۲۰ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۱
کد خبر: ۷۲۵۲۷۶

شماره ۲۰ دوفصلنامه علمی «جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام» منتشر شد

شماره ۲۰ دوفصلنامه علمی «جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام» منتشر شد
شماره ۲۰ دوفصلنامه علمی «جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام» با ۱۲ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 20 دوفصلنامه علمی «جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام» به صاحب امتیازی دانشگاه شاهد با مدیرمسئولی عباس کشاورز شکری و سردبیری زاهد غفاری هشجین منتشر شد.

این فصلنامه در 12 مقاله و 350صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

تبیین مفهوم مقاومت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)

فرشاد شریعت؛ محسن قلی پور

چکیده: این مقاله در جستجوی مفهوم مقاومت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، با مفروض گرفتن ولایت‌فقیه به عنوان نظریه انقلاب اسلامی، بر آن است تا نشان دهد که چرا و چگونه دو عنصر هویت و استکبارستیزی، مهم‌ترین ارکان مقاومت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در مقابل حاکمیت نظام سرمایه‌داری محسوب می‌شوند. لذا پرسش اصلی در این مقاله متمرکز بر معنا و مفهوم مقاومت به عنوان یک راهکار عملی در بطن حاکمیت نظام سرمایه‌داری و استکبار ناشی از آن است. گرچه تاکنون نظریات انقلاب اسلامی حاکی از راهبرد نه شرقی نه غربی، به عنوان سیاست آرمانی و عملی جمهوری اسلامی، شایع‌ترین راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده‌اند؛ اما این مقاله با نگاهی نو برای کشف ماهیت سیاست داخلی، ضمن مراجعه به مستندات موجود و با روش هرمنوتیک متن در صدد است که دو ستون معنایی مذکور را با توجه به اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی در حاکمیت جمهوری اسلامی کشف، توجیه و تحلیل کند؛ و بر این فرضیه تأکید نماید که امام به عنوان یک رهبر دینی و اندیشمند و مصلح سیاسی و اجتماعی برای پیشبرد راهبرد مقاومت خود، در دوران پهلوی، با طرح نظریه ولایت‌فقیه به تلاش برای استقرار حاکمیت ملی پرداخته و در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با در نظر داشتن دو مفهوم آزادی و خودکفایی مبتنی بر دو ستون هویت ملی و استکبارستیزی برای پیشبرد سیاست داخلی گام برداشته است.

 

بررسی علل تداوم بحران یمن بر اساس نظریه ساخت‌یابی (2011-2021)

سید سامر پوردانش؛ زاهد غفاری هشجین؛ علی باقری دولت آبادی

چکیده: یمن فقیرترین کشور عرب در خاورمیانه است که علیرغم انتظار مردمان آن برای رسیدن به شرایطی مطلوب تر از گذشته در جنبش اجتماعی سال 2011؛ درگیر جنگ داخلی، تهاجم خارجی و تحریم‌های اقتصادی گردیده است. یکی از دلایل اهمیت موضوع یمن، موقعیت استراتژیک آن در منطقه و اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی است که بر سر آن میان برخی از دولت‌های منطقه رخ داده است. هدف مقاله حاضر بررسی علل تداوم این بحران به مدت 10 سال و تبدیل شدن آن به امری روزمره است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش هستند که چه عواملی باعث تداوم بحران در یمن بین سال‎های 2011 تا 2021 شده است؟ فرضیه مقاله به دو عامل ساختار و کارگزار بر اساس نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز اشاره دارد و تعامل متقابل آن دو را در قالب ساخت  یابی در یمن بررسی می‌نماید. برای این منظور از روش کتابخانه ‌ای برای گرداوری داده‌ها و از روش تحلیلی-تبیینی برای نگارش مقاله استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد تأثیر متقابل دو دسته عوامل ساختاری (ساختارهای داخلی یمن، موازنه قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی و ژئوپلیتیک) و کارگزاری (دولت ورشکسته یمن، بازیگران منطقه‌ای، بازیگران غیردولتی و سازمان ملل متحد) موجب گردیده تا این بحران همچنان تداوم داشته باشد؛ بنابراین تعدد متغیرها و پیچیدگی شرایط داخلی یمن و محیط خاورمیانه مانع از آن می گردد که بتوان آینده روشنی برای پایان زودهنگام بحران ترسیم نمود.

 

هم‌افزایی تمامیت‌خواهی و خشونت دینی در جنبش‌های اجتماعی سلفی

سید صدرالدین موسوی جشنی

چکیده: گسترش افراطی گرایی و خشونت دینی در خاورمیانه، همزیستی مسالمت‌آمیز میان پیروان مذاهب در بخش‌هایی از این منطقه را به امر ناممکن تبدیل کرده است. خشونت دینی پدیده بشدت خطرناکی است که علاوه بر تحمیل هزینه‌های انسانی، هزینه‌های مالی فراوانی را نیز برجهان تحمیل می کند. خشونت و تروریسم اسلامی محصول قرائت‌های سلفی خاصی از دکترین های کلامی فِرّق خاص اسلامی است که توسط روحانیون رادیکال سنی در گذشته صورت‌بندی و در دوران معاصر احیا شده است. صورت‌بندی این قرائت ها به‌گونه‌ای است که آن‌ها را از اندیشه تهی و به ایدئولوژی تبدیل و زمینه را برای تمامیت‌خواهی و خشونت ورزی فراهم می آورد. به دلیل فقدان یا اندک بودن پژوهش در زمینه رابطه میان تمامیت خواهی و خشونت دینی در جنبش‌های سلفی، مقاله حاضر تلاشی است برای پر کردن خلأ موجود در این زمینه. از این‌رو، پژوهش حاضر صرفاً بر روی مکانیزم هم افزایی تمامیت‌خواهی و خشونت دینی در این جنبش‌ها متمرکز است. در این نوشتار از چهارچوب نظری ماریو دیانی و کوئن برای تبیین جنبش‌های اجتماعی سلفی و همچنین نظریه ریشه های تمامیت‌خواهی هانا آرنت برای تبیین مکانیزم هم‌افزایی تمامیت خواهی و خشونت دینی استفاده شده است. داده های پژوهش به روش تحلیل اسنادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌های پژوهش نشان می دهد که تمامیت خواهی و خشونت دینی با تکیه بر بسیج حمایت توده ای در پشت یک ایدئولوژی که تغییرات اجتماعی رادیکال را تجویز می کند یکدیگر را تقویت و بازتولید می‌کنند. تمامیت‌خواهی ایدئولوژیک جنبش های دینی/ اجتماعی خاورمیانه زمینه را برای «غیریت سازی یا «دشمن سازی» فراهم و بدین ترتیب خشونت‌ورزی را مشروعیت می‌بخشد و زمینه برای تقویت و بازتولید دو جانبه تمامیت خواهی و خشونت دینی فراهم می شود.

 

الگوی سیاسی حاکم بر روابط رسانه‌ها و دولت مصر (مطالعه موردی: حکومت عبدالفتاح‌السیسی

مهدی هدایتی شهیدانی؛ رسول شریفی

چکیده: در ژوئیه سال 2013 عبدالفتاح‌السیسی با یک کودتای نظامی توانست محمد مرسی رئیس‌جمهور وقت مصر را سرنگون کرده و خود قدرت را در دست بگیرد. وی رسانه‌ها را عامل سقوط حسنی مبارک می‌دانست و از همین رو بر آن شد تا الگوی جدیدی از رابطه دولت این کشور و ساختار رسانه‌ای مصر حاکم سازد. از این رو، سؤال اصلی این پژوهش آن است که چه الگویی بر روابط رسانه‌ها و دولت مصر به ریاست عبدالفتاح السیسی حاکم است؟ یافته‌های مقاله نشان می‌دهد که رسانه‌های مصری در دوره ریاست جمهوری عبدالفتاح‌السیسی تحت کنترل و نظارت شدیدی قرار گرفتند و الگوی جدیدی بر روابط رسانه‌ها و نظام سیاسی در مصر حاکم شده است. گرچه الگوی جدید مورد حمایت عبدالفتاح السیسی بود، اما سرانجام به دلیل ناکارآمدی، بر تمامی رسانه‌های مصری تأثیر منفی برجای گذاشت و از هم فروپاشید. این پژوهش با هدف شناخت الگوی حاکم بر روابط رسانه‌ها و دولت مصر در دوره شش ساله 2013 تا 2019 انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش تحلیل اسنادی که بر مطالعه هدفمند و نظامند منابع مبتنی است و محور آن جستجوی توصیفی و تفسیری است، روابط رسانه‌ها با نظام سیاسی به ریاست عبدالفتاح السیسی مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تأملی در شکنندگی و تداوم دولت در مصر از ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ میلادی

علی مختاری؛ حمداله اکوانی؛ جابر قاسمی؛ محمد ملکی فر

چکیده: دولت در مصر در دو مقطع انقلاب 2011 و دوره پساانقلاب، شکننده ظاهر شد اما با کودتای نظامیان، دوام پیدا کرد. در سال 2011 طومار دولت به طور باورنکردنی، در مدت کوتاهی درهم پیچیده شد. این تجربه بزرگ برای انقلابیون مذهبی آموختنی نبود و خیلی زود آنان نیز مانند دولتی مستعجل با اعتراضات مردمی و کودتای نظامیان از قدرت ساقط شدند. نظامیان برخلاف انتظار به‌تدریج توانستند دولت با ثباتی تشکیل دهند. این پژوهش با الهام از روش توصیفی و تلفیق دو نظریه نهادگرایی و فرهنگی تلاش می کند به این مهم بپردازد چرا دولت در دوره مبارک و مرسی شکننده، اما در دوره نظامیان با ثبات ظاهر شد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد تجربه مدرنیزاسیون و آزادسازی اقتصادی به ظهور و توسعه نیروهای اجتماعی و سیاسی انجامید. دولت در مقابل، همچنان بر گفتمان سنتی قدرت تأکید ورزیده بود. این امر دولت را از کسب هژمونی در بستر جامعه مدنی و ایجاد نهادهایی برای مشارکت جامعه محروم ساخت. ناکارآمدی دولت در حوزه  اقتصادی، نداشتن هژمونی فرهنگی و نهادهای مدنی بعلاوه برخوردهای سرکوبگرایانه سبب ظهور و شکل گیری یک جامعه پراتوری شد. دولت در این جامعه، بی ریشه و بنیاد شد تا به آسانی در مقابل جنبش توده ای شکننده ظاهر شود. دولت اخوان نیز نتوانست به حذف نهادهای قدرت رژیم گذشته و ایجاد نهادهای جدید بپردازد بلکه با تقلید از رویه مبارک، به انحصار قدرت رو آورد تا در عرصه خیابان منازعه را ببازد و به آسانی فروپاشد. ارتش با استفاده از این فرصت‌ها توانست به عنوان یک نهاد ملی- تاریخی ظاهر شود، رضایت غالب نیروهای سیاسی را جلب، و در قالب یک «دولت کارآمد» اقتدار نوینی را شکل دهد.

 

تشدید سیاست تقابل گرایی عربستان سعودی با ایران از زمان ولایتعهدی بن سلمان

عبدالرضا عالیشاهی؛ ابراهیم برزگر؛ محمدباقر خرمشاد؛ عباسعلی رهبر

چکیده: پادشاهی عربستان سعودی با یک نظام سیاسی محافظه‌کار، سنتی، پاتریمونیال و مبتنی بر ایدئولوژی وهابیسم به مثابه ام‌القرای جهان اسلام برای بسیاری از کشورهای اهل سنت می‌باشد. در این میان، رقابت‌های سیاسی، ایدئولوژیکی و حتی امنیتی سعودی ها با ایران حتی پیش از وقوع انقلاب اسلامی، همواره با قبض وبسط‌های متعددی مواجه بوده است. این مسئله پس از بیداری اسلامی و نگرانی فزاینده سعودی‌ها از ورود امواج اعتراضی اعراب به این کشور تشدیدگردید. با حضور محمدبن‌سلمان در سمت ولایتعهدی، سیاست‌های خصومت آمیز وی علیه جمهوری اسلامی ایران علنا دو کشور را در بیشترین تنش‌های سیاسی و امنیتی قرار داد به نحوی که می‌توان مدعی اوج جنگ سرد میان سعودی‌ها علیه ایران بود. مقاله کنونی جستاری است در ارائه پاسخی متقن و مستدل به این سوال که مهمترین سیاست‌های محمدبن سلمان در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی برچه رویکردهایی بوده است؟ فرضیه نویسندگان مبتنی برتشدید بیشترین سیاست‌های تقابل گرایانه بن سلمان علیه ایران است. یافته‌های مقاله با استفاده از روش تفسیری و تئوری بحران هاگ میال نشان می دهد عقبه تاریخی این بحران، گذشته از خصومت‌های تاریخی بعد از انقلاب اسلامی، به دوران انعقاد برجام برمی گردد. در مرحله تکوین بحران، تلاش بن‌سلمان برای بسط روابط سیاسی- امنیتی با رژیم‌صهیونیستی، در مرحله تصادم یا رویایی، نویسندگان به دو مسئله اصلی طراحی توطئه‌های نرم در راستای براندازی جمهوری اسلامی و حمایت‌های بن سلمان از نیروهای تروریستی علیه ایران اشاره خواهند داشت. در نهایت در مرحله وساطت می توان به فعالیت‌های میانجی گرایانه نخست وزیر عراق اشاره نمود.

 

نقش فشارهای خارجی در موفقیت، شکست و تداوم وضعیت‌های انقلابی در کشورهای عربی

امیر عظیمی دولت آبادی

چکیده: این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال است که آیا عامل «فشارهای خارجی» می‌تواند تفاوت در موفقیت، شکست و یا تدوام وضعیت‌های انقلابی را در کشورهای عربی در سال 2011 تبیین نماید؟ یافته‌های مقاله با مطالعه هفت کشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن به عنوان موردهای انقلابی و الجزایر، مراکش و بحرین به عنوان موردهای غیر انقلابی) به روش تطبیقی تاریخی نشان می‌دهد که چهار کشوری که در آن‌ها انقلاب رخ داده است اشکال گوناگونی از فشارهای خارجی را پیش از سرنگونی رژیم حاکم تجربه کرده‌اند؛ اما سه کشور دیگر (الجزایر، مراکش و بحرین) که علیرغم شباهت‌های زیاد با موردهای انقلابی، از انتقال قهرآمیز و غیرنهادین قدرت مصون ماندند از فشارهای خارجی بر علیه رژیم حاکم در جریان اعتراضات مردمی در امان بوده‌اند. علاوه بر این می‌توان گفت که فشارهای خارجی، در حمایت از دولت مستقر و یا در حمایت از معترضین، عامل مهم و کلیدی در تعیین تفاوت میان وضعیت‌های انقلابی شکست خورده (نظیر آنچه در بحرین رخ داد)، به سرانجام رسیده و یا تداوم وضعیت انقلابی در کشورهای عربی بوده است.

 

تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس نظریه ابن‌خلدون

محمد مهدی دهقانی؛ اکبر اشرفی؛ عباسعلی رهبر؛ حبیب اله ابوالحسن شیرازی

چکیده: پژوهش حاضر در نظر دارد با مطالعة تاریخی و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، علل ظهور و سقوط سلسلة قاجاریه را با تأکید بیشتر بر دلایل و عوامل زوال و سقوط این حکومت براساس نظریة ابن‌خلدون بررسی و تبیین نماید. نظریة ابن‌خلدون به عنوان چهارچوب نظری انتخاب شده است؛ با ذکر این نکته که در تبیین ظهور و سقوط حکومت‌های معاصر از جمله قاجاریه لازم است این نظریه بازنگری شده و عوامل جدید نیز در این خصوص مدنظر قرار گیرند.

بدین منظور علاوه بر ارزیابی و به‌روز نمودن شاخص‌های نظریة ابن‌خلدون از قبیل عصبیت، موالی و انواع فساد، به عوامل جدیدی که در دوران معاصر در پایداری و بویژه در سقوط حکومت‌ها مؤثر هستند، شامل دخالت خارجی و فناوری‌های نوین، توجه شده است. یافته‌های پژوهش که براساس مستندات معتبر تاریخی تدوین شده، نشان می‌دهد پیدایش و استمرار قاجاریه با نظریه ابن‌خلدون و زوال و سقوط آن با نظریة نوخلدونی قابل بررسی و تبیین دقیق‌تر و کامل‌تری است و با واقعیات موجود و شواهد تاریخی تطبیق بیشتری دارد.

 

بررسیِ رابطه دولت مسلط و شواهد مذهبی از طریقِ نشانه‌شناسی اسلامی

محدثه جزایی؛ مهدی نجف زاده؛ سید مرتضی حافظی

چکیده: دولت به‌عنوان مهم‌ترین هستیِ ‌سیاسی، در کانون نظریه‌پردازی‌ سیاسی قرار دارد. گاه به مهر و بلندنظری عامل اصلی تحولاتِ ‌سیاسی به شمار رفته و گاه به قهر و کین، در عِداد ادواتِ اصلی بی‌عدالتی و سرکوب قرارگرفته است. با فراروی از این دو سرِ طیف، لازم است لحظه‌ای درنگ نمود تا «دولت» از طریق اعلانیه‌هایش، خود سخن بگوید. در این نوشتار با استفاده از نشانه‌شناسیِ یافته‌های باستان‌شناختی تلاش می‌شود تا ماهیت دولت در اسلام مورد بازخوانی قرار گیرد. ضعف تاریخ‌نگاری، قلّت شواهد تاریخی و کمبود تلاش‌های نظری در این عرصه از موانع جدی پژوهش به‌شمار می‌رود. در این نوشتار با استفاده از بازخوانی اعلانیه‌های نخست اسلامی به‌مثابه روشی انتقادی برای درک ماهیت دولت کوشش می‌شود به این پرسش که «چه رابطه‌ای میان شواهدِ مذهبی و دولت می‌توان برقرار نمود»، پاسخ داد. دولت‌ها برای توجیه مشروعیت و استحکام‌بخشی به مبانیِ ایدئولوژیک خود، از ابزارهایی استفاده می‌کنند که خوانش آن‌ها در پسِ گذار طولانی اگرچه نمی‌تواند دربارۀ آنچه واقعاً رخ‌داده است، اطلاعاتی کامل و جامع ارائه کند؛ اما از طریق تمرکز بر برخی از نشانه‌های موجود می‌تواند به آشکارسازیِ ماهیت دولت نزدیک شود. بر همین اساس در میان انبوه اعلانیه‌ها، بر نشانه‌شناسی سکه، تأکید و از طریق آن تلاش می‌شود تا پرتویی بر وجوه مبهم و تاریک ماهیت دولت در تاریخ اسلام (در دوران اولیه، اموی، عباسی و صفوی) افکنده شود.

 

ارزیابی انقلاب 2011 تونس بر اساس نظریه توسعه نامتوازن ساموئل هانتینگتون

رحیم پاکزاد؛ محمدجواد هراتی؛ رضا یوسفی

چکیده: در پی انقلاب 2011 تونس که برخی از آن با عنوان «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» یاد کرده اند، دیدگاه های مختلفی درباره علل شکل گیری این انقلاب مطرح شد. با وقوع انقلاب در تونس موجی از انقلاب ها و اعتراضات متوجه کشورهای شمال آفریقا و دیگر کشورهای عرب زبان خاورمیانه گردید. به طوری که در کمتر از یک ماه بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر فرار از کشور را در پیش گرفتند. سرعت تغییرات در جهان اسلام به حدی بود که بسیاری از تحلیل گران حوزه های علوم سیاسی و جامعه شناسی را به تعجب و تحلیل و بررسی ریشه ها و زمینه های انقلاب در این جوامع واداشت. موضوعی که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، ارزیابی انقلاب تونس بر اساس نظریه توسعه نامتوازن ساموئل هانتینگتون است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، در پی پاسخ به این سوالات است که چگونه می توان انقلاب 2011 تونس را بر اساس نظریه توسعه نامتوازن مورد مطالعه و بررسی قرار داد؟ وجوه تمایز و اشتراکات علل و عوامل انقلاب از منظر هانتینگتون و انقلاب تونس کدام اند؟

یافته های مقاله گویای این امر است که هر سه مرحله انقلاب از منظر هانتینگتون یعنی توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و انسداد سیاسی (عدم توسعه سیاسی)، بر انقلاب تونس قابلیت تطبیق و ارزیابی را دارند. وجه تمایز این مقاله با پژوهش های دیگر در این است که برای ارزیابی انقلاب تونس بر اساس تئوری توسعه نامتوازن، از داده های و منابع معتبر داخلی و بین المللی استفاده شده است.

 

فهمی اسپریگنزی از چگونگیِ برآمدنِ اندیشه‌ی باستان‌گرایی در زمانِ پسامشروطه

علی کریمی مله؛ رضا گرشاسبی؛ محمدتقی قزلسفلی

چکیده: جامعه و سیاستِ ایرانِ زمانِ قاجار بیمار بود و درمانِ آن ناگزیر می‌نمود؛ ازهمین‌رو، بسیاری چاره‌ی کار را در پویشی سیاسی و اجتماعیِ ژرف و دگرگون‌ساز می‌دیدند. پبروِ چنین نگاهی، انقلابِ مشروطه آغاز شد که البته ناکام ماند. از پیِ این شکست، گفتمانی شیرازه بست که «باستان‌گرایی» نام دارد. برجسته‌ترینِ شالوده‌ریزانِ آن عارفِ قزوینی، میرزاده عشقی، ابراهیمِ پورداود، مشفقِ کاظمی، کاظم‌زاده ایران‌شهر، صادقِ هدایت و محمودِ افشار هستند. آنان در کنش‌های اندیشه‌ای و زبانیِ خود بر این گزاره پای فشردند که با گرویدن به آرمان‌شهرِ باستان می‌توان روانی تازه به پیکره‌ی بی‌جانِ ایران بخشید و آن را از نو آراست. پیروِ بازنمایی‌های فراوانِ این گفتار، باستان‌گرایی در زمانِ پهلوی فراتر از دیگر گفتمان‌ها نشست و معنایی نوین به زیست‌مندیِ ایرانیان داد. ازآنجایی‌که بررسیِ چهارچوب‌مندِ «چگونگیِ» برآییِ این گفتمان چندان در دستورِ کارِ پژوهشی نهاده نشده است؛ بنابراین، نوشتارِ کنونی می‌کوشد، با بهره‌گیری از الگوی نظریِ اسپریگنز و تکنیکِ «تحلیلِ محتوای کیفی»، به این کاستیِ پژوهشی و پرسش پاسخ دهد که: «گفتمانِ باستان‌گراییِ پسامشروطه چگونه سربرآورد؟» یافته‌ها نشان می‌دهد که این گفتمان برآیندِ کوشش‌های شناختیِ اندیشمندان است و از دلِ فرآیندهای شناختیِ چندلایه - چون آگاهی یافتن از نابسامانی‌های ایران، شناخت ریشه‌ی آن‌ها، جست‌وجوی آرمان‌شهر و سنجش و گزینشِ راه‌کارهای رهایی‌بخش - سربرآورد.

 

تحلیل استعاری از دیدگاه حزب جمهوری اسلامی درباره علل و مفهوم مبارزه سیاسی

حسن خدادی؛ محمد ربیعی کهندانی

چکیده: مقاله حاضر به تحلیل استعاره‌ای علل و مفهوم مبارزه سیاسی از دیدگاه حزب جمهوری اسلامی اختصاص دارد. پرسش‌های مقاله عبارت‌اند از اینکه «اولاً علل مبارزه در جامعه انسانی در گفتمان حزب جمهوری چیست و ثانیاً در این گفتمان چه ادراک و فهمی از مفهوم مبارزه وجود دارد؟». برای پاسخ به این سؤالات فرضیه‌ای طراحی و آزموده نشده است. پژوهش از نوع کیفی است و با مفروض گرفتن نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون و روش شناسایی استعاره تلاش شده تا به پرسش‌ها پاسخ داده شود.

نویسندگان به این نتیجه رسیده‌اند که حزب جمهوری اسلامی با رویکردی روان‌شناختی، دو گرایش درونی انسان‌ها یعنی افزون‌طلبی و خویشتن‌دوستی را عامل شکل‌گیری مبارزه در جامعه انسانی می‌داند که می‌توان با هدایت پیامبران ظاهری و باطنی (عقل) این گرایش‌های درونی را که منجر به نزاع و تضاد می‌شوند کنترل کرد و در نهایت به جامعه‌ای آرمانی رسید که در آن ظلم و ستم و در نتیجه مبارزه میان گروه‌های مختلف وجود نداشته باشد. فهم مبارزه در دیدگاه حزب با استفاده از ادراکاتی صورت می‌گیرد که ریشه در تجربیات روزمره مذهبی دارد و در این فهم حوزه‌های مفهومی مبدئی مانند جنگ، جهاد، وظیفه و تکلیف، فضیلت و کمال، ابزار و وسیله نقشی محوری دارند.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره شماره 20 دوفصلنامه علمی «جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام» می توانند به نشانی  تهران، آزاد راه تهران – قم (خلیج فارس) روبروی حرم حضرت امام خمینی (ره)، دانشگاه شاهد، ساختمان مرکزی، دفتر چاپ و نشر با شماره تلفن  51215128-021 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://iws.shahed.ac.ir/  مراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات