۱۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۹
کد خبر: ۷۳۹۲۶۷

گزارش میدانی از ویژه برنامه های دهه دوم محرم در تهران

گزارش میدانی از ویژه برنامه های دهه دوم محرم در تهران
موکب‌های آرمان‌ حسینی، غم حسین(ع) و خاندان آل‌الله(ع) را نه تنها در دهه اول محرم؛ بلکه در طول محرم حزن جان‌بخشی به بوستان‌های پایتخت بخشیده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در تهران، با وجود تمامی مشغله‌ها و خستگی‌هایی که زرق و برق این دنیا به جانمان نشانده، محرم و موکب های حسینی، رمق تازه‌ای به عمق رگ‌هامان می‌خزد؛ انگار جان دوباره می‌گیریم و امیدوار می‌شویم به ادامه حیات.

از همان هنگام که «حی علی العزاء» محرم با سیاهی کتیبه و پرچم در مواکب شهر برپا می شود، تپش قلبمان بالا می‌رود و برای اندوه محرم و آن واقعه عظیم عاشورای سال 61هجری بی‌تاب می‌شویم. درست است که غم یک حزن است، اما غم محرم یک غم متفاوت از تمام حزن‌های دنیاست؛ حزنی که روح آدمی را جلا می‌بخشد و درون خودش مسرت دارد. ما شیعه‌های خو گرفته با حسین (ع) و یارانش از کودکی تا هرجا که عمرمان به دنیا باشد، بامحرم شور می‌گیریم؛ از همان پیراهن مشکی عزایش گرفته تا دود غلیظ اسفند میان دسته‌ها و اشک روضه‌ها و سینه‌زنی‌هایش، اصلاً درون همان غصه خوردن خار مغیلانی که به پای برهنه رقیه خاتون سه ساله هم می‌رود، بهجت نهفته است.

نهضت عاشورا از پر قُنداق ماست

نهضت حسینی از همان جا در عمق روح و جان آدمی می‌نشیند و جوانه می‌زند که کودکی چند ساله است و بدون شناخت عمیق از عاشورا و راه حسین(ع)، تنها با نگاهی به اندوهی که در چهره پدر و مادر غالب است و پیراهن سیاهی که پدر به تن می‌کند و شال مشکی که مادر بر سر می‌اندازد، تصمیم می‌گیرد با آن‌ها همراه شود و او هم سیاه‌پوش شود؛ همان جا که دسته‌های عزاداری را می‌بیند و ذوق سنچ و طبل به دست گرفتن، زنجیر زدن و سربند «یا حسین(ع)» بر سر بستن را تجربه می‌کند. شاید هم این نهضت عظیم از روزهایی بر روح لطیف کودک نقش می‌بندد که نوزادی چند ماهه است و در آغوش مادر به همایش شیرخوارگان حسینی که از سال 1383 و در اولین جمعه محرم به پا می‌شود، حضور پیدا می‌کند و ذکر مصیبت خاندان آل‌الله(ع) در گوشش می‌پیچد؛ هرچند نوزاد است و درک شفافی از مسائل پیرامون ندارد، اما قطعا در ضمیر ناخودآگاهش جا خوش می‌کند و این همان چیزی است که از پر قنواق با او همراه می‌شود تا زمانی که گرد پیری بر موهایش بنشیند.

جریان شور حسینی در بوستان‌های پایتخت

احتمالا مسئله عینیت زیادی داشته باشد که تکاپوهای محرمی بیشتر در دهه اول محرم به چشم می‌خورد؛ از برپایی هیئات و برنامه‌های عزاداری حسینیه‌ها و مساجد گرفته تا فعالیت ایستگاه‌های صلواتی و نذری دادن‌ها.

اما حقیقت آن است که غم غربت واقعه عاشورا از عصر عاشورا شروع می‌شود و حزن مصیبتی که بر کاروان اسرا حاکم شد، قلب هر انسان آزاده‌ای را محزون می‌کند. اینکه از فردای عاشورا آرام آرام سیاهی‌های عزای حسینی از در و دیوار شهر کم شود و صدای نوحه‌ها و عزاداری‌ها کاسته شود، خود اندوه مضاعفی است که قلب عزادار را به درد می‌آورد.

امسال اتفاق دیگری رقم خورد و برای جاری شدن حزن حسینی در روزهای بعد از عاشورا و در دهه دوم محرم، شاهد رویداد عاشورایی جدیدی در پایتخت بودیم که با عنوان «موکب‌های آرمان‌های حسینی» در 16 بوستان در 16 منطقه از شهر تهران فعالیت داشتند.

در موکب‌های «آرمان‌های حسینی» چه خبر است؟

حضور کودکان و نوجوانانی که بعضی‌هاشان دست به دست پدر یا مادر داده‌اند و بعضی‌هاشان با گعده دوستانه‌شان مقابل ایستگاه‌هایی که در ورودی 16 بوستان پایتخت تعبیه شده است و نوای محرمی از آن‌ها به گوش می‌رسد، تصویری است که در عصرهای دهه دوم محرم و از ساعت حدود 19 تا 22 به چشم می‌خورد؛ کودکان و نوجوانانی که با ظاهرهای متفاوتی در بوستان حاضر شده‌اند. بعضی‌هاشان لباس مشکی به تن دارند، بعضی‌هاشان شلال موهایشان نیمی از صورتشان را گرفته، بعضی‌ها جاذبه موکب‌ها و کنجکاوی برای پی بردن به محتوای موکب‌ها به آن سمت کشانده‌شان و بعضی‌ها به اشتیاق جایزه گرفتن از مسئول موکب ترغیبشان کرده است.

اما جریان این موکب‌ها چیست؟ غرفه‌های ثابت این موکب‌ها که عنوانشان «آرمان‌های حسینی» است و ایده آن از سوی سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهرداری تهران با اجرای مرکز فعالیت‌های دینی و همکاری حوزه علمیه تهران شکل گرفته و میزبان کودکان و نوجوانان است، شامل بخش ثبت‌نام، نقاشی و رنگ‌آمیزی، قرآن بخوانیم، هنر و خلاقیت، قیچی سخنگو و عروسک من است.

در گذر و قیاس فعالیت موکب‌ها، تفاوت‌هایی به چشم می‌خورد که یا حاکی از توانمندی خادمینی است که در موکب فعال هستند و یا امکاناتی است که در اختیار دارند. مثلا در برخی از موکب‎ها، علاوه بر غرفه‌های ثابت، عینک سه بعدی واقعه کربلا (که به همان vr کربلا معروف است)، میز شن، ویدئوپرژکتور نمایش‌دهنده مستندهای مذهبی و از این دست موارد وجود دارد.

فعالیت موکب‌ها که از عصر آغاز می‌شود، سیل کودکان و نوجوانان را به سوی خود هدایت می‌کند که همین امر سبب شده تا گعده‌های خانوادگی و دوستانه با هدف‌تر در بوستان‌های شهر قدم بزنند.

بعضی از کودکان از روز شکل‌گیری موکب‌ها، مراجعه‌های روزانه داشتند و روند حضور در موکب را می‌دانند؛ مثلا می‌دانند که اول باید ثبت‌نام کنند و بعد روی صندلی پشت یکی از میزها بنشینند و فعالیت‌ مورد علاقه خود را انجام دهند، حتی بعضی از آن‌ها برای حاضر شدن در موکب روز بعد، سوره کوتاهی را از قرآن حفظ می‌کند تا برگ جدیدتری از خود رو کند.

به چشم می‌خورد که بعضی از کودکان و نوجوانان با قرار گرفتن در فضای موکب، قسمت جلوی لباس خود را بالا می‌آورد تا کمی پوشش را بیشتر کند یا مثلا از مادرش درخواست پوششی را به عنوان حجاب طلب کند! و این در حالی بود که هیچ خبری از تذکر و الزام به داشتن حجاب در حرف مربیان و مروجان وجود نداشت، بلکه مغناطیس فضا و آنچه در ضمیر ناخودآگاه‌شان وجود  دارد، آن‌ها را به این سو هدایت می‌کند.

رازهای سر به مُهر

ما که راز حکمت‌ها را نمی‌دانیم، اما قطعا حضور علی اصغر(ع) 6ماهه و رقیه(س) 3ساله در دشت کربلا و واقعه عظیم عاشورا در کنار 72شهید کربلا و کاروان اسرا، نشانه‌ای است برای حضور در خیل عاشورایی و زنده نگاه داشتن نهضت حسینی تا این سنت و فرهنگ نسل به نسل ادامه پیدا کند و در نهایت به دست امام عصرش برسد تا انتقام خون‌های به ناحق ریخته شده را بگیرد.

ارسال نظرات