در جست و جوی نور
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دوران هشت سال دفاع مقدس، پر از عملیات و نبردهای گوناگون در مناطق مختلف کوهستانی، کویری، شهری و ... بوده که در هرکدام از این عملیاتها افراد زیادی به شهادت رسیدند. پیکر تعدادی از این شهدا همان موقع به خانوادههایشان تحویل داده شد و از آن سالها همزمان با حماسههای رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ، در کوچهها و خیابانهای شهرهای مختلف ایران، تشییعها و مراسمهای باشکوه شهدا برگزار میشدند. اما برخی از این شهدای عزیز که تعدادشان کم هم نبوده، به فراخور شرایط عملیات و اتفاقات مختلف حین جنگ، پیکرشان جا ماند و همرزمانشان نتوانستند این پیکرهای پاک را برگردانند.
پس از پایان جنگ، افرادی که به مناطق عملیاتی میرفتند، با صحنههای عجیب پیکرهایی که از بیشتر آنان جز استخوانی باقی نمانده بود، مواجه شدند. همان سالهای ابتدایی گروههایی داوطلبانه به این مناطق رفتند و پیکرهایی را که در دسترس بودند، بازگرداندند. رفته رفته کارشان به حفاری نیز رسید تا بتوانند به پیکرهای پاک شهیدانی که به واسطه مرور زمان یا به دست سربازان رژیم بعث عراق پس از اتمام هر عملیات دفن شده بودند، دست پیدا کنند و خانوادههای زیادی را از بیخبری نسبت به فرزندان و همسران و پدران و برادرانشان خارج کنند. این سرآغازی است بر کار تفحص که در سالهای بعد گسترش زیادی یافت و تا همین الآن نیز ادامه پیدا کرده و افرادی کماکان مشغول به این کار هستند. این کار خاص و ارزشمند را حمید داودآبادی در کتاب خود با همین عنوان تفحص، بیشتر برای مخاطبین باز کرده و شرح و بسط داده است.
حمید داود آبادی بیشتر به سالهای ابتدایی و آغاز این کار و گسترشهای اولیهاش در دهه هفتاد پرداخته است. او با کمک خاطرات افرادی که در آن زمان در این کار سخت و ارزشمند حضور داشتند، روایتهای مختلفی را از آن دوره گردآوری کرده است. در کتاب تفحص، سختیهای این کار مخصوصا در ابتدای راه طولانی آن به خوبی بیان شده است. در کنار کمبود امکانات اولیه از کمبود نفرات و کسب مجوزهای مربوطه و محل اسکان مناسب و غذا و... تا وسایل لازم برای حفاری، بزرگترین مشکل بر سر راه تفحص، میادین مین گسترده و بدون نقشهای بود که کار آنان را بسیار دشوار و خطرناک کرده بود. مینهایی که تعدادی از آنان وسیله شدند تا درِ شهادت پس از دوران جنگ نیز در مناطق عملیاتی برای عدهای باز شود و برخی از کسانی که به دنبال یافتن نشانهای از همرزمان و دوستان خود بودند، توسط همان شهدا انتخاب شده و به شهادت رسیدند.
قسمتهایی از این کتاب، روایت این شهدای عزیز تفحص در همان سالهای دهه هفتاد و ابتدای این راه است که چه کسانی بودند و چگونه حین کار شهادت نصیبشان شد. کسانیکه در جامعه چندان مطرح نیستند و حین جستجو برای پیدا کردن شهدا، انگار خود واقعیشان را پیدا کردند و به آرزوی دیرینهشان رسیدند.
در کنار این مسائل، خاطرات زیادی از نحوه پیدا شدن شهدا در مناطق مختلف مانند فکه و چگونگی شناسایی پیکر آنان از روی پلاک، لباس و دیگر وسایل همراهشان در کتاب بیان شده است. گاه روزهای زیادی بدون پیدا کردن شهیدی میگذشت که برای جستجوگران بسیار سخت بود و در این زمان دست به کارهای مختلفی میزدند که همه به توسل ختم میشد تا خود شهدا خودشان را نشان دهند.
کتاب «تفحص» ارزش کار تفحص و تفحصگران را به خوبی برای مخاطبین آشکار میکند که خانوادههای زیادی از بلاتکلیفی خارج شدند و در کنار آنان، تعداد زیادی شهید گمنام نیز چشم و چراغ محلات شهرهای گوناگون شد که امروزه پس از گذشت این همه سال، مزارهای مختلف این شهدای گمنام که گاه برخی از آنان به واسطه آزمایشهای مختلف تشخیص هویت شدهاند، محل تجمع افراد زیادی از عاشقان شهدا و شهادت در سرتاسر شهرها شدهاند.
با توجه به اینکه کتاب تفحص محدود به روایتهایی از انجام این کار در دهه هفتاد است، کاش خود آقای داودآبادی یا شخص دیگری از محققین و نویسندگان درباره روایتهای سالهای بعد تا کنون تفحص نیز کتابی بنویسد چراکه شهدا همواره سر بزنگاههای مهم به خوبی خودشان را نشان دادهاند و حیف است این روایتهای ناب ماندگار نشوند. روایتهایی از جستجوها در هور یا کشف شهدای غواص با دستان بسته، تفحص در خاک عراق و بسیاری دیگر از خاطرات جستجوگران نور که هنوز بیان نشدهاند