شماره بیست و هفتم دوفصلنامه علمی و پژوهشی «پژوهش نامه عرفان» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بیست و هفتمین دوفصلنامه علمی و پژوهشی «پژوهش نامه عرفان» صاحب امتیازی انجمن علمی عرفان اسلامی ایران با مدیرمسئولی فاطمه طباطبایی و سردبیری قاسم کاکایی منتشر شد.
این فصلنامه در 11 مقاله و 346 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی جایگاه انسان کامل در شکلگیری آموزهی تجسم اعمال از منظر ابنعربی
مهدی صفائی اصل
چکیده:رابطه تکوینی اعمال انسان با عقوبت اخروی که از آن به «تجسم اعمال» یاد میشود، اهمیت ویژهای نزد دانشمندان مسلمان، خصوصاً عرفا داشته است. ابن عربی با طرح مسائل انسانشناسی و خصوصیات انسان کامل، گام بزرگی در تبیین مباحث تجسم اعمال برداشت و شارحان وی نیز برای تثبیت این دیدگاه، تلاش وافری کردند. مقاله حاضر با روش تحلیلی-تبیینی و تأکید بر آراء ابن¬عربی و تا حدودی شارحان و عارفان پس از او درصدد پاسخ به این سؤال است که مبحث انسان کامل و مسائل پیرامون آن، چه تأثیری در شکل گیری آموزه تجسم اعمال داشته است؟ و در این خصوص، به بررسی پنج مورد از خصوصیات انسان کامل پرداخته است، شاخصههایی مانند خلافت، تصرف، همت، جامعیت و علم. جامعیت انسان کامل سبب حضور تمامی عوالم نزد او و پیدایش علم حضوری وی به حضرات مذکور و آشکار شدن باطن امور نزد او میگردد. علاوه بر اینکه انسان کامل با دو خصوصیت همت و تصرف، قادر به ایجاد اعیان خارجی بوده و خلق باطن اعمال توسط نفس در عوالم اخروی را اثبات پذیر میکند.
تحلیلِ نمادهایِ حیوانیِ مرتبط با نَفْس، در حکایات و اقوال مشایخ اهل طریقت، بر مبنای طبقاتالصوفیۀ سُلمی
امیرحسین همتی، منیژه پولادی
چکیده:به کارگرفتن نماد برای انتقالِ مفاهیمِ رمزی و همچنین بهمنظورِ تبیینِ نمادینِ رویدادها و موضوعاتی که فراتر از درک عادی بشر هستند، در میانِ اهل عرفان از دیرباز امری رایج بوده است. مشایخ اهل طریقت همواره در اقوال و آثارِ خویش سعی کرده اند با بهرهگیری از رمزوارهها، از حقایق لایتناهی و از آنچه در محدودۀ فهمِ مادیاندیش جای نمیگیرد، پرده بردارند. یکی از جنبههای بسیار پیچیدۀ وجود آدمی که در آموزههای معرفتی اهل عرفان بهصورتی گسترده به آن توجه نشان داده شده است، نفس و انواع آن است. استفادۀ اهل عرفان از حیوانات و نماد قرار دادنِ آنها برای تشریح خصوصیات نفس، از جمله موضوعاتی است که در کلام و آثارِ مشایخ جلب توجه میکند. این پژوهش با استفاده از شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، تجلّی نفس از طریق نمادهای حیوانی را بررسی کرده، در پیِ پاسخ به این پرسش بوده است که مستعملترین نمادهای حیوانی نفس کدام هستند و دلیل قرار گرفتن این حیوانات به عنوان نماد نفس چیست. برای دستیابی به این منظور ابتدا پُرکاربردترین نماد-هایِ حیوانیِ مرتبط با نَفْس در حکایات و اقوال عرفای طبقات پنجگانه (بر مبنای طبقات الصوفیۀ سُلمی) تعیین گردیده، آنگاه با استفاده از پیشینۀ فرهنگیِ هر یک، نقش¬های رمزی آنها بیان شده است. همچنین با تکیه بر مستنداتِ ارائه شده، دلیلِ انتخابِ حیواناتِ مذکور بهعنوان نماد نفس تبیین گردیده است. از دیگر رویکردهای جستارِ حاضر، نقد و تحلیلِ نمادهای مکشوفه بوده است. تبیینِ پیام اصلی اهل عرفان در زمینۀ ارشادِ مریدان از طریق رمزگشایی از نمادهای حیوانی، از دیگر اهداف این تحقیق است. نتایج حاصل از این پژوهش مؤید این موضوع هستند که حیواناتی نظیرِ اسب، شیر، سگ، مار و همچنین ماهی از جمله حیواناتی هستند که رمزوارۀ آنها بیشترین بسامد را در میان اقوال عرفا در هنگامِ نمادپردازی از نفس به خود اختصاص داده است. معمولاً در پیرامونِ این کانونِ اصلی، از نمادوارۀ حیواناتی دیگر همچون خرگوش و روباه نیز بهعنوانِ تکمیل کنندۀ مبحث استفاده شده است.
خوانش عطار از جام اسطورهای جهان نما
اعظم پوینده پور، سیدجمال الدین مرتضوی، احمد امین
چکیده:اسطوره و عرفان هر دو ساحتهای فرهنگی کشور ایران هستند. این دو ساحت اشتراکاتی دارند: هر دو فضای ذهنی ویژهای، عموما اعتقادی، برای باورمندان خود ایجاد میکنند، ویژگی نمادین خود را آشکار میکنند و از ادبیات روایی بهره میبرند. بدین ترتیب در هم آمیزی این دو ممکن شده و در اشعار بعضی از شاعران عارف ایران از مفاهیم اسطوره ای بهره برده شده است. یکی از این شاعران عارف فریدالدین عطار نیشابوری است که توانسته از مقوله اسطوره برای بیان مفاهیم مورد نظر خود بهره برد. از جمله این مضامین اسطورهای جام جهان نماست که به گستردگی در متون اسطورهای ایران و سایر نقاط جهان دیده میشود و با شخصیتها و نمادهای دیگری در پیوند است. در این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و هدف آن شناسایی این اسطوره و روایات و معانی مرتبط با آن در آثار عطار بوده، مشخص شد که عطار با آگاهی کامل از متن اسطوره مفاهیم و معانی و شخصیتهای مرتبط با این مضمون را در اشعار خود استفاده کرده است، به نحوی که شاعران قبل و بعد از او نتوانستهاند به این شیوه بهرهبرداری نمادین و تمثیلی از آن داشته باشند.
واکاوی مؤلفه های نگرش معنوی در آثار کازانتزاکیس
محمد حسن برزگر، ارسطو میرانی
چکیده:یکی از مسائل اساسی دوران مدرن بحران معنا بود. کازانتزاکیس نویسندۀ مشهور یونانی در قرن بیستم، آثار خود را به تعبیر خود، آفریدن اندیشهای بزرگ برای دادن معنایی نو به زندگی و تسلّایی برای انسان نوشت. این نوشتار بر آن است که: معنویت برای کازانتزاکیس از چه اهمیتی برخوردار است؟ نگرش معنوی او چه مفاهیمی را در بر میگیرد؟ رویکرد معنوی او را در کدامیک از انواع معنویت میتوان جای داد؟ و مفاهیم مورد نظر کدامیک سنتی و کدام جدیداند؟ بررسی موضوع ما را به این نتیجه میرساند که شش مفهوم خدا، مسیح، جسم، روح، طبیعت، و شریعت را در راستای نگرش معنوی او میتوان یافت. خدا برای او معراج معنویت است که پیوسته در اندیشۀ او تحول مییافت. طبیعت برای او نمودی از حضور خداست. مسیح برای او الگوی عشق و ایثار و مبارزه و عدالتجویی، و شریعت او نیز عشق مکتوب در قلب انسانها است. جسم و روح و رابطۀ بین آندو نیز یکی از مهمترین مؤلفهها در نگرش معنوی اوست، که تلاش همهعمر خود را هماهنگی و یگانگی بین آندو میدانست. معنویت او را میتوان از نوع فعال- عملی و پیامبرگونه- انتقادی دانست. این پژوهش به شیوۀ توصیفی - تحلیلی بر روی آثار کازانتزاکیس انجام پذیرفته است.
«کفرِ» عطار در معنایی دیگر
عاطفه عزیزی، بتول فخر اسلام
چکیده:عطار، عارفِ شاعری است که با توجه به دو مؤلفه «عرفان» و«شعر» ، علاوه بر معنای قاموسی و ضمنی واژگان، از معنای مجازی کلمات بسیار بهره برده است. او با کاربرد یک کلمه در معانی مختلف، شبکۀ معنایی ایجاد می کند و بر جنبۀ موسیقایی شعر می افزاید. تشابه واژگان در ظاهر و افتراق در معنا، علاوه بر زیبایی بخشیدن، معمایی می سازد که حل آن توسط خواننده، حلاوت را بر جان می نشاند و مفهوم را در ذهن خواننده ماندگار می کند. کاربرد واژه در کلام عطار در معانی حقیقی و مجازی در چرخش است، هنگامی که شعر او را می خوانیم باید ذهن را از هرگونه معنا منصرف سازیم و بر مبنایِ معانیِ الفاظ، در زمان ایراد سخن، به مقصود او دست بیابیم. «کفر» از جمله واژگانی است که در شعر عطار کاربرد دارد. او با آوردن کلمات متقابل و مترادف همراه «کفر» و کاربرد آن به عنوان یک واژه قلندرانه، گاه خود در فهم معنای این واژه گره گشایی می کند. در مواردی به نظر می رسد معنای قاموسی «کفر» مد نظر نیست و مصححان و اساتید معنایی قطعی از این واژه ارائه نداده اند. با توجه به برخی از شواهد، به نظر می رسد، واژۀ «کفر» در مفهومی دیگر به کار برده شده است، که در این جستار به تحلیل آن پرداخته خواهد شد.
واکاوی مبحث خودشناسی، اهمیت و ابهام های آن در مثنوی های عطار (با تأکید بر تحلیل حدیث «من عرف نفسه فقد
عبدالرضا سیف، مهسا اسفندیاری
چکیده:معرفت نفس یا خودشناسی که در روان شناسی فردیت و فردانیت نامیده می شود، یکی از مباحث حایز اهمیت در عرفان، دین، فلسفه، روان شناسی و علوم تربیتی محسوب می گردد. در باور عطار، از خود بیگانگی از مهم ترین عوامل تهدیدکنندۀ هویت حقیقی انسان است که موجب آسیب های اعتقادی، رفتاری و اخلاقی؛ مانع از تکامل انسان، مانع از شناخت جهان، منجر به گمراهی، بی هدفی و بی معنایی زندگی و مهم تر از همه مانع از شناخت حق می شود. عطار اعتقادی به شناخت خویش در آینۀ دیگران یا سیر آفاقی ندارد؛ بلکه معتقد است انسان با سیر انفسی است که می تواند خود را بشناسد و به کمال مطلوب خویش نایل گردد. در این مقاله با استناد به 6 دلیل به تبیین جایگاه منحصر به فردِ خودشناسی و در حقیقت رجحان آن بر هر معرفتی در اندیشۀ عطار می پردازیم. و با توجه به محوری بودن مبحث معرفت نفس در پیوند با خداشناسی به عنوان عمده دلیل اهمیت و ارزشمندی خودشناسی در تفکر عرفانی عطار، ضمن تحلیل حدیث«من عرف نفسه فقد عرف ربه»، به صورتی ویژه به تبیین برخی ابهات و دشواری های مربوط به آن می پردازیم.
تحلیلِ گفتمانِ قدرت در مثنوی های عطار
یدالله نصراللهی، بهزاد عباس زاده مبارکی
چکیده:تحلیل گفتمان از نظریه های مهم ادبی در تحلیل متون است. نظریه ای که با واکاوی معانیِ پنهانِ کلام، فرصتی نو را برای نگرش متفاوت به متون ادبی باز کرده است. زبان، قدرت و ایدئولوژی از مؤلفه های مهم رویکرد انتقادی این نظریه است. که لایه های پنهان زبان را در متون شفاهی و کتبی به منظور نشان دادن چگونگی شکل گیری و بازتولید گفتمان های قدرت و سلطه می کاود و روابط پنهان قدرت را آشکار می سازد. در نگاه «فوکو» و «فرکلاف» قدرت در سیاست خلاصه نمی شود و در شئون مختلف جوامع بشری حضور دارد. بر این اساس، شناختِ ساختار قدرت در قله های رفیع متون منظوم عرفانی و بالاخص آثار عطار، می تواند حائز اهمیّت باشد.آشکارترین وجهۀ شعر عرفانی، صورت بندیِ مسلّطِ گفتمانی «خدامحوری» یا «مرکزیت قدرت متافیزیکی و معنوی» است. در این متون، بویژه در آثار عطار، تقابلی روشن میان قدرتِ گفتمانِ معنوی با قدرت ِگفتمانِ حاکمیتی و سیاسی وجود دارد. در اکثر حکایات عرفانی مشارکان (پیر، ولی، عارف ، حکیم و ...) در سه جهت مشخص تلاش می کنند1. تثبیت صورت بندی مسلط گفتمان «خدا محورانه» 2. نقد، تقابل و مبارزه، با بازتولید سلطه در قدرت سیاسی – حاکمیتی (شاهان و امیران) 3. مشروعیت زدایی و غیریت سازی از سایر مراکز قدرت. مثل قدرت زاهد و عابد و حاکم و محتسب و قاضی.
بررسی امکان بازنمایی تجربه عرفانی شرق دور در سینما
علیرضا رزازی فر، اسداله غلامعلی
چکیده: سینما به دلیل ظرفیت و امکاناتش، مفاهیم و مسائل مختلف انسانی را به تصویر کشیده است. یکی از مفاهیمی که به کمک سینما بازتاب داشته، تجربههای عرفانی است. تجربه عرفانی تجربهای انسانی است و مفاهیمی همچون جاودانگی، اشراق، درونگرایی، معنویت و بیکرانگی را در بر میگیرد و در تمام ادیان و تمدنهای بشری به گونههای مختلف وجود داشته و پژوهشگران متعددی آن را مورد مطالعه قرار دادهاند. تجربه عرفانی مورد پژوهش در این مقاله، تجربه عرفانی هندوبودایی و شرق دور است. نمونههای درخشانی از تصویرسازی تجربههای عرفانی بر روی پرده سینما هستند، امّا دو فیلم سینمایی بودای کوچک و فیلم مستند باراکا به واسطه رویکرد مستقیم شان به تجربه عرفانی و همچنین به خاطر رویکرد سینمای دهه 90 به تکنولوژی در امر ساخت فیلم مستند انتخاب شدهاند. در واقع این دو فیلم به دلیل ساختار و میزانسن رواییشان امکان بازنمایی تجربه عرفانی را ایجاد کردهاند برای تحلیل فیلمها و همچنین بررسی تجربه عرفانی در سینما، از نظریههای بنیادی در حوزه تجربه عرفانی، سینما و امر معنوی بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و مشاهده فیلم بوده است. در ابتدا تجربه عرفانی تشریح شده و سپس تجربه عرفانی بودیسم و تائوئیسم مورد مطالعه قرار گرفته و سرانجام دو فیلم مذکور از نظر تجربه عرفانی بررسی و تحلیل شدهاند.
اصول زیست عارفانه در اندیشه ابن عربی
حسن مهدی پور
چکیده:سبک زندگی عارفانه مشتمل بر اصول و مبانی ای است که می توان از آنها به عنوان مشخصه های متمایزکننده آن از سایر سبک های زندگی یاد کرد، ازاینرو یک راه برای فهم زیست عارفانه تبیین این اصول و ارائه آنها در ساختاری نظام مند است. بر این اساس، در نوشتار حاضر موضوع بحث استخراج اصول زیست عارفانه با تأمل در اندیشه ابن عربی به شیوه توصیفی و تحلیلی است که برسازنده مولفه های سبک زندگی عارفی است که با طی کردن فرایند سلوک به مقام تخلق به اخلاق الاهی دست یافته است و الگویی از زیستن را هم از لحاظ بینشی و هم از لحاظ عملی عرضه می دارد که او را از سایر شیوه های زندگی متمایز می سازد. از این اصول تحت عناوین «عبودیت و حریّت»، «حکمت»، «مکارم اخلاق»، و «عدم نزاع» یاد شد که مترتب بر یکدیگر بوده و ساختار نظام مندی را تشکیل می دهند. همچنین در ضمن بحث از این اصول از مبانی هستی شناختی و انسان شناختی تبیین کننده آنها نیز سخن به میان آمد.
بررسی نظام معنایی و رمز واره معرفت نفس و وحدت وجود ذر گلشن راز شیخ محمود شبستری
محمد فرخی، تورج عقدایی
چکیده:زبان عرفانی و استعانت از رمز و سمبول در بیان تجارب شهودی، یکی از گزارههای مهم آثار عرفانی متصوفه تلقی میشود. شیخ محمود شبستری در مثنوی عرفانی گلشن راز از زبان عرفانی و کارکردهای رمزی بهره جسته که رسالت این جُستار بازشناسی رمزواره معرفت نفس و وحدت وجود است. در این پژوهش، نگارندگان برآنند تا به شیوه توصیفیتحلیلی به این سؤال بنیادی پاسخ دهند که کاربست زبان عرفان و کارکردهای رمزی در تبیین مباحث شناخت نفس و وحدت وجود در گلشن راز شبستری چگونه بوده و هدف شبستری از این کاربرد چیست؟ نتایج تحقیق نشان میدهد در قلمرو نظام معنایی و اصطلاحی عرفان، رمز «من» مختص انسان نبوده و تمامی موجودات به تناسب مراتب کمالیشان، دارای «من حقیقی» هستند و در نسبت انسانی، محل خطاب «من»، روح است. «وهم» مهمترین عاملی است که مانع مشاهده حقیقت مطلق شده است و شبستری بر ترک «نمود وهمی» تأکید ویژه دارد. سرگردانی انسانها بهسبب داشتن خیالات واهی در عالم مادی نکتهای مهم در آموزههای عرفانی است که شبستری در گذار از شریعت به طریقت و معناشناسی نمودهای وهمی آن را مطرح کرده است. در رمزواره «وحدت وجود» نیز او با تأسی از ابنعربی، «قلبعارف» را محل دگرگونی تجلیات الهی میداند که با سیر انفسی، عارف از طریق دگرگونیهای (تقلب) مداوم، حق را باز میشناسد؛ پس نفس عارف دیگر نفس «انسانی» خود او نیست بلکه با هویت «جنبه اویی» حق کاملاً یکسان است.
بازتاب مؤلفههای مسیحیت در نمادهای حیوانی غزلیات شمس
علی صفایی، رقیه آلیانی
چکیده:زیر ساخت های محیط اجتماعی درناخودآگاه هر فرد تأثیر می گذارد. با استفاده از رمزگان های موجود در یک محیط و فرهنگ می توان به فضای اندیشگانی شاعران و نویسندگان دست یافت. در این نوع رمزگان ها ارجاع متن به بیرون و محیط زندگی است؛ از ین رو با عنایت به مسیحی بودن بخشی از مردم قونیه در آن زمان و بافت فرهنگی و اجتماعی آن شهر، می توان با بررسی اشعار مولانا، میزان و کیفیت تأثیرگذاری فرهنگ مسیحیت را در نمادهای حیوانی غزلیات شمس مورد نقد و ارزیابی قرار داد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین جلوه های مسیحیت در نمادهای حیوانی؛ مقوله های عروج مسیح، دم مسیحایی، غسل تعمید و باورهای مسیحیت است، که مولانا ازین الگوها برای بیان وگسترش اندیشه های ناب عرفان اسلامی کمک می گیرد. بر این اساس عروج با الگوی بازگشت به حق، دم مسیحایی با الگوی عشق الهی و باروری، غسل تعمید با الگوی گذر و تزکیه نفس و شیطان در مسیحیت با الگوی اسلامی نفس اماره همنوایی معنایی دارد که هر کدام ازین مفاهیم با استفاده از نمادهای حیوانی در غزلیات شمس به نمایش در آمده است .
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی و پژوهشی«پژوهش نامه عرفان» می توانند به نشانی تهران، اتوبان صدر (غرب به شرق)، نبش خروجی کاوه شمال، بهار جنوبی، کوچه نیکبخت، شماره ۵، طبقه سوم با شماره تلفن: ۲۲۷۹۹۸۲۰ یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://erfanmag.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.