواجه نکند!
توجیه پشت توجیه
اما علت این حجم استقبال افراد از این ربات عجیب و غریب چیست؟ آن هم وقتی کاربران حتی ذرهای از ماهیت کاری که میکنند، خبر ندارند و صرفاً ضربه میزنند که از غافله عقب نمانند! یکی از اعضای همستر در این رابطه میگوید: «زمانی که نات کوین آمدهبود و من اهمیتی به آن ندادم، برادرزادهام توانست ۱۰ میلیون تومان پول از آن به دست بیاورد. حالا احساس میکنم اینبار هم قرار است این کار به پول برسد و نمیخواهم آن را از دست بدهم.»
او در پاسخ به این سؤال که نگران نیست وقت و انرژی و اینترنتی که صرف میکند به «هیچ» برسد، میگوید: «وقتی دفعه قبل، چند نفر به پول رسیدهاند، پس اینبار هم این سکهها پول میشود. شک ندارم که از این راه درآمد خواهم داشت.»
کاربر دیگری نیز که با ۱۰ اکانت مختلف عضو این ربات شدهاست، در این رابطه میگوید: «میدانم ته این ماجرا هیچی نیست، اما با خودم گفتم که شاید یک درصد این سکهها تبدیل به پول شود برای همین ۱۰ اکانت با شمارههای مختلف ساختهام و مشغول جمع کردن سکههستم.» یعنی برخی از این افراد میدانند که قرار است به هیچ برسند، اما با این حال، به قول خودشان میخواهند شانسشان را امتحان کنند.
در این میان کاربر دیگری درباره اعصابخردی بازی همستر اینگونه توضیح میدهد: «فقط دو، سه روز درگیر این به اصطلاح بازی شدم، اما وقتی به مرحلهای رسیدم که باید برای یکی از کارتهای بازی، دو نفر از دوستانم را به بازی معرفی میکردم و موفق به انجام این کار نشدم، عصبی شدهبودم، به قدری حالم بد شدهبود که دیدم توجهی به بچههایم نمیکنم و همه هم و غم من پرورش همستر شدهاست! برای همین از ادامه بازی دست کشیدم و فقط همستر را نگه داشتهام تا خودش رشد کند و آن را جدی نمیگیرم.»
ابهامات بیشمار
اما چندین ابهام درباره این بازی رباتی وجود دارد؛ اول اینکه ابعاد دسترسیهای این بازی به اطلاعات شخصی افراد هنوز کاملاً مشخص نیست. ثانیاً اصلاً معلوم نیست در آینده این سکهها به پول تبدیل شود یا خیر؟ در نهایت آیا همستر کامبت امکان پشتیبانی حضور این تعداد کاربر را دارد؟ سؤالی که چند ماه است که پاسخی برای آن پیدا نشدهاست، اما اعضای همستر کامبت در واکنش به این حرفها پشت سر هم توجیه میآورند، مثلاً اینکه «این کار نه هزینهای دارد و نه اطلاعات شخصی از ما خواسته! تازه تلگرام به ما تیک آبی هم داده! ضربه زدن روی صفحه موبایل چه خطری دارد؟» متأسفانه گوش این افراد به این حرفها و خطراتی که ممکن است برایشان داشتهباشد، بدهکار نیست.
احتمال هک و دسترسی به اطلاعات شخصی
علت این حجم از گسترش بازی «همستر کامبت» به آبان ۱۴۰۲ برمیگردد که نسخه اولیه «نات کوین» به عنوان نوعی ربات تلگرامی عرضه شد. در این رابطه خدایار سعیدوزیری، مدرس دانشگاه و کارشناس حقوق فناوری میگوید: «پروژههای متعددی در بستر تلگرام آمده و بعد از این هم خواهد آمد، همستر تنها یکی از آنهاست که فراگیر شده و مورد استقبال قرار گرفته. از آنجایی که «نات کوین» برای برخی از افراد درآمدزا بود، حالا همه احساس میکنند که از آن سود اولیه جا ماندهاند و میخواهند با عضویت در «همستر کامبت» این ضرر را جبران کنند.»
او ادامه میدهد: «در این میان ممکن است سوءاستفادههایی نیز صورت بگیرد. حداقل سوءاستفاده اینکه برخی از افراد مختلف استفاده ابزاری میکنند تا برای خودشان یک اجتماعی را بسازند و برای پروژههای خود از آنها استفاده کنند. این سوءاستفاده احتمالی در خوشبینانهترین حالت صورت میگیرد و به غیر از آن ممکن است سرقت اطلاعات و هک میتواند باشد و اینکه افراد از سر ناآگاهی ولت یا همان کیف پول دیجیتالیشان را به یک پروژه غیرقابل اعتماد یا هکری نصب کنند و داراییهایشان را از دست بدهند، یعنی عملاً در معرض کلاهبرداری و ضرر قرار دهد.»
شما فقط یک مهرهاید
سعید وزیری درباره بررسی وضعیت آینده این ربات اظهار میدارد: «با این میزان مشارکت در همستر کامبت و چند میلیون عضوی که دارد، اگر قرار باشد طبق همان برنامه «نات کوین» به هر نفر ۲۰۰ الی ۳۰۰ دلار پرداخت کنند، یک عدد نجومی و دور از انتظار میشود، چراکه چنین چیزی در فضای ارز دیجیتال امکانپذیر نیست که این میزان پول در یک پروژه پرداخت شود! ممکن است مدیران پروژه همستر، عدد پایینتر از عدد پرداختی در «نات کوین» درنظر بگیرند، مثلاً هر کاربر ۱۰ دلار دریافت کند که آن وقت این عدد بزرگ و مهمی نیست که ارزش وقت گذاشتن و صرف انرژی داشتهباشد و اینکه افراد به دیگران اصرار کنند تا از طریق آنها عضو این ربات شوند! بنابراین مشخص است سود اصلی این کار به صاحب پروژه تعلق میگیرد و باقی افراد نقش مهره را ایفا میکنند.»
او ادامه میدهد: «ممکن است در آینده نزدیک، دهها مورد از این پروژهها اتفاق بیفتد که مثلاً دو سوم آنها کلاهبرداری باشد، بنابراین باید آگاهی جامعه نسبت به این موضوع افزایش پیدا کند تا افراد بتوانند راستیآزمایی کنند که مدیران پروژه چه کسانی هستند، هدفشان چیست و چه تخصصی دارند.»
این کارشناس حقوق فناوری نظر مثبتی درباره پروژه همستر ندارد و میگوید: «هدف نهایی همستر این است که روزی چند بار کاربران به ربات مراجعه کنند تا کسب درآمد کند، از طرفی این بستری برای نمایش تبلیغات مختلف است، یعنی پروژههای دیگر تبلیغ خود را به همستر میدهند و مدیران این ربات از این طریق هم پول به جیب میزنند. در ازای آن، همستر به کاربران توکن میدهد، حال یا این توکن ارزش دارد یا بیارزش است، کسی فعلاً درباره آن هیچ چیزی نمیداند، اما به طول کلی احتمالات منفی این پروژه را بیشتر از مثبت آن میدانم. بدتر اینکه عمده افراد، بدون هیچ فکری به سمت همستر رفتهاند و فضا برای سوءاستفاده پررنگتر شدهاست.»
سوءاستفاده از جهان سوم
علیرضا شریفییزدی، دکترای جامعهشناسی میگوید: «وقتی افراد از یک وسیله و ابزار دمدستی استفاده میکنند برای اینکه مسیرهای عصبی مغزشان سریع به دوپامین برسد، مثل موادمخدر الکل و امثال اینها که حال خوب به افراد میدهد، یک پیامد منفی نیز برای آنها دارد، اینکه افراد برای کارهای بزرگ هیچ چالشی انجام نمیدهند، یعنی چیزی به نام لذت تأخیری برای آنها معنی نمیدهد. اینکه تلاش و کوشش کنند، درسی بخوانند یا کاری کنند که به نتیجه خوبی برسند. متأسفانه جریان همستر دقیقاً از همین جنس است، یعنی مسیرهای عصبی مغز را در کوتاه مدت درگیر میکند، دوپامین را فعال میکند به امید اینکه فرد پول و پاداش میگیرد و این باعث میشود که در بلندمدت موفقیتهای بزرگ را از لحاظ روانی از دست بدهد.»
او ادامه میدهد: «از بعد جامعهشناسی باید گفت که متأسفانه سیستمهای بزرگ دنیا دارند الگوهای رفتاری خاصی را طراحی میکنند؛ در گام اول برای جهت دادن به رفتار آدمها، دوم برای کنترل انسانها، سوم برای جایگزینی ارزشهای تازه به جای ارزشهای واقعی که عمدتاً مخاطبانش هم مردم جهان سوم هستند، یعنی بیشترین کسانی که به این جریانات وصل میشوند و از این مسائل استفاده میکنند، در کشورهای جهان سوم هستند. بدتر اینکه از همین ابزار برای کانال نفوذ و ورود به ارزشها، هنجارها، آداب، رسوم و سنن و مواردی از این قبیل استفاده میشود.»
گنجی در کار نیست
اما چه شدهاست که افراد میخواهند یکشبه ره صد ساله را بروند؟ شریفی یزدی در این رابطه میگوید: «یک بخش آن به مسئله اقتصاد برمیگردد. واقعیت این است که طی ۱۵ سال اخیر، جامعه ما فقیر شدهاست و این را اطلاعات و آمار به ما میگوید. در نتیجه یک احساس نداشتن امنیت اقتصادی رواج پیدا کرده که افراد برای اینکه بر آن چیره شوند، از هر روشی استفاده میکنند. مثل وقتی که میگویند قرار است قیمت بنزین گران شود، همه در صف میایستند تا یک باک بنزین جلو بیفتند، بدون آنکه فکر کنند این یک باک بنزین جلو افتادن چه تأثیری در زندگی آنها دارد؟ بدون شک هیچ!»
او ادامه میدهد: «احساس عدم امنیت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی باعث میشود که از یکسو افراد به هر طریقی سعی کنند برای خودشان یک آرامشی دست و پا کنند و وقتی روشهای اینگونه باب و تبلیغ میشود خیلیها امیدوارند که به کمک آن، کسریهای اقتصادی مالی خودشان را جبران کنند. جنس این کار دقیقاً مثل جنس کار افرادی است که دنبال گنج هستند و با دستگاه گنجیاب، یک هفته به بیابان میروند و حتی از زن و بچهشان در این مدت دور میشوند! حالا شاید در این بین، چهار نفر هم موفق شوند گنج پیدا کنند، اما عده زیادی در این داستان سرکار هستند و سرشان بیکلاه میماند. آنها نمیخواهند سرکار بروند و از روش درستی درآمد به دست بیاورند، بلکه دنبال این هستند که یکشبه گنج پیدا کنند و تمام آمال و آرزوهای خودش، خانواده و آبا و اجدادش را برآورده سازند.»
به گفته این جامعهشناس، جریان همستر و امثال اینها نیز جایگزین توهم، تخیل و آرزو به جای واقعیت است، اینکه افراد دنبال این هستند از روشهای میانبر و نامتعارف استفاده کنند تا به پول برسند که معمولاً تجربه نشان داده در بلند مدت اینها کار نمیکند.
نقشههای پنهان
اما آموزشهای لازم در این زمینه از چه مرجعی باید انجام شود. شریفی یزدی در این رابطه پاسخ میدهد: «اولین مرجع رسانهها هستند، مثل همین کاری که شما انجام میدهید و مردم را آگاه میکنید. رسانههای دیگر نیز باید پای کار بیایند؛ از جمله صداوسیما، تا آگاهیبخشی واقعی به مردم بدهند. دوم اینکه به آنها نشان دهند جایگاه و خاستگاه چنین مسائلی، جهان اول و کشورهای پیشرفته هستند، پس واضح است که آنها داشتههای خودشان را به جهان سوم نمیدهند! بنابراین حتماً پشت این ماجرا جریان دیگری است که باید آن را جستوجو کنند. افراد باید با خود فکر کنند که هر چند شاید پولی هم به آنها دادهشود، اما اصل ماجرا و سوددهی آن برای افراد دیگر است.»
او با ذکر مثالی میگوید: در یک دورهای در کنسولگری انگلیس در منطقه پلیس جنوب (که وابسته به دولت انگلیس بود) تریاک را به قیمت بسیار ارزان به مردم میفروختند و سوخته تریاک را به چند برابر قیمت از آنها میخریدند! برای همین مردم به جای آنکه کار کنند و درآمد داشتهباشند، مینشستند پای منقل و تریاک میکشیدند و سوخته آن را هم میفروختند و سود میکردند. (غافل از اینکه این کنسولگری دارد سرمایهگذاری میکند و با این کار نسلی را به دام اعتیاد میکشاند.) مدتی پس از اینکه مردم معتاد شدند، دیگر از تریاک ارزان و خرید سوخته آن خبری نبود! در واقع این ترفندی بود که آنها به کار گرفتهبودند. حال ممکن است شبیه به همین ماجرا تکرار شود، یعنی افراد از جریان همستر یک پولی به دست بیاورند، اما باید ببینند که در بلندمدت نقشه و برنامه آنها چیست و این کار چه تبعاتی به دنبال دارد.