صد و یازدهمین فصلنامه علمی پژوهشی«روش شناسی علوم انسانی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، صد و یازدهمین فصلنامه علمی پژوهشی«روش شناسی علوم انسانی» به صاحب امتیازی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با مدیرمسئولی علیرضا اعرافی و سردبیری سیدحمیدرضا حسنی منتشر شد.
این فصلنامه در 6 مقاله و 100 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
چیستی علوم انسانی
سید حمیدرضا حسنی؛ هادی موسوی
چکیده: آنچه امروزه با عنوان «علوم اجتماعی» از علوم انسانی یاد میشود، میراثدار سنت فلسفی اسکاتلندی و فرانسوی است. فیلسوفان کلاسیک آلمان آنچه را همتایان فرانسویشان بیشتر با عنوان علوم اجتماعی میفهمیدند، با عناوین «علوم تاریخی»، «علوم روحی» و یا «علوم اخلاقی» مطرح کردند؛ اینها همه مسبوق به اصطلاح فلسفه خُلقی است. این همه نشان از تفاوت منظری است که این دیدگاهها در مورد ماهیت و چیستی انسان اختیار کرده بودند. از منظر امثال دیلتای، علوم انسانی، از آن جهت علم تاریخیاند که انسان را موجودی تاریخی میفهمیدند؛ یا برخی دیگر، از آنجا که انسان را موجودی صاحب اراده میدانستند، ازاینرو حوزه علوم انسانی را ساحت اراده و اخلاق تصویر میکردند. ازهمینرو، امثال گادامر نیز علم انسانی را میراثدار فرونسیس ارسطویی میدانند. از دیدگاه این نوشتار، اگرچه تمرکز بر حکمت عملی ارسطویی نمیتواند آورده چندانی برای علوم انسانی داشته باشد، اما دوره دیگری از حکمت عملی در فضای اندیشمندان مسلمان شکل گرفته است که در کنار حفظ نام حکمت عملی، هویت آن را بهطورکلی متحول کرد و آن سنگ بنای قانون کردار انسانی در دانش حکمت عملی بود؛ قانونی جهانی که حکمت عملی را از مطالعه شخص فضیلتمند به دانش شناسایی جهان انسان و جهان اخلاق ارتقا داد و درنتیجه خود را بهعنوان نیای بزرگ علوم انسانی تثبیت کرد؛ نقشی که در طول تاریخ به فراموشی سپرده شد.
از چالش رابطۀ باید و هست در فلسفه تا شناسایی تداخل عوامل اجتماعی در باید و هست
رضا ماحوزی؛ علی اصغر مروت
چکیده: «باید» و «هست» و رابطه آن دو در فلسفههای سنتی و حتی فلسفههای جدید همواره موضوع بحث و تأمل بوده است. این موضوع در قرن اخیر، از فلسفه به جامعهشناسی علم رفته و زیست جمعی و علمی محققان و دانشمندان را بهمثابه موضوعی انضمامی مورد تحقیق قرار داده است. در این تأملات، برخلاف برداشت فلسفی که بیشتر خواهان استقلال و خلوص علم از غیرعلم است و به ایدۀ علم ناب در عالم ایدهها و یا در ضمیر حکیم و یا در انتزاعی خالص و بهطورکلی در ساحت «هست»هایی تغییرناپذیر نظر دارد، این هستهای ازلی و ثابت جای خود را به هستهای زمانی و مکانی و اجتماعی داده و از اینرو نوع دیگری از این رابطه را رقم زده است؛ رابطهای که به بایدهایی متفاوت انجامیده است. این موضوع سبب تغییر نگاهی عمده در ملاحظات روششناختی و تحلیلهای فلسفی و جامعهشناختی درباره موضوعات تحقیق از جمله روششناسی علم و معرفتشناسی معیار شده است. در این نوشتار تلاش میشود پس از بیان تاریخچهای کوتاه از رابطه این دو مقوله در فلسفه سنتی، به تغییرات معنایی و روشی اشاره شود که در رابطه این دو، بهویژه در جامعهشناسی علم و معرفت در دوران جدید و معاصر رخ داده است.
امکانسنجی تبیین ظهور و سقوط حکومتهای معاصر براساس نظریه ابنخلدون
محمد مهدی دهقانی؛ اکبر اشرفی؛ عباسعلی رهبر؛ حبیباله ابوالحسن شیرازی
چکیده: بررسی و علتیابی چگونگی پدیدآمدن حکومتها و نیز زوال و سقوط آنها از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی بوده است. یکی از این اندیشمندان، ابنخلدون، متفکر مسلمان قرن هشتم هجری است که پس از مطالعات گستردۀ تاریخی، نظریۀ خود را با عنوان «علم جدید عمران» ارائه کرد. با این نظریه میتوان ظهور و سقوط حکومتهای گذشته را تبیین نمود؛ ولی آیا با این نظریه میتوان ظهور و سقوط حکومتهای معاصر را هم تبیین کرد؟ در پاسخ میتوان گفت با وجود اینکه شاخصهای (عوامل) تعیینشده از سوی ابنخلدون در مورد ظهور و سقوط حکومتها که با نگاه واقعگرایانه تدوینشده، فرازمانی بوده است و امروزه هم کاربرد دارد؛ ولی با توجه به تغییر عصبیتها و ظهور عصبیتهای نوین و نیز نقش سازمانهای بینالمللی و دولتهای خارجی و فناوریهای جدید، بهویژه رسانهها در ظهور، ثبات و سقوط حکومتها میبایست این نظریه بازبینیشده و اصلاحاتی را در کاربرد این نظریه بهکار گرفت تا امکان تبیین دقیقتر و واقعیتر ظهور و سقوط حکومتهای معاصر براساس این نظریه فراهم شود.
هستیشناسی سازمان از نگاه فلسفه اسلامی: با تأکید بر آراء علامه طباطبایی در اعتباریات
ابوالفضل گایینی
چکیده: هدف این مقاله بررسی و تبیین جایگاه دانش فلسفه در دانش سازمان و مدیریت با تأکید بر هستیشناسی سازمان از نگاه فلسفه اسلامی است. مسائل فلسفی یکی از مبانی در تأثیرگذاری بر دانش سازمان و مدیریت تلقی میشود. معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی از جمله مسائل مهم در فلسفه است که نقش تعیینکنندهای در روش، محتوا و جهتگیری مسائل مدیریت و سازمان دارد. با اعتراف به این نقش، فلسفه اسلامی، بهعنوان بدیل دیگر فلسفهها، در تلقی خود از مسائل این حوزه، میتواند تأثیر بالقوهای را در دانش مدیریت و سازمان داشته باشد. برای پاسخ به چگونگی این تأثیرگذاری، با رویکرد اکتشافی و به روش عقلی، به دلالتهای التزامی نظرات فیلسوفان مسلمان با رجوع به منابع آنان (با تأکید بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی)، بر هستیشناسی سازمان و دانش مدیریت مرتبط با آن پرداخته شده است.
واکاوی جایگاه دیالوگ در پژوهشهای اجتماعی
نادر صنعتی شرقی
چکیده: چندی است مفهوم دیالوگ مورد توجه برخی از پژوهشگران اجتماعی قرار گرفته است. این پژوهشگران با استناد به نظرات مارتین بوبر، میخائیل باختین و دیوید بوهم جایگاه رفیعی برای دیالوگ در تحقیقات اجتماعی قائلشده، بیتوجهی به آن را مورد انتقاد قرار دادهاند و خواستار به وجود آوردن پارادایم جدیدی در عرصه علوم اجتماعی هستند؛ با این حال در عمل، تحقیقهایی که با عنوان رویکرد دیالوگیکال انجام شده است، صرفاً رهنمودهای نظریهپردازان دیالوگ را در هنگام مصاحبه با مشارکتکنندگان خود بهکار بستهاند؛ بدینترتیب پژوهشهای یادشده جایگاه دیالوگ را از یک پارادایم جدید به یک ابزار و تکنیک تحقیق کاهش دادهاند. در این مقاله، نخست تئوریهای صاحبنظران عرصۀ دیالوگ مورد بررسی قرار گرفته و پیامدهای مدعیات این اندیشمندان در عرصه پژوهش اجتماعی صورتبندی شده است. سپس طرح نوینی از یک پژوهش دیالوگیکال ارائه میشود؛ طرحی که بر مبنای آن کل پژوهش (و نهتنها بخشی از آن) بهمثابه گفت و شنیدی مداوم در نظر گرفته خواهد شد، گفتوشنیدهایی که ارزشمندند و باید در گزارش تحقیق گنجانده شوند.
کاربرد روش شبکه عصبی مصنوعی در پیشبینی روابط خانواده معاصر ایران
مجید کافی؛ سیده مرضیه شعاع هاشمی؛ مسعود منجزی؛ سید محسن فتاحی
چکیده: شبکههای اجتماعی مجازی نقش بسیار مهمی در تغییرات اجتماعی به خصوص تغییرات روابط ساختاری و عاطفی خانواده بازی میکنند. اما پیشبینی این تغییرات امروزه خود از اهمیت بالایی برخوردار است. اما از چه روشی میتوان برای پیشبینی تغییرات ساختاری خانواده استفاده کرد. این تحقیق درصدد است یکی از این روشها را که از زیرمجموعه هوش مصنوعی است، به نام شبکه عصبی مصنوعی معرفی کند و به عنوان نمونه کارآمدی آن را در پیشبینی روابط خانوادههایی که تحت تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی قرار دارند، نشان دهد. از این رو پرسش تحقیق این گونه صورتبندی میشود که با چه روش یا روشهایی میتوان پیامدهای تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر روابط خانواده را پیشّبینی کرد؟ از آنجا که این پژوهش یک پژوهش کمی است، جمعآوری داده به وسیلۀ پرسشنامه انجام و مدل تحقیق عملیاتی شد. مدل تحقیق، یک مدل فازی آماری میدانی است. نتیجه تحقیق پیشبینی چهار نوع خانواده متعهد، ناکامیاب، ناسازگار و گسیخته است که بر روی طیف فازی به صورت زیر نشان داده شد: خانواده متعهد: 75 تا 100 درصد؛ خانواده ناکامیاب: 50 تا 75 درصد؛ خانواده ناسازگار 25 تا 50 درصد و خانواده گسیخته 0 تا 25 درصد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی«روش شناسی علوم انسانی» می توانند به نشانی قم٬ پردیسان، میدان علوم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. کدپستی: 3749113361 و با شماره تلفن 02532803090 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://method.rihu.ac.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.