جهان پهلوانی که فالوور مجازی نداشت
چرایی ماندگاری اتفاقات یا افراد مهم در اذهان، سوالی است که همواره روانکاوان و روانشناسان بزرگ در پی کشف چرایی آن هستند؛ ماندگاری که برخی موقع در هیبت یک قهرمان و برخی مواقع نیز در یک منظره طبیعی یا یک مسافرت جلوه میکند. نوع ماندگاری با شکل نگاه و احساسات فرد رابطه مستقیمی دارد؛ اما راز ماندگاری زمانی به یک معادله پیچیده تبدیل میشود که این حس از بعد فردی خارج و در ابعاد اجتماعی نمود پیدا کند.
اسطورهسازی و برجسته کردن شخصیتهای تاریخی و افسانهای برای ایجاد یک شور حماسی یکی از راهبردهای کشورهای مختلف در یک سده گذشته بوده است. فیلمسازان مطرح کشورها با برجسته کردن تلاشهای یک قهرمان واقعی یا افسانهای بر پرده نقرهای سینما، به دنبال آن بودند تا با استفاده از تاکتیک حس ماندگاری، یک شور جمعی ایجاد کنند یا اینکه رفتار افراد مختلف جامعه را براساس الگوی آن شخصیت جهتدهی کنند. البته این ترفند نتوانست یک راهبرد بلند مدت تلقی شود، زیرا با پیشرفت تکنولوژی و فنون فیلمسازی شخصیتهای جدیدی جایگزین الگوهای پیشین شدند و حتی شماری از مخاطبان نام اسطورههای ساختگی کشور خود را به یاد ندارند.
بیشتربخوانید
در حالی که در دنیای معاصر اسطوره سازی به یک ابزار برای مطرح کردن برخی کشورها تبدیل شده بود، اما در قرن ۱۴ هجری شمسی (۲۰ میلادی) شخصیتی در ایران گام به ورزش گذاشت که با وجود نیم قرن از پایان زندگی او، همچنان نامش در ذهن مردم حک شده و ماندگار است، ماندگاری که ناشی از رفتار واقعی یک فرد بود و لنز دوربینها قدیمی و فضای مجازی کنونی نیز هیچ نقشی را در آن نداشت.
اما راز ماندگاری جهان پهلوان غلامرضا تختی در چیست و چرا دیگر مدالآوران ایرانی نتوانستند محبوبیتی بلند مدت را در تاریخ ورزش ایران به نام خود ثبت کنند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت راز ماندگاری جهان پهلوان نه به خاطر مدالهای جهانی بلکه باید آن را در لایههای نهفته در رفتار وی جستجو کرد. تختی از پائینترین اقشار جامعه به بالاترین عناوین جهانی و المپیک رسید. در این مرحله تختی مانند سایر قهرمانان ایران و جهان از ابزار ورزش برای چهره شدن استفاده کرد، اما استراتژی وی در خصوص استفاده از این ظرفیت بسیار متفاوت از قهرمانان قدیم و جدید بود. اگر قهرمانان دیگر از نردبان ورزش برای دیده شدن استفاده کردند، اما تختی از رسانه ورزش برای مردمی شدن استفاده کرد.
بر کسی پوشیده نیست که ورزش ایران به ویژه ورزش کشتی را با نام تختی میشناسند، زیرا تختی اندکی بعد از امامعلی حبیبی خالق یکی از زیباترین لحظات ورزش ایران در المپیک بود و دومین طلای تاریخی ایران را در بازیهای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن ضرب کرد. همچنین تختی با هفت مدال جهانی و المپیک به مدت ۶۰ سال پرافتخارترین کشتیگیر ایران بود. او برای بالابردن ارزش مدالهای خود آن را در کلکسیون افتخاراتش در خانه پنهان نکرد بلکه او کیمیاگری بود که عیار مدالهای خود را بسیار بالاتر از عیار جهانی برد.
تختی با طلا از ملبورن و یوکوهاما به ایران بازگشت و در سال ۱۹۵۹ نیز در تهران پیشچشم مردم طلایی شد، اما این سه مدال طلا و چهار مدال نقرهِ مرد همیشه فینالیست کشتی ایران را از مردم جدا نکرد، بلکه وی را در حلقه دوستدارانش قرار داد تا جایی که مردم هر روز بیشتر از دیروز با پهلوان خود احساس نزدیکی میکردند. تختی در تشک کشتی نامدارترین حریفان زمان خود را خاک کرد، اما در برابر مردم، مردی خاکی بود که نمونه رفتار وی در جهان ورزش کمتر به چشم میخورد.
تختی به مانند تمام قهرمانان ورزش جهان از ۲ روی سکه مسابقه آگاه بود، اما از باخت هراس داشت. هراس وی به خاطر ترس از حریفان نبود بلکه میدانست که با باخت او انبوهی از مردم به شدت ناراحت خواهند شد و او تاب ناراحتی مردم را نداشت؛ تختی از مردم بود، با مردم زیست و با بدرقه تاریخی مردم راهی دیار باقی شد. اگر بخواهیم یک توصیف دقیق از رفتار این پهلوان داشته باشیم باید بگوییم او مردمیترین چهره ورزشی تاریخ معاصر ایران بود و امروزه بسیاری تلاش دارند تا جا پای او بگذارند. مردم نیز تختی را از خود دانسته و با حس شادی و غم وی رفتار متفاوتی از خود نشان دادند.
تختی برای مردم بود، در زمان تختی نه خبری از فضای مجازی بود نه کسی دنبال فالوور مجازی برای قهرمان شدن میگشت، در آن سالها کف خیابان رسانه تختی بود و وی با حضور در تهران و سایر شهرهای بزرگ در کنار مردم ماند و اگر کمکی هم لازم بود انجام میداد. کمک کردن تختی به مانند سایر رفتارهای او متفاوت از دیگر قهرمانان بود. او چهره کاریزما و یک قهرمان مردمی بود. برای کمک به یک پیام یا تصویر در بین مردم اکتفا نکرد بلکه خود یک لیدر برای جمعآوری کمکهای مردمی میشد. او چشم به راه انتشار و بازنشر فیلمهایش در فضای مجازی نبود بلکه اقشار جامعه فالوورهای واقعی آن زمان تختی بودند، اقشاری که سالها بعد از کوچ این جهان پهلوان راوی مروت و مردانگی وی به شمار میرفتند.
در تاریخ ورزش ایران کسی فیلم ۳۰ ثانیهای از حضور تختی و پخش آذوقه و مواد غذایی او در خانه فقرا و مستمندان ندارد، اما اگر شماری از بازماندگان دوران تختی و هم نسلهای او بخواهند روایتی از فتوت و جوانمردی این قهرمان مردمی در آن روزها داشته باشند، قهرمانان رشتههای مختلف ورزشی که این روزها اندک فعالیتهای خود را در فضای مجازی برجسته میکنند، نه تنها دست از فعالیت خواهند کشید بلکه صفحات اینستاگرامی با فالوورهای واقعی و غیر واقعی خود را خواهند بست و یک بازنگری کلی در شیوه برخورد خود با اقشار مختلف مردم انجام خواهند داد.
حال اگر بخواهیم راز ماندگاری تختی را پیدا کنیم نباید به دنبال آرشیو فیلم یا عکس باشیم بلکه پای خاطرات کسانی بنشینیم که با شیواترین روش ممکن روای جوانمردی هستند. خاطرات دست اول نقل قول این افراد میتواند به خوبی راز این ماندگاری را برای ما برملا کند.