حزبِ بیمردم + اسناد
پس از کودتای 28 مرداد 1332، محمدرضا پهلوی مخالفان مذهبی و غیر مذهبی داخلی مانند فدائیان اسلام و حزب توده را سرکوب کرد و کرکره احزاب را پایین کشید. پیامد این اقدام شروع مخالفتهای پنهان و زیرزمینی بود که با گذر ایام افزایش یافت. محمدرضا پهلوی برای رفع بحران مخالفتها، در سال 1336 به حزب مردم و حزب ملیون اجازه فعالیت داد. حزب مردم با رهبری اسدالله علم قرار بود به عنوان اقلیت به انتقاد از دولت بپردازد و با جذب مخالفان دولت، آنها را در مسیرهای کنترلشده حزبی هدایت کند. اما با اتخاذ این سیاست حزب مردم نتوانست جایگاه احزاب سرکوب شدۀ پیشین را در بین مردم باز کند، مخصوصاٌ قشر نخبه و روشنفکر گمان خوبی نسبت به حزب مردم نداشتند. در ادامه اسنادی در این زمینه از نظر میگذرد.
در گزارشی مورخ خرداد ماه 1336 و در اولین ماه اعلام موجودیت حزب آمده است: «دکتر عباس ریاضی استاد دانشگاه میگفت شرکت آقای دکتر فرهاد رئیس دانشگاه تهران، در حزب مردم بین استادان دودستگی ایجاد کرده و موجب نگرانی دانشگاهیان بیطرف شده است.»
علاوه بر آن، عدم حمایت از حزب مردم تنها متعلق به جامعۀ دانشگاهی نبود و در بین «سیاستمداران نیز گریز از حمایت حزب مردم» دیده میشد.
در سند دیگری که در 29 اردیبهشت 1336 گزارش میشود: «سناتور جمالی از تشکیل حزب مردم به وسیله آقای علم و دوستانش بسیار ناراحت و عصبانی است و بدوستان خود گفته است این حزب وجودش به ضرر دستگاه سلطنت خواهد بود زیرا موسسین این حزب بین مردم نفوذی ندارند و اعلیحضرت همایون شاهنشاه را اغفال نمودهاند و بیشتر بین مقام شامخ سلطنت و مردم فاصله ایجاد خواهد شد. جمال امامی از فعالیت دکتر بقایی هم بسیار ناراحت شده و میگوید با این قبیل اعمال یکبار دیگر کشور دچار تشنج و اخلال خواهد شد.
جمال امامی بدوستان خود توصیه کرده که علیه این قبیل احزاب بین مردم شروع به تبلیغ نمایند و نگذارند زمینه برای فعالیت آنها آماده شود.»
بدین ترتیب حزب مردم فاقد وجاهت و پایگاه بین طبقات مختلف مردم و سیاستمداران بود و فعالیت شایان ذکری نیز از افراد حزب با توجه به اسناد به جای مانده از ساواک در درون حزب دیده نمیشد.
چاناچه در فاصله شش ماه از فعالیت حزب گذشته در سند 28 آبان 1336 گزارش شده است: «در این هفته نیز فعالیت قابل توجهی در حزب مردم مشاهده نشده است. حوزهها کماکان نامرتب است و تشکیل نمیشود فقط شورای عالی حزب هر هفته شبهای سهشنبه تشکیل میگردد. عصرها عده محدودی به حزب مراجعه مینمایند. تعداد کل افرادی که تا کنون رسماٌ تقاضای عضویت نمودند 45 نفر میباشد که اسامی آنها در دفتر ثبت شده است.»
از سوی دیگر نظر اعضای حزب نیز در خصوص عدم اقبال به حزب مردم درخور توجه است. گزارش اطلاعات داخلی در بهمن ماه 1337 نشان از این واقعیت دارد: « یکی از اعضاء موثر حزب مردم میگفت: یکی از علل عدم توجه اشخاص به حزب مردم این است که آقای علم رهبر آن حزب برای خود مقام(آقایی) قائل است و افراد حزبی را مجبور میسازد که ایشان را به نام (آقا) صدا بزنند و بخوانند و اگر چند نفری هم در آن حزب دیده میشوند عموماٌ کسانی هستند که قبلاٌ پی به روحیه آقای علم نبردهاند و امروز ناچاراٌ در آن حزب باقی ماندهاند و یا اینکه این نقطه ضعف بارها توسط دوستان آقای علم به ایشان گوشزد و تذکر داده شده که نباید در فعالیتهای حزبی فقط متکی به شاهنشاه باشد. بلکه باید خود ایشان هم از طریق خدمت مردم و جلب رضایت آنان اقدام نماید و اگر در روش اجتماعی هم جنبه (آقائی) داشته باشد جز اینکه مردم را نسبت به خود بدبین و متنفر سازند فایده دیگری ندارد معهذا آقای علم به این مطلب توجهی نکرده و در شهرهای خراسان نیز که آقای علم را خوب میشناسند نتوانستهاند تشکیلات حزبی قابل توجهی دائر نماید.»
.
با این رویکرد حزب مردم که هیچ عملکرد مثبتی مخصوصاٌ بعد از استفعای علم از خود نشان نداد، شکستی محتوم در انتظارش بود. و بدین ترتیب، محمدرضا پهلوی در سال 1353 سیستم دو حزبی را برای کشور زیانبار دانست و انحلال حزب مردم را اعلام کرد و به سیستم تک حزبی روی آورد.