سند تحول؛ سندی مغفول مانده در راه تربیت آیندسازان کشور
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تربیت در لغت، به معنای پرورش دادن است که در آن نمو و زیادتی ملاحظه شده است. راغب می گوید: ربّ در اصل به معنای تربیت است و ربّ به طور مطلق فقط بر خداوند اطلاق می گردد که متکفّل اصلاح موجودات است.
در قرآن کریم، مشتقّات تربیت چندین بار به کار رفته است، از جمله:
الف) «و تری الارض هامده فاذا انزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت»؛
«زمین را خشک و بی حاصل می بینی، پس هنگامی که باران فرو می فرستیم تکانی می خورد و رشد و نموّ گیاهان در آن آغاز می شود.»
ب) «و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرا»
«بگو خدایا والدینم را مورد رحمت خود قرار ده همان طوری که آنان مرا در کودکی مورد لطف و رحمت خویش قرار دادند.»
بعضی از محققان می گویند: ربّ در جمله «ربّیانی» از مادّه ربو است نه از ماده ربب چون معنای تربیت، در نوع مواردی که به کار رفته عبارت است از نموّ و زیادت جسمانی و پرورش مادّی؛ و تربیت و سوق دادن به کمال و سعادت معنوی در اغلب موارد ملاحظه نشده است، البتّه تربیت به مفهوم عامّ آن همه مراتب نشو و نما و زیادتی را - اعم از مادی و معنوی - شامل می شود. بنابراین واژه «تربیت»، - با توجه به ریشه آن - به معنای فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است. علاوه بر این، تربیت به معنای تهذیب و از بین بردن صفات ناپسند اخلاقی نیز به کار رفته است. با این نگرش که تهذیب اخلاقی مایه فزونی مقام و منزلت معنوی است و از این حیث می توان تهذیب را نیز تربیت دانست.
تربیت در اصطلاح:
اما در خصوص معنی و مفهوم اصطلاحی تربیت، اتفاق نظر وجود ندارد. هر مکتبی بر اساس مبانی فلسفی خود تعریف ویژه ای از آن ارائه داده است.
1- بعضی از دانشمندان معتقدند که باید قسمتی از اخلاقیات در وجود بشر تکوین پیدا کند و فضایل به صورت خوی و ملکه و عادت درآید به گونه ای که حتی در عالم خواب هم ضد آن اخلاق از او صادر نشود. چنانچه از آیة الله حائری «ره» نقل شده است که فرمود: «من حتی در عالم خواب هم اگر زن نامحرم را ببینم چشم از او فرو می بندم.»
بر اساس این باور، تربیت نوعی عادت است. باید صفات و ملکات اخلاقی را به صورت عادت در بیاوریم و کاری کنیم که مردم به کارهای خوب عادت کنند. مثلاً عادت کنند که نماز بخوانند و راستگو باشند، کارهای بد انجام ندهند و...
2- عده دیگر از دانشمندان بر این باورند که انسان ها را به هیچ چیز خوب یا بد نباید عادت داد؛ زیرا عادت مطلقا بد است؛ چون همین که چیزی عادت شد بر انسان حکومت می کند و انسان با او مأنوس می شود و لذا نمی تواند آن را ترک کند. کاری را که انجام می دهد نه از روی عقل و اراده اخلاقی است و نه از روی تشخیص بلکه به حکم عادت انجام می دهد و اگر انجام ندهد مریض می شود.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که تربیت از حیث قلمرو و حوزه کاری در دو معنی بکار رفته است که عبارتند از:
الف) تربیت خاص و رسمی:
از تربیت در این معنی فرایند ویژه ای همچون انتقال اندیشه و ایجاد صفات معین در محدوده خاصی مورد نظر است که معمولاً در مراکز و محیط های آموزشی همچون مدرسه و دانشگاه صورت می گیرد.
ب) تربیت عام یا غیر رسمی:
این معنی از تربیت زمینه ساز نگرش ها و روش های تحول بخشی است که در تمام مراحل و دوران زندگی جریان دارد و سر منشأ تحول و تأثیر آن خود فرد یا عوامل بیرون از وجود اوست. تربیت انبیاء و اولیاء الهی را می توان جزء این دسته قرار داد. چنین تربیتی از جنبه وسعت، مرزهای زمان و مکان را در می نوردد و از جنبه ژرفانگری و همخوانی فطری بر مخاطبش تأثیری بس عمیق می گذارد.
تعلیم و تربیت از منظر اسلامی:
در اسلام و منابع اسلامی به تربیت به معنای عام آن از همان ابتدای ظهور این دین مقدس الهی اهمیت فوقالعادهای داده شده است.
انسان موضوع تربیت و یکی از اساسیترین موضوعات مطالعاتی این علم محسوب میشود. چرا که تربیت را «فراهم آوردن زمینه برای پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمام استعدادهایی میداند که خداوند بالقوه در نهاد او به ودیعت نهاده است.»(مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، صدرا، تهران، ص۷۷.)
این انسان تنها به وسیله کسی میتواند به درستی شناسانده شود و سپس تربیت گردد که خود خالق اوست. لذا بهترین منبع مطالعه انسان و علم انسانشناسی، منابع متصل به وحی الهی، یعنی قرآن و روایات میباشد. در منابع اسلامی به این نکته مهم تذکر داده شد که زمام تربیت انسان باید به دست کسی باشد که از رمز و راز او و زوایای آشکار و پنهان و ابعاد مختلف وجودیاش، حتی از خود آدمی آگاهتر است. کسی که گل وجودش را سرشته، خمیر مایه فطرتش را به دست خویش آفریده باشد، در آن از روح خود دمیده، عقل، عاطفه، وجدان و معنویتخواهی را در ذاتش نهاده و همیشه با او میباشد که: و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید.
در منابع اسلامی آنچه هدف ارسال رسل و بعثت انبیاء الهی (علیهمالسّلام) شمرده شده است، تربیت انسان و انسانسازی و به فعلیت رساندن تمام گنجینهها و استعدادهای نهفته در درون وی بوده است. هدف از آفرینش انسان و تربیت او جز این نمیتواند باشد. اتفاقاً در قرآن خداوند نیز به عنوان مربی انسان معرفی شده است.
مهمترین عناصر در یک نظام تربیتی عبارتند از:
اهداف، مبانی، اصول، شیوهها، خط مشیها، و روشهای تربیتی، که بخش زیادی از آن در منابع اسلامی آمده است، بقیه امور از قبیل، راهبردها، وسایل و ابزار، تکنیکها و فنون، در تعلیم و تربیت اسلامی از جهت منابع علمی تنوع بسیاری مشاهده میشود. قرآن کریم و روایات، منابع بسیار غنی و عمیقی در جهت استخراج و استنباط بسیاری از مسائل مربوط به تعلیم و تربیت به حساب میآیند.
فلاسفه و مربیان مسلمان تعلیم و تربیت با استفاده از منابع غنی و پایان ناپذیر وحی و میراث گرانقدر انبیاء الهی و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) آثار گرانسنگی را از خود در تربیت به یادگار گذاشتهاند. منابع موجود در این زمینه که از قدیم توسط فلاسفه و مربیان مسلمان تعلیم و تربیت به نگارش درآمده، میتواند شاهد این مدعا باشد.
نقش دولتها در امور تربیتی:
نقش دولتها در امور تربیتی و تربیت اسلامی بسیار پررنگ است و بیشترین نمود آن در آموزش و پرورش خواهد بود چرا که آموزش و پرورش مهمترین رکن برای تربیت جامعه است. دولتها به عنوان سازمانهای مسئول برنامهریزی و اجرای سیاستهای تعلیم و تربیت، میتوانند تأثیر بسزایی بر فرهنگ و تفکر جامعهها داشته باشند. در اینجا به برخی از نقشهای دولتها در تربیت اسلامی و آموزش و پرورش اشاره خواهیم کرد:
- تدوین سیاستهای تعلیم و تربیت: دولتها مسئول تدوین سیاستهای آموزش و پرورش هستند که شامل کودکان و نوجوانان جامعه است. این سیاستها باید با رعایت اصول اسلامی و ارزشهای دینی منطبق باشند.
- اجرای برنامههای آموزشی: دولتها باید برنامههای آموزشی مناسب را برای تربیت اسلامی نسل جوان اجرا کنند. این بیشتر شامل تأمین منابع مالی، تأمین معلمان متخصص و ارائه زیرساختهای لازم برای آموزش و پرورش است.
۳. حفظ هویت اسلامی: دولتها باید هویت اسلامی جامعه را حفظ کرده و از تحولات منفی فرهنگی جلوگیری کنند. آموزش و پرورش با رعایت اصول دینی میتواند به حفظ هویت اسلامی کمک ویژهای نماید.
۴. همکاری با مؤسسات دینی: دولتها باید با مؤسسات دینی همکاری کرده و نقش آنها در تربیت اسلامی را تقویت کنند. این همکاری میتواند به ترویج اصول دینی و تعالی فرهنگ اسلامی کمک کند.
لزوم اجرای سند تحول:
سند تحول آموزش و پرورش، ۱۰ سال پیش از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و ابلاغ شد. اما با گذشت ده سال هنوز ده درصد این سند هم اجرا نشده است.
سند تحول آموزش و پرورش، ۱۰ سال پیش از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و ابلاغ شد. اما با گذشت ده سال هنوز ده درصد این سند هم اجرا نشده است. یکی از تاکیدات کلان سند تحول، بحث تربیت است.
با توجه به اهمیت سند تحول مقام معظم رهبری هرساله تاکید ویژه بر اجرای آن داشتند از جمله ایشان در این رابطه می فرمایند: «سند تحول باید برای همه سطوح آموزش و پرورش، به روشنی و جذاب تبیین شود تا همه مدیران و معلمان برای اجرای دقیق آن انگیزه پیدا کنند.
تربیت انسانی موحد، مومن، معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیاء، انتخابگر و آزادمنش، متعلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانونمدار و نظمپذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی از جمله هدفهای کلان این سند است.»
علی حاج آخوند