جنگ در زمین فیلمها و سریالها ادامه دارد!
با «امین بسطامی» کارشناسارشد مدیریت رسانه، فیلمساز و کارشناس فضای مجازی همراه هستیم تا در این باره بیشتر گفتوگو کنیم.
اول عادیسازی، بعد تبدیل شدن به ارزش!
در بحث سینما و جنگ نرم علیه ایران مقالات زیادی تهیه شده. ما میتوانیم از زاویه و نگاه دیگری به موضوع بپردازیم. هدف جنگ نرم اساساً نابود کردن یک تمدن و یک جامعه است. به اعتقاد بسطامی؛ «وقتی میخواهید یک جامعه را هدف قرار دهید باید ساختار آن را بشناسید. چون باید ساختار و نقطهٔ تعادل آن جامعه را هدف قرار دهید. جامعهای که تعادل ندارد هر کاری میکند. ابتدا ناهنجاریها و ضدارزشها عادی میشود، بعد تبدیل به ارزش میشود. مقابله با ضدارزشی که ارزش تلقی شده، کار سختی است».
مثال قوم لوط را در نظر بگیرید که در آن یک ضدارزش به نام «همجنسبازی» تبدیل به ارزش شده بود و از این کار لذت میبردند. خداوند آنها را با عذاب از بین برد. چون دیگر قابلیت اصلاح نداشتند. چون یک ضدارزش، ابتدا برایشان عادی، و بعد برایشان تبدیل به ارزش شد. وقتی یک ضدارزش تبدیل به ارزش شود، یعنی ساختار آن جامعه کنفیکون شده است.
حرمت، ویژگی مهم خانوادههای ایرانی
جامعهٔ ما «حریممحور» است. یعنی در آن «حرمت» فاکتور مهمی است. بسطامی با بیان این ویژگی جامعهٔ ایرانی میگوید: «خانوادهٔ ایرانی هیچ وقت فیلمی که صحنههای نامناسب دارد در جمع خانواده نگاه نمیکند. شاید فرد به تنهایی نگاه کند. اما به همراه خانواده نه. در ویدیوهای قدیمی، صحنههای نامناسب فیلمها را با نمایش یک صفحهٔ آبی روی تلویزیون رد میکردند. چون حریم و حرمت یک ویژگی مهم خانوادههای ایرانی است».
این فیلمساز و کارشناس رسانه دربارهٔ اثر فیلم و سریال بر حریمزدایی از خانواده میافزاید: «الان میبینیم سریالسازی زیاد شده. چون سریال به دلیل تداوم اثر، تأثیرگذاری بیشتری دارد. هم محصول فرهنگی است، هم وجه هنری دارد، هم سرگرمکننده است. با این ویژگیها کاری میکند که قدرت و زور نظامی نمیتواند بکند. کاری میکند که مخاطب به طور آزادانه و با میل خودش، بدون اینکه هیچ اجباری در کار باشد، طوری فکر کند که سازندگان اثر میگویند و میخواهند. حتی لذت میبرد و خوشحال است از اینکه تحت تأثیر فیلم آنها، شبیه آنها فکر کند».
از سینمای استراتژیک غافل شدیم
«یک مرد هنگکنگی که فلسفه میخواند، به آمریکا رفت تا همین رشته را آنجا بخواند. او قدرت بدنی خوبی داشت. وقتی به یک فضای هنری رفت، قابلیت ورزشی او را هم دیدند. بعد با حضور او سلسله فیلمهایی ساخته شد به نام «مجموعه فیلمهای بروسلی». آنها سه فاکتور را کنار هم گذاشتند: «بروسلی، مرد ۶میلیون دلاری، تارزان». از مجموع و تلفیق این سه، به مفهومی رسیدند به نام «ماچوئیزم». ماچوئیزم یعنی انسانهایی که سینهٔ ستبر و بازوهای بزرگی دارند و یکتنه همه را میزنند. مثل آرنولد، رمبو و...».
بسطامی با بیان این نکته به بحث بسیار مهم «سینمای استراتژیک» اشاره میکند که در جامعه و محافل هنری، ادبی و فرهنگی به آن نپرداختهایم: «سینمای استراتژیک کاری کرد که عکس شهدا از دیوار خانههای ما پایین آمد و عکس آرنولد جای آن را گرفت. یعنی ما با علاقه و اختیار خودمان جوری فکر میکنیم که آنها میخواهند و از این موضوع لذت میبریم. به زعم خودمان داریم بهره میبریم».
سینمای جنسیمفهوم و حریمزدایی در جامعه
امروزه متأسفانه بسیاری از فیلمسازان ما از مفهوم و رویهای پیروی میکنند که در سینما به نام «سینمای اروتیک» یا «سینمای جنسیمفهوم» شکل گرفت. چون خوب میفروشد، اما حرمت را در جامعه از بین میبرد. سینمای اروتیک یعنی سینمایی که صحنهٔ جنسی ندارد، اما مفهوم جنسی دارد.
مثلاً در شبکهٔ «جِم» وقتی یک خانم و آقا به هم نزدیک میشوند، تصویر برش میخورد و سیاه میشود. ضمن اینکه شما میدانید این دو نفر خواهر و برادر یا مادر و پسر یا... نیستند. از همین موارد متوجه میشوید که در ادامه چه اتفاقی میافتد. همین صحنه، مفهوم جنسی را در ذهن تداعی میکند. اما صحنهٔ جنسی ندارد و بسیاری افراد به راحتی همراه خانواده آن را تماشا میکنند.
سینمای جنسیمفهوم از سینمای جنسی خطرناکتر است
بسطامی با بیان این مثال، خطر سینمای اروتیک را این طور تشریح میکند: «دشمن صحنهٔ جنسی را از فیلمها حذف کرد. چون شما متوجه آسیبهای تماشای چنین صحنههایی شدهاید و برای جلوگیری از آسیب دیدن فرزندتان، اجازه نمیدهید او این صحنهها را ببیند.
ولی در سینمایی که مفهوم جنسی در آن هست، چون شما به این آسیب پی نمیبرید و آن را درک نمیکنید، بنابراین اجازه میدهید فیلمهای اروتیک در حضور خانوادهتان پخش شود. این سینما ساختار ذهن کودک را تغییر میدهد. در واقع ما والدین با دست خود، ساختار ذهن فرزندمان را عوض میکنیم و لذت میبریم که دور هم نشستهایم و داریم وقتمان را با خانواده میگذرانیم».
همچنان در حال دفاع مقدس هستیم
اینکه میگوییم ۸ سال دفاع مقدس اشتباه است. ما ۴۰ و اندی سال است که در حال دفاع مقدسیم، نه ۸ سال. شکل و زمین جنگ عوض شد. ولی جنگ تمام نشد. وقتی جنگ را در ۸ سال خلاصه میکنیم، مردم فکر میکنند پس الان دیگر جنگ نداریم. اما ما الان انواع جنگ اقتصادی، فرهنگی، ترکیبی و... را داریم.
بسطامی با این توضیح میگوید: «کسی که جنگ سخت نظامی را میبینید، آسیبهایش را میفهمد و درک میکند که باید مقابله کند. ولی وقتی برای مخاطب جا نمیاندازیم که جنگ سخت به جنگ نرم تبدیل شده و ویژگیهای جنگ نرم و زمینش را به مخاطب معرفی نمیکنیم، او متوجه نمیشود که دارد آسیب میبیند. بنابراین آسیب میبیند. وقتی به این موضوع واکنش نشان ندهید، با نام سرگرمی، انواع و اقسام مفاهیم را در ذهن شما میکارند».
خانوادهها با رسانههای امروز چه باید بکنند؟
فیلمهای شبکهٔ «فارسی1» با اینکه معمولاً فیلمهایش صحنهٔ جنسی نداشت، آمار خیانت را در ایران بهشدت بالا برد. بسطامی با این مثال، خطر مواجههٔ نادرست با رسانه را گوشزد میکند: «باید سواد برخورد با سینما، سواد برخورد با خبرگزاریها، سواد برخورد با پیجها و بهطور کلی سواد برخورد با رسانه را یاد بگیریم. وگرنه تربیت فرزندمان، آیندهٔ خانوادهمان، روابط زناشوییمان و اساساً نهاد خانوادهمان تحتالشعاع قرار میگیرد و در کمال تأسف با فروپاشی مواجه میشویم. بنابراین ما راهی نداریم جز کسب سواد بصری، سواد هنری، سواد رسانه و نگاه انتقادی. اینها تخصصهایی هستند که باید یاد بگیریم».