حزب ایران؛ از تاسیس تا شرکت در دولت دکتر مصدق
حزب ایران، به عنوان حزبی ملیگرا با تمایلات سوسیالیستی معتدل در 15 اردیبهشت 1323 تاسیس شد. با توجه به نقش تاثیرگذار این حزب در رویدادهای دهۀ 1320 و تشکیل جبهه ملی ایران در 1328 به بررسی روند تاسیس، مرام و تشکیلات و کارنامۀ آن تا مشارکت در دولت دکتر محمد مصدق پرداختهایم.
تاسیس حزب
هستۀ اولیه حزب ایران را کانون مهندسین ایران (تاسیس اواخر 1321 یا اردیبهشت 1322) تشکیل میداد. اعضای کانون در پاییز 1322 پس از برگزاری انتخابات دورۀ چهاردهم مجلس و راهیابی شماری از آنها به مجلس، به دو جناح تقسیم شدند: اعضای تندرو به سمت اتحادیه کارگری هوادار حزب تودۀ ایران گرایش یافتند و اعضای میانهرو، حزب ایران را راهاندازی کردند[1]. از این رو تاریخ دقیق تاسیس این حزب روشن نیست اما در روایت رسمی 15 اردیبهشت 1323 تاریخ تاسیس رسمی تعیین شدهاست[2].
اعضای موثر حزب مهندسانی نظیر غلامعلی فریور، احمد زیرکزاده، احمد زنگنه، کاظم حسیبی و جهانگیر حقشناس و نیز اللهیار صالح، ارسلان خلعتبری و دکتر شمسالدین جزایری بودند[3].
در واقع نیروی عمدۀ حزب ایران تکنوکراتهای ملی بودند. این حزب در قشری از کارمندان دولت و دانشگاهیان نیز نفوذ داشت. این حزب کانون گرد هم آمدن عناصر روشنفکر و ضد استبداد بود؛ روشنفکرانی که به طور عمده متعلق به خانوادههای مرفه و ملاک شهری و متاثر از اصول «آزادیخواهی»، «میهنپرستی» و شکل معتدلی از سوسیالیسم فرانسوی بودند[4].
مرام و تشکیلات حزب
طبق مرامنامۀ حزب ایران، احتمالا مصوب 1323 و منتشر شده در 7 آذر 1324[5]، مرام این حزب عبارت بود از: «حفظ استقلال کامل کشور و پشتیبانی از اصول دموکراسی»؛ «استقرار عدالت اجتماعی و کوشش در بهبود وضع مادی ملت از راه توجه به کشاورزی و صنعت و بهرهبرداری از جمیع ثروت مملکت» و «تهذیب اخلاق و تعمیم فرهنگ و تامین بهداشت عمومی»[6]. در این زمان ایرانی و مسلمان از جمله شرایط عضویت در حزب بود[7].
حزب ایران خواهانِ انقلاب ملی علیه زمینداران فئودال بود تا اصلاحات که با نهضت مشروطه آغاز شده بود، تکمیل شود. حزب از آنجا که معتقد بود کشورهایی با اقتصاد کشاورزی و مصرفکنندۀ کشورهای توسعهیافته نمیتوانند به «استقلال واقعی» برسند، دولت را به دنبال کردن برنامهای برای صنعتیکردن پرشتاب تشویق میکرد. همچنین خواهان آن بود که دولت مالکیت صنایع بزرگ را در دست بگیرد. حزب از سویی برغم مشی سوسیالیستیاش معتقد بود ستیز اجتماعی در ایران نه بین طبقات متوسط و پایین بلکه میان «مردم استثمارشده» و «حاکمان استثمارگر» است؛ از دیگر سو برغم پایگاه طبقاتی اعضای برجستهاش، مبارزهای تبلیغاتی را بر ضد خانوادههای ثروتمند قدیم و جدید راه انداخته بود[8].
به لحاظ اقدامات تشکیلاتی در خرداد 1325 سرود حزب به تصویب رسید[9]. در نهم دی 1326 کمیتۀ مرکزی دانشجویان حزب ایران معرفی[10] و در اسفند همان سال سازمان جوانان حزب تاسیس شد[11]. حزب ایران موفق شد در فروردین 1327 نخستین کنگرۀ خود را برگزار و اساسنامه خود را مصوب کند. طبق این اساسنامه، زردشتیان نیز امکان عضویت در حزب را یافتند[12]. در مرداد 1328 گزارشی حاکی از آن بود که جلسات کمیتۀ مرکزی حزب برای تجدیدنظر و توسغۀ تشکیلات حزب مرتبا تشکیل میشد و توسعۀ کمیسیونهای تبلیغات و تشکیلات جدید و از سرگیری دوبارۀ سخنرانیهای هفتگی در دستور کار قرار داشت[13]. سرانجام[14] با تشکیل جبهۀ ملی ایران در آبان 1328، حزب ایران بدان پیوست.
ارگان حزب ایران در دهۀ 1320ش به ترتیب روزنامههای شفق، جبهه، جبهه آزادی، باستان و اخبار ایران بود. نشریات نبرد امروز و جوانان ایران نیز ناشر افکار این حزب بودند. حزب دارای شعبههایی در شهرهایی همچون رشت، شیراز، اصفهان، مشهد، شاهرود، درگز، بیرجند، زاهدان، کرمانشاه، کنگاور، آبادان و مسجدسلیمان بود. این شعبهها نیز نشریاتی منتشر میکردند، چنانکه وجود چند شماره نشریه ندای کاشان و خبر انتشار جریدۀ شیراز گواهی بر این سخن است[15].
کارنامه حزب (1324-1330)
آغاز کار فعالیت عمدۀ حزب ایران محدود به واکنش نشان دادن به برخی تحولات بود، از جمله در آبان 1323 به مخالفت با واگذاری امتیاز نفت به شوروی پرداخت[16]. در خرداد 1324 که محسن صدرالاشراف، نامزد تشکیل کابینه شد، حزب ایران ضمن اشاره به پیشینه او در همراهی با محمدعلیشاه و کشتار مشروطه خواهان در باغشاه، به مردم و آزادیخواهان و نمایندگان اقلیت مجلس توصیه کرد از تشکیل دولت جدید جلوگیری کنند[17].
در آغاز 1325 حزب میهن، جذب حزب ایران شد. با جذب حزب میهن، چند تن از رهبران این حزب از جمله دکتر کریم سنجابی و مجید یکتایی به کمیتۀ مرکزی حزب ایران وارد شدند. بدین ترتیب وجهۀ حزب ایران به واسطۀ حضور دکتر کریم سنجابی، استاد و رییس دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در میان دانشگاهیان افزایش یافت[18]. اندکی بعد شمار لیسانسیههای حقوق در حزب چندان بود که اقدام به تاسیس فراکسیون لیسانسیههای عضو حزب ایران کردند[19].
برغم این تحول مهم، به زودی حزب ایران با سلسله اشتباهاتی شماری از اعضای برجسته خود را از دست داد. بدین ترتیب که با تاسیس حزب ارادۀ ملی توسط سید ضیاءالدین طباطبایی، نزدیک به دربار پهلوی و مخالف حزب توده در بهمن 1323، حزب ایران به حزب توده ایران نزدیک شد[20]. در تیر 1325 مذاکراتی میان دو حزب صورت گرفت و به تشکیل جبهۀ موتلف احزاب آزادیخواه با هدف «سرکوبی نیروی ارتجاع و محو نفوذ استعمار و تقویت جبهۀ آزادیخواهان» منجر شد؛ امری که خروج دسته جمعی رجال معروف حزب ایران از جمله دکتر شمسالدین جزایری، حسین مکی، ارسلان خلعتبری، مهندس منصور روحانی، مهندس شریف امامی، محسن خواجه نوری را در پی داشت. به علاوه کمیتۀ مرکزی حزب طی اطلاعیهای علیرضا صاحب، فرجالله باغی، محمد نخشب، ضرابی و جعفر شهیدی را اخراج کرد[21].
در 1324با برآمدن سیدجعفر پیشهوری در آذربایجان، اعضای حزب ایران بر سر حمایت از او یا تقبیح کارش دچار اختلاف شدند[22]. از همینرو حزب در بیانیهای در مهر 1324 اقدامات فرقۀ دموکرات را «تهیۀ مقدمات تجزیه ایران» دانست[23]. اما چند ماه بعد در سوم دی «نهضت آذربایجان» را «مقدمه یک نهضت ملی» دانست. در اردیبهشت 1325 نیز تصریح کرد «امتیازاتی که به آذربایجان داده میشود باید: 1.جنبۀ اصلاحاتی داشته باشد. 2.تعمیم آن به تمام کشور میسر باشد. 3. هیچگونه لطمه به تمامیت و استقلال ایران وارد نسازد»[24]. حزب در ششم شهریور «نهضت آذربایجان» را «اسلحۀ بزرگ آزادیخواهان ایران» دانست[25]. در واقع حزب ایران، اقدامات پیشهوری را زمینهای برای بسط اصلاحات و دموکراسی و اعاده مشروطه در سراسر ایران میدانست[26]. به علاوه معتقد بود «بر فرض هم که فرقه دموکرات عبد و عبید روسها باشد، جدایی آذربایجان غیر عملی است»[27].
همزمان قوامالسلطنه که حزب دموکرات را تشکیل داده بود، در ترمیم کابینه از جبهۀ موتلف برای حضور در کابینه دعوت کرد. در این کابینه، اللهیار صالح، رهبر حزب ایران به وزارت دادگستری منصوب شد[28]. حزب ایران در این زمان، معتقد بود که ایران باید با همسایۀ شمالی کاملا دوست باشد، از همین رو به قوام که روسها علنا گفته بودند باید نخست وزیر شود کمک کرد[29]. اما این کابینۀ ائتلافی عمر چندانی نکرد و صالح در مهر ماه همان سال استعفا داد[30].
با پایان کار پیشهوری در آذربایجان، پایان کار کابینۀ ائتلافی و جبهۀ موتلف در 1325، حزب ایران به شدت مورد حمله قرار گرفت[31] و موقعیت رهبران حزب ایران نیز تضعیف شد. غلامعلی فریور، ایدئولوگ این حزب، کنارهگیری کرد[32]. در این شرایط با کنارهگیری اللهیار صالح از رهبری حزب، دکتر کریم سنجابی، ابوالفضل قاسمی و اصغر گیتیبین امور حزب را در دست گرفتند[33] و به شدت حزب تودۀ ایران را مورد حمله قرار دادند[34].
حزب ایران پس از اتئلاف ناکام با حزب تودۀ ایران، در انتخابات دورۀ پانزدهم مجلس به علت دخالت دولت قوام کاری از پیش نبرد[35]. با بالا گرفتن بر سر امتیاز نفت شمال در شهریور 1326 حزب در بیانیهای با عنوان «برای ایرانی-با فکر ایرانی- به دست ایرانی» نقطه نظرات خود را در مخالفت با این امتیاز مطرح و بیش از پیش راه خود را از حزب توده ایران جدا کرد[36]. حزب جلسهای در باشگاه در این باره با سخنرانی اللهیار صالح و زیرکزاده و حضور شماری از نمایندگان مجلس برگزار کرد.[37]. حزب ایران برای نخستین بار شعار «ملی کردن صنعت نفت» را سر داد[38]. در مرداد 1328 حزب با تهیۀ گزارشی به قلم مهندس کاظم حسیبی در رد موافقتنامۀ گس-گلشاییان که حسین مکی آن را در مجلس خواند، زمینهساز معوق ماندن لایحۀ الحاقی نفت شد[39].
چنین فعالیتهایی به گسترش نفوذ حزب ایران در طبقات مختلف کمک کرد، چنانکه یکی از گزارشهای شهربانی در مهر 1325 حاکی از آن بود که «بیشتر کارگران شرکت نفت عضو حزب توده و حزب ایران میباشند»[40] یا برخی از کارگران چاپخانه بانک ملی که عضو حزب ایران بودند[41]. در دی 1326 حزب ایران مدعی بود که «امروزه به طور یقین تمام مهندسین کارخانجات جنوب، مرکز و شمال از افراد حزب ایران هستند»[42].
حزب ایران با تشکیل جبهۀ ملی ایران بدان پیوست. با برآمدن دولت دکتر محمد مصدق در اردیبهشت 1330، برخی از اعضای حزب ایران همچون دکتر سنجابی به عنوان وزیر فرهنگ، اللهیار صالح به عنوان وزیر کشور، دکتر ابراهیم عالمی به عنوان وزیر کار و مهندس حقشناس به عنوان وزیر راه به کابینۀ او راه یافتند.
در داوری نهایی حزب ایران برغم فراز و نشیبها و انتقاداتی که بر کارنامۀ آن میتوان وارد دانست، «حق بزرگی به روند توسعه سیاسی در ایران دارد. اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن و تقریبا تمامی سران آن از جمله خوشنامترین رجال سیاسی بودند. آنان با فعالیت خود میراثی برای آیندگان باقی گذاردند که این میراث آمیزهای از وطنپرستی، پاکی، درستکاری و صداقت در افکار و اعمال است»[43].
منابع:
[1] آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نی، 1384، ص231-232؛ قس غلامعلی فریور، بنیانگذار کانون و حزب، که معتقد بود ارتباطی میان این دو وجود نداشت. ن.ک: حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، به کوشش مسعود کوهستانینژاد، تهران: شیراز، 1379، ص3.
[2] بیانی، علیقلی و نظامالدین موحد، «تاریخچه حزب ایران به مناسبت شصتمین سال تاسیس»، حافظ، ش7، مهر 1383، ص69.
[3] سنجابی، کریم، امیدها و ناامیدیها، لندن: جبهه ملیون ایران، 1368، صص71-72.
[4] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص97؛ مهربان، رسول، بررسی مختصر احزاب بورژوازی لیبرال در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران، تهران: پیک ایران، چ2، 1360، ص21؛ آبراهامیان، ص233.
[5] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص26.
[6] اسناد احزاب سیاسی ایران (1320-1330ش)، به کوشش بهروز طیرانی، ج1، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1376، ص184.
[7] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص66.
[8] آبراهامیان، صص233-234؛ نیز حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص122.
[9] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، صص85-87.
[10] گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج1 (26-1324)، به کوشش مجید تفرشی-محمود طاهر احمدی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1371، ص490.
[11] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، صص166-169.
[12] اساسنامه حزب ایران، مصوب اولین کنگرۀ حزب ایران در فروردین 1327، ص9.
[13] گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج2 (28-1327)، به کوشش مجید تفرشی-محمود طاهر احمدی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1371، صص298-299.
[14] مهربان، صص46-47؛ آبراهامیان، صص310-311.
[15] اسناد احزاب سیاسی ایران (1320-1330ش)، ج1، ص183؛ حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص27.
[16] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، صص43-44.
[17] گذشته چراغ راه آینده است، تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1299-1332، تهران: ققنوس، 1390، صص227-228؛ گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج1، ص12.
[18] مهربان، ص16.
[19] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص89.
[20] مهربان، ص24.
[21] همان، صص31، 33-34.
[22] همان، ص28.
[23] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، صص46-49.
[24] همان، ص77.
[25] گذشته چراغ راه آینده است، ص313؛ مهربان، صص28-29، 36-37.
[26] گذشته چراغ راه آینده است، صص366-367، 398.
[27] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص124.
[28] آبراهامیان، صص288-289.
[29] گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج1، صص482-483.
[30] آبراهامیان، ص293.
[31] برای نمونه ن.ک: حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، صص128-145.
[32] همان، ص17.
[33] مهربان، صص38-39.
[34] همان، صص43-44.
[35] همان، ص44.
[36] اسناد احزاب سیاسی ایران (1320-1330ش)، ج1، صص188-200.
[37] گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج1، صص406-407.
[38] گذشته چراغ راه آینده است، ص501.
[39] مهربان، صص43-44؛ خلیلالله مقدم، احمد، تاریخ مبارزات ضد امپریالیستی مردم ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، جلد اول: چرا؟ و چگونه نفت ملی شد؟، بیجا: حزب ایران، بیتا، صص13-14.
[40] گزارشهای محرمانۀ شهریانی، ج1، صص170-171.
[41] همان، ص209.
[42] همان، ص490.
[43] حزب ایران، مجموعهای از اسناد و بیانیهها 1323-1332، ص28.