جایگاه زن در اجتماع و فرزندآوری
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و تعالی، بحث فرزندآوری ارتباطی جدی با جایگاه زن در اجتماع دارد و درواقع هر چه جایگاه، کرامت و شأن زن بالا رود حتماً میل به فرزندآوری برای زن بیشتر خواهد بود، دو رویکرد جدی و کلان در بحث زنان و فرزندآوری وجود دارد، یکی رویکرد ناظر بر تجربه تاریخی که میگوید زنان در زندگی سنتی گذشته، تعداد فرزند زیادی داشتند و اگر بتوان جامعه را به زندگی سنتی برگشت داد، فرزندآوری بیشتری در جامعه اتفاق خواهد افتاد و رویکر دوم توجه به آینده و آینده نگری است.
ارتباط رشد جوامع با جمعیت
باورمندان به رویکرد اول شواهدی میآورند و میگویند اولاً به اثبات رسیده است که هر چه زنان از جوامع سنتی فاصله بگیرند و باسوادتر شوند میزان اشتغال افزایش و فرزندآوری کاهش پیدا خواهد کرد و دو سوال برای این دلیل پیش می آید، سوال اول اینکه اساساً میشود پیچ تاریخ را به عقب برگرداند؟ و سوال دوم این است که آیا میتوان گذشته را با واقعیتهای عینی امروز تطبیق داد؟
بی سوادی بانوان مقدور نیست و نمی شود جامعه را به وضعیت گذشته برگرداند و برگشت به عقب نه امکان دارد و نه مطلوب است، رویکرد اول یک ویژگی دیگری دارد و آن کلیشهای نگاه کردن به زنان است؛ ما از نگاه کلیشهای به زنان خیلی صدمه خورده ایم.
اینکه بگوییم یک الگوی واحد وجود دارد و تنها این الگو مطلوب است و صرفاً با این الگو زن میتواند تکالیف و وظیفه خود را نسبت به نظام اسلامی انجام دهد و به تعالی و قرب برسد، منطقی نیست، طراحی الگوی واحد با ذات زنانه انسان و خلاقیت و نوآوری انسان و آنچه خداوند متعال در اعصار مختلف از انسانها انتظار دارد در تناقض است.
"فمینیسم" به عنوان یک الگوی واحد و کلیشهای برای پیشرفت زنان در پیش روی ما است و بیان می دارد که ذات زن را فقط در بروز اجتماعی، هویت و شأن اجتماعی می توان پیدا کرد، این نگرش به زن اجازه نخواهد داد که تصمیم بگیرد، مقاطعی از زندگی را صرف فرزندپروری و مقاطعی دیگر را صرف تحصیل و کارهای بیشتر کند و بین این دو ساحت تعادل و انعطاف برقرار کند.
نگاه فمینیسم به زن
"فمینیسم" دقیقا همان کاری را انجام می دهد که در نگرش تحجرگرا نسبت به زنان وجود دارد و ادعا دارد که زنان باید صرفاً تحت یک الگوی واحد تشکیل خانواده دهند و تعداد فرزند معینی را به دنیا آورند تا یک زن نمونه مسلمان باشند. این دو نگرش هم با واقعیت جامعه در تناقض است و هم اساساً میسر نیست و اگر میسر شود مطلوب نیست.
خانواده تراز نظام اسلامی با زن تراز نظام اسلامی در یک الگوی ناظر بر عاملیت زنان تحقق پیدا می کند، یعنی اینگونه نیست که زن چارهای جز در خانه نشستن و فرزندآوری نداشته باشد و زنان اصلاً مزیتی جز فرزندآوری برای خودشان متصور نباشند.
بلکه در مقابل زن باید بتواند خودآگاهانه مسیر را برای قرب به خدا انتخاب کند و اگر لازم باشد، تکلیف تشکیل خانواده را قبول کند و در خانواده بهعنوان مادر نمونه ایفا نقش کنند و همچنین در مقابل بازنماییهای ظلم، استبداد و یا دیکتاتوری در جامعه بهعنوان زن انقلابی و مسلمان ایستادگی کنند.
بنابراین دو رویکرد در مورد زن وجود دارد رویکرد ناظر بر فرزندآوری مبتنی بر انزوا، اجبار و الگوی ناشی از باور زنان، عاملیت و فاعلیت در این زمینه و انقلابی گری، مجاهدت و نوآوری آنان؛ یعنی بانوان اجازه خلاقیت و نوآوری داشته باشند، اگر بانوان به الگوهای کلیشهای، چه فمینیستی و چه متحجرانه محدود شوند، هرگز نمیتوانند تصویر مطلوب جامعه اسلامی با همه ابعاد را محقق کنند.