محبوبیت رهبر معظم انقلاب در بین ایرانشهریها
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، آذر سال ۱۳۵۶ شمسی، آیتالله خامنهای به ایرانشهر تبعید شدند؛ پس از ۶ بار دستگیری، «تبعید» بهنظر ساواک مجازاتی بزرگ بود، اما حضور رهبر معظم انقلاب مایه خیر و برکت زیادی بود که تبعیدگاه را به دیاری آشنا برای ایشان تبدیل کرد تا آنجایی که ساواک در اسناد خود به شکست درباره اهدافی که نسبت به تبعید رهبر انقلاب به این شهر ترسیم کرده بود، اعتراف کرد؛ اما در ایرانشهر چه گذشت؟ نگاه به این موضوع از دید اسناد ساواک با توجه به سندیت تاریخی که دارد، میتواند قابل توجه باشد.
اهداف رژیم پهلوی از تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر چه بود؟
رهبر معظم انقلاب در مشهد به عنوان یکی از روحانیون با نفوذ و محبوب شناخته میشدند تا جایی که در یکی از اسناد ساواک که متعلق به سال ۱۳۵۲ است، گزارشگر این دستگاه با اشاره به سفر شهید بهشتی به مشهد در گزارشی درباره دیدگاه وی نسبت به آیتالله خامنهای مینویسد: «یادشده ضمن تعریف و تمجید از [آیتالله] خامنهای اظهار امیدواری نموده که در آینده [آیتالله] خامنهای یکی از علماء موجه ملی و بانفوذ خواهد شد.»
جالب اینجاست که ساواک مراجعات به خانه آیت الله خامنهای و همچنین سفرهای ایشان را زیر ذرهبین گرفته بود و به طور مثال از سفر رهبری به رفسنجان نیز گزارش داده است؛ از همین روست که ساواک به شدت از نفوذ آیت الله خامنهای در مشهد و شهرهای دیگر واهمه پیدا کرد و افراد بالادستی ساواک برای اینکه از درجه نفوذ ایشان کم کنند به فکر تبعید افتادند.
ساواک در سند خود که یک نامه محرمانه به سازمان اطلاعات و امنیت سیستان و بلوچستان است سه سال اقامت اجباری برای آیت الله خامنه ای را به بهانه اخلال عمومی درج می کند. نامه تبعیدی که «پرویز ثابتی» آنرا امضاء کرده است. در این نامه خواسته میشود که مراقبتهای لازم انجام گیرد و مراتب نیز اطلاع داده شود. اما این تمامی ماجرا نبود.
اعتراف ساواک به محبوبیت آیت الله خامنه ای در ایرانشهر
یکی از اهداف ساواک از تبعید رهبر انقلاب علاوه بر هدایت ایشان به شهری برای تحت نظر قرار دادن بیشتر، کاستن از درجه نفوذ و همچنین کنترل شدید ایشان بود اما آیت الله خامنه ای کسی نبود که دستگاه ستم شاهی بتواند ایشان را به محاق ببرد و از فعالیتهایشان جلوگیری کند.
ساواک در سندی دیگر که نامهای با مضمون فعالیت های آیت الله خامنه ای است، مینویسد: «در حادثه سیلی که چندی پیش در ایرانشهر جاری و به اهالی ایرانشهر اظهار می دارند که اگر دولت لطفی بکنند و دو یا سه نفر از این شیخها و آخوندها را به شهرستان ایرانشهر تبعید کند برایشان بس است که به آنها کمک کنند تا جبران خسارت بشود.
خسارت مال زیادی وارد و زندگیشان تباه شد، یک نفر از آخوندهای تبعیدی به نام شیخ خامنه ای که از یکی از شهرستان های ایران به جرم برهم زدن نظرم و امنیت و همچنین دادن شعارهای ضد میهنی و ملی در شهرستان ایرانشهر به سر می برد به مردم شهرستان مذکور کمک نقدی و جنسی ( از قبیل پتو، خواربار از هر رقم) می نماید و کمک وی باعث رفع گرفتاری مردم شد.»
این سند می افزاید: «اهالی ایرانشهر اظهار می دارند که اگر دولت لطفی بکنند و دو یا سه نفر از این شیخها و آخوندها را به شهرستان ایرانشهر تبعید کند برایشان بس است که به آنها کمک کنند تا جبران خسارت بشود. ضمنا وسایلی که شیخ خامنه ای در اختیار مردم به عنوان کمک می گذارند توسط کامیون به ایرانشهر وارد می شود و مشخص نیست کامیون های حامل خواروبار به چه طریقی و از طرف چه کسانی به نشانی شیخ فرستاده میشود.»
رهبر انقلاب درباره حادثه سیل ایرانشهر میفرمایند: «سیل برای ایرانشهر، حادثهای همیشگی نبود، اما هر از گاه که آب بر این ناحیه میخروشید، از طریق مسیل میگذشته و از شهر خارج میشده است. اما طرفداران محلههای زورآباد با ساخت خانههای غیرقانونی در مسیر مسیل، خطر را به جان میخرند و عامل هلاکت خود و تخریب حدود هشتاد درصد شهر شدند.»
رهبر انقلاب درباره خود حادثه سیل ایرانشهر و بازدیدشان از مناطق سیلزده اینگونه روایت میکنند: «من و آقای رحیمی و آقای راشد برای دیدن خانههایی که در جریان سیل قرار داشتند و منهدم شده بودند به بیرون شهر رفتیم... همه خانههایی که در مسیر سیل بنا شده بود از بین رفته و هیچ اثری از آنها باقی نمانده بود. وقتی مشغول بازدید از آن منطقه بودیم، در فاصله دورتر، خانوادهای از بلوچ که تعدادی زن و بچه و یک مرد در بین آنها بودند دیدیم. بچهای روی دست آن مرد خوابیده و زنها گریه و شیون میکردند. وقتی نزدیکتر شدند، فهمیدند آن بچه مرده است. دیدن این منظره مرا از درون درهم شکست و با صدای بلند گریه کردم. من حساسیت خاصی نسبت به زنها و بچهها دارم و به هیچ وجه تاب تحمل مشاهده آزار و اذیت زن یا بچهای ندارم.»
برگزاری نماز جمعه در ایرانشهر و ادامه فعالیت مذهبی سیاسی
هنوز یک ماهی از تبعید نگذشته بود که آیتالله خامنهای برای تشدید فعالیتهای سیاسی در قالبهای مذهبی و دینیِ مورد علاقهی مردم، ایدهی برگزاری جدیِ نماز جمعه را مطرح کرد. ایدهای که بلافاصله با پیگیریهای خود ایشان محقق شد و رفته رفته مردم ایرانشهر هم از آن استقبال کردند. ایشان در برپایی و اقامه نماز نیز مشارکت داشتند و سخنرانی های روشنگرانه ایشان نیز همواره ساواک را آزار می داد.
«آقایان خامنه ای و راشد یزدی توانسته اند در مدت کوتاهی که در ایرانشهر هستند در بین مردم محبوبیتی کسب نمایند. معممین مذکور بعد از نماز به صورت نشسته در پای منبر صحبت و سخنرانی مینمایند و مسائل دینی را مطرح و اشکالات را پاسخ می دهند.
ساواک در نامه دیگری که در مورد محبوبیت رهبر انقلاب در ایرانشهر و زمان تبعید درج شده، درباره اقدامات ایشان می نویسد: «در غیاب آقای حاج محصل یزدی پیش نماز مسجد آل رسول اقایان خامنهای و راشد پوریزدی (معممین تبعیدی) عهده دار پیش نمازی می شوند و بعد از نماز عشاء به مدت نیم ساعت سخنرانی می نمایند و تعداد جمعیتی که در مسجد حضور می یابند حدود ۱۸۰ نفر مرد و ۵۰ نفر زن می باشد.»
این سند در قالب چند نظریه (تحلیل ساواک) می افزاید: «آقایان خامنه ای و راشد یزدی توانسته اند در مدت کوتاهی که در ایرانشهر هستند در بین مردم محبوبیتی کسب نمایند. معممین مذکور بعد از نماز به صورت نشسته در پای منبر صحبت و سخنرانی می نمایند و مسائل دینی را مطرح و اشکالات را پاسخ می دهند. ضمنا مراقبت ادامه دارد و درصورت عنوان مطالب مضر اقدامات لازم معمول خواهد شد.»
شکست پروژه تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر و تغییر تبعیدگاه
ساواک در گزارشی دیگر درباره رهبر انقلاب می نویسد: «سازمان ایرانشهر اعلام داشته روحانیون تبعیدی مقیم ایرانشهر به سرپرستی سید علی حسینی خامنه ای ضمن تماس با اهالی شهرستان هایی نظیر یزد و زاهدان، آرد، برنج، نان و غیره تهیه و با در اختیار گذاردن حواله ای به شرح « مسجد آل رسول – گروه امداد علمای اسلامی سید علی خامنه ای» موارد مزبور را بین سیل زدگان توزیع مینمایند.»
نکته حائز اهمیتی که در اسناد ساواک به خوبی به چشم می خورد شکست فاحش موضوع تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر است تا آنجا که دست آخر تصمیم گرفته می شود که ایشان از ایرانشهر نیز تبعید شده و محل تبعید ایشان به جیرفت تغییر یابد.
ساواک در سندی دیگر در این باره می نویسد: «نامبرده در ایرانشهر عده ای از افراطیون مذهبی را دور خود جمع و برخلاف مصالح امنیت کشور فعالیت و تبلیغات می نمود، برابر تصمیم فرمانداری و رای کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی محل اقامت اجباری مشارالیه از ایرانشهر به جیرفت تغییر داده شده.»