متأثر از ملاصدرا نزدیک به ابن عربی
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، چندی پیش نشست علمی با عنوان «بررسی مبانی فلسفی امام خمینی» با ارائه اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم حجت الاسلام سیدامیر معصوم قهستانی و حجت الاسلام محمدهادی رحمانی و با دبیری حجت الاسلام محمدجواد علی نژاد برگزار شد.
حجت الاسلام محمدهادی رحمانی استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم به عنوان کارشناس تخصصی فلسفه در این نشست شروع به ارائه مباحث کرد و ابتدا از تاریخچه تحصیل و مشی فلسفی امام خمینی (ره) نکاتی را بیان کرد؛ وی تفکر فلسفی امام خمینی (ره) را متأثر از ملاصدرا معرفی کرد با این تفاوت که در مباحث طرح شده توسط صدرا متوقف نماند و به عرفان رسید؛ و همچنین به شبهات مطرح شده در خصوص تغییر مشی فلسفی امام راحل و پشیمانی ایشان از پرداختن به فلسفه و عرفان پاسخ داد و به کار بردن تعبیر حجاب اکبر در خصوص فلسفه و عرفان توسط امام خمینی (ره) را موشکافی و تبیین کرد.
در ادامه مباحث طرح شده توسط حجت الاسلام محمدهادی رحمانی را میخوانید:
دبیر نشست: تاریخچه تحصیل و تدریس و مشی فلسفی امام خمینی (ره) را بیان بفرمائید.
حضرت امام خمینی (ره) ۴ سال شرح منظومه را در محضر مرحوم رفیعی قزوینی خواندند که یعنی فلسفه را از آنجا شروع کردند؛ پس از آن نیز اسفار را با مرحوم رفیعی قزوینی شروع کردند، اما به علت اینکه امام مفاد درسی را میدانستند، درس را ادامه ندادند.
قوت علمی آیت الله شاه آبادی مورد تحسین امام راحل بود
امام خمینی (ره) عرفان را نزد مرحوم آیت الله شاه آبادی فرا گرفتند و حدود ۷ سال شاگرد خصوصی آن مرحوم بودند؛ در کلام مرحوم امام آمده فرمایشات آیت الله شاه آبادی از قیصری هنگام تدریس «فصوص الحکم» قوت بیشتری داشت و امام تعبیر میکند آیت الله شاه آبادی حق حیات روحانی به گردن من دارد.
شروع تدریس مرحوم امام کاملا مشخص نیست، اما طبق گزارشی از جلد سوم صحیفه در سال ۱۳۰۸ چندین سال از تدریس ایشان گذشته بوده است؛ زمانی مرحوم امام فلسفه تدریس میکردند که کسی جرأت ورود به فلسفه را نداشت و حتی فرزند امام (شهید سیدمصطفی خمینی) را نجس میدانستند و کوزهای که او آب خورده بود، آب کشیدند.
دبیر نشست: نقل میکنند که حوزه قم اخباری و ضد فلسفی نبوده و مخالفت با فلسفه در قم قوت چندانی نداشته است. چگونه عدهای فرزند امام را نجس میدانستند؟
در بخش فلسفه به این سؤال جواب میدهم. مشی مرحوم امام بیشتر جنبه عرفانی دارد تا فلسفی و شاید این تقابلات به این علت بوده باشد؛ سال ۱۳۲۸ شمسی امام خمینی (ره) از تدریس فلسفه کناره میگیرند که دو علت در این خصوص نقل میشود؛ به نقلی علامه طباطبایی به قم هجرت کرد و یا در نقل دیگر شاگردانی مانند شهید مطهری از امام راحل خواستند که فقط فقه و اصول را تدریس کنند. رساله فلسفی از امام راحل در دست نیست، اما تقریراتی از درس ایشان توسط مرحوم سیدعبدالغنی اردبیلی جمع آوری شده که مورد تأیید امام نیز بوده است.
دبیر نشست: آیا امام راحل کتاب تقریرات درس فلسفه شان را تأئید کردند؟
تعبیر امام راحل از این کتاب این است که بسیار جامع الاطراف است و فقط چند اشکال متنی نسبت به آن داشتند.
متأثر از ملاصدرا نزدیک به ابن عربی
تاکنون سابقه تدریس و تحصیل فلسفه و عرفان مرحوم امام گفته شد، اما تأثیرات امام از فلاسفه هم باید نقل شود؛ حسین هیکل از امام میپرسد چه کسی بیشترین تأثیر را بر روی شما گذاشت که ایشان کتاب ملاصدرا را معرفی میکنند؛ فلسفه مرحوم امام از فلسفه مشاء بسیار فاصله دارد و به ملاصدرا نزدیک است و به قول رهبر معظم انقلاب امام راحل را میتوان چکیده تفکر ملاصدرا دانست، اما باز باید گفت نگاه امام راحل به محی الدین عربی بیشتر نزدیک است تا ملاصدرا.
فضای عرفانی بر تفکر امام حاکم است و در عین اینکه میتوان امام راحل را فیلسوف صدرایی دانست که ارکان فلسفه صدرا را مانند «اصاله الوجود»، «حرکت جوهری»، «جسمانیة الحدوث-روحانیة البقا» و «تشکیک وجود» را پذیرفته، اما این مبانی را تا اوج عرفان بالا میآورد؛ مرحوم امام «اصالة الوجود» را فرع بر این میدانند که ممکن را اصیل بدانند در حالی که ما آن را تجلی خدا میدانیم البته تجلی تعریف دارد؛ در بحث تشکیک، امام به «تشکیک خاص الخاصی» معتقد هستند، اما صدرا «تشکیک خاص» را اشاره میکند و به ندرت عبارت تشکیک خاص الخاصی در عبارات مرحوم ملاصدرا دیده میشود؛ امام عالم را محضر خدا میداند که یعنی تا اوج تشکیک خاص الخاص پیش میرود.
دفاع تمام قد از دین در مکتب فلسفی و عرفانی امام خمینی
امام با اینکه یک فیلسوف صدرایی است در عین پذیرش ارکان فلسفه صدرا آنها را تا اوج عرفان بالا میبرد که بعد از آن تحت تأثیر محی الدین عربی است.
دبیر نشست: کتاب شواهد الربوبیه که رویکرد کلامی، عرفانی و فلسفی از ملاصدرا است؛ آیا میتوان گفت دیدگاه امام راحل عظیم الشأن به شواهد نزدیکتر است؟
بله، همینطور است؛ خود ملاصدرا هم متوقف در فلسفه نمیشود بلکه به عرفان نزدیک میشود؛ مرحوم امام خمینی (ره) تندتر از ملاصدرا به عرفان نزدیک میشود که در مباحث دقیق «حقیقت محمدیه» و «حقیقت علویه» امام و همچنین مقام غیب الغیوبی، تعیّن اول و تعیّن ثانی میتوان چیزهایی را دید که با مبانی صدرا چندان سازگار نیست.
دبیرنشست: ویژگیهای خاص مبانی فلسفه امام راحل را بفرمائید.
وقتی فلاسفه غرق در گزارههای فلسفی میشوند، دفاع از دین در کلامشان کمرنگ میشود، اما امام راحل در عین اینکه در اوج مبانی عرفانی بالا رفته اند مبانی کلامی خود را کاملا حفظ میکنند؛ مثلا در بحث جاودانگی و جامعیت اسلام و رهبری سیاسی که کلامی هستند در بحث ولایت فقیه داخل میشوند و از اینها ولایت فقیه استخراج میکنند؛ دفاع از دین و استفاده از آن ها اولین ویژگی فلسفه امام خمینی (ره) است که حکمت جامعی به ایشان میبخشد.
ولایت فقیه ادامه «عالم محضر خدا است»
ویژگی دوم بسیار مهمتر است؛ حضور خود امام راحل و اندیشه فلسفی امام در جامعه یک ویژگی بارز است، زیرا گاهی اندیشهها در گوشه حجره میمانند، اما امام وسط میدان تحقق توحید و میدان جنگ با استکبار قرار دارد؛ «عارف کامل باید مصلح اجتماعی باشد» عقیده حضرت امام است و علاوه بر اینکه خود امام راحل در حجره نمیماند، اندیشه اش نیز به میدان وارد میشود و با بحث ولایت فقیه، عرصه اجتماعی طراحی میکند. من معتقد هستم که ولایت فقیه ادامه همان «عالم محضر خدا است» که حاکمیت را فقط برای خدا میداند و این انتهای راه عارف و فیلسوفی است که در بالاترین درجه دانش است.
توحید یک اندیشه ذهنی انتزاعی در نگاه مرحوم امام نیست بلکه طبق آیه «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» عبادت الهی و اجتناب از طاغوت دارد که در رفتار امام راحل قابل مشاهده است؛ از همان ابتدای حرکت امام در ماجرای کاپیتولاسیون استکبارستیزی داشتند که همه اینها از فلسفه و عرفان او است؛ عارفی که خودش در عرصه اجتماع بوده داشتیم یعنی مردم را یاری میکند و با حکومت نیز دعوا میکند، اما فکر عرفانی آن در عرصه حضور ندارد؛ مثال نمیزنم تا فردی تخریب نشود.
اندیشه امام امتداد اجتماعی پیدا کرده است
بر این دو ویژگی اصرار دارم که هم خود امام راحل در اجتماع حضور دارد و هم اندیشه امام امتداد اجتماعی پیدا کرده است؛ ولایت فقیه تحقق حاکمیت الهی است که اگر کسی نپذیرد طاغوت میشود و این نتیجه همان اندیشه الهی و فلسفی است.
دبیر نشست: پس ولایت فقیه خروجی اندیشه فلسفی امام خمینی (ره) است؟
بله، بدون شک؛ یکی از خروجیهای اصلی اندیشههای فلسفی امام که خداوند را تنها حاکم عالم میداند همین ولایت فقیه است که غیر خدا را نباید اطاعت کرد.
سومین ویژگی اندیشه فلسفی امام راحل شریعت مداری و اطاعت محض از اهل بیت علیهم السلام است، زیرا برخی از عرفا وقتی جلوهای عرفانی پیدا میکنند نسبت به ظاهر دین کم توجه میشوند، اما حضرت امام تمام توجهش تحقق توحید و اطاعت از اهل بیت علیهم السلام است. ویژگی بعد نیز نکته مهمی است. ریشه فلسفه و عرفان در کلام امام خمینی (ره) روایات اهل بیت علیهم السلام است، نه فلسفه یونان و چیزهای دیگری که نسبت میدهند؛ خود امام ریشه فلسفه را الهی و روایی میداند و معتقد است اگر ریشه آن روایات نباشد به انحراف رفته است.
امام خمینی مبدأ مبانی فلسفی خود را روایات می داند
در عبارتی امام خمینی در جلد ۱۸ صحیفه در توضیح کتاب منظومه میفرماید: «باز گمان نشود که حاجی و یا حکمای اسلامی این حرفها را از خود در آورده باشند، بلکه این حرفها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن، منبع و سرچشمه و مادر این حرفهاست» در همان صحیفه امام خمینی (ره) این تصور غلط که ریشه فلسفه در یونان هست را نفی میکند؛ امام در این خصوص بزرگترین کتاب یونانی را «ایساغوجی» میداند و میفرماید: «کجا از این حرفها میزدند». امام به جد معتقد است ریشه فلسفه اسلامی روایات است و عین این حرف هم در تقریرات مرحوم اردبیلی از دروس فلسفه ایشان هست.
دبیر نشست: نسبت فلسفه حضرت امام را با فلسفه صدرایی را بفرمائید؟
رهبر معظم انقلاب هم تأکید کردند که مرحوم امام را میتوان چکیده حکمت صدرایی دانست که کاملا درست است و باید شواهد آن را ذکر کرد؛ امام راحل متوقف در صدرا نیستند و به عرفان منتهی میشوند و در اوج فلسفه قرار دارند و به عرفان متصل میشوند که چند نمونه باید ذکر کرد.
یکی از مباحثی که سه جلد اسفار به آن پرداخته شده بحث اصالت و تشکیک وجود است که رکن عظیم اندیشه صدرا هم همین مبحث است؛ مرحوم امام نیز مانند صدرا ماهیت را حد وجود میداند، اما اینجا متوقف نمیشود و میفرماید اصالت وجود و ماهیت در اشیاء فرع بر این است که به اشیاء اصالت بدهیم و بعد سؤال کنیم وجود اصیل است یا ماهیت؟ یعنی تحقق آن را پذیرفتیم و پس از آن در خصوص اصالت سؤال میپرسیم، اما اگر عالم را تجلی خداوند بدانیم دیگر اشیاء تحقق و اصالتی ندارند که این پرسش مطرح شود. این ماهیتها سبب تمایز میشود، اما تحققی در مقابل خداوند ندارد.
اختلافات تخصصی امام با ملاصدرا
حضرت امام خمینی (ره) در ادامه معتقد است «ذی شأن» در مرتبه شأن عین او است، اما محدود به او نیست که باید مثال بزنم: دریا در مرتبه اوج عین او است، اما محدود به این نیست و جایی دیگر نیز دریا هست. خدا در مرتبه اشیاء عین اشیاء است، اما محدود به این نیست و این نگاه را حکمت و فلسفه نمیپذیرد و در عرفان این مباحث مطرح میشود. اینکه صدرا به این نکته رسیده است را نفی نمیکنم. مرحوم امام به اوجی رسیده که عالم را محضر خدا میداند، از همین رو در تشکیک هم نظرات جالبی دارند.
اوج فلسفه تشکیک خاصی است که مرحوم علامه در اینجا میفرماید وجود یک حقیقت متصل است که صدر آن خدا و ماده ذیل آن است، اما در تشکیک خاص الخاصی یک حقیقت هست که خداوند است و این حقیقت صدر و ذیل ندارد بلکه شئونات دارد؛ در تشکیک عامی وحدت اعتباری و کثرت حقیقی است و در تشکیک خاصی وحدت و کثرت هر دو حقیقی است که صدر خدا و ذیل ماده است که تکثر هم حقیقی است. در تشکیک خاص الخاصی که عرفان هست و امام راحل به اوج آن میرسد وحدت حقیقت است و کثرت اعتباری و در نتیجه یک حقیقت فقط وجود دارد و موجودات شئوناتی از وجود خداوند هستند.
حجاب علمی که بد نیست
مرحوم امام خمینی (ره) در عین پذیرش مبانی صدرا که به شدت با آن همراه است، متوقف نمیشود و به اوج میرسد؛ باید تکرار کنم که مبانی فلسفی حضرت امام در حجره نمیماند و به عرصه اجتماع وارد میشود.
دبیر جلسه: آیا امام فلسفه و عرفان را حجاب میدانست؟ تعابیری از ایشان گزارش شده است.
در عبارات و اشعاری این مبحث از امام ارائه شده است و حتی در نامهایی در صحیفه امام نیز این موضوع ذکر شده: «اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فُصوص الحِکَم حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود داستان غم انگیز دارد.» در این عبارت هم از فلسفه گله دارند هم از عرفان، اما باید گفت که از تعبیر حجاب برداشت بدی داریم.
امام راحل معقتد است: «باید قدم قدم و لنگان لنگان با علم پیش برویم و بدانیم همه علوم حجاب اکبر هستند» در نگاه دیگر امام خمینی (ره) هر چیزی که سبب توقف شود و انسان را به قرب نرساند حجاب است؛ این تعبیر نادرستی است که بگوییم امام راحل فلسفه را خواند و بعدا پشیمان شد. نه! امام فلسفه را برای فلسفه نخوانده است.
دبیر نشست: در صحیفه امام خمینی (ره) تأیید بر نظر شما از امام راحل گزارش شده است؟
بله؛ در جلد ۲۰ صحیفه امام آمده: «عزیزم! اوّل باید با قدم علم، لنگان لنگان پیش روی و این هر علمی باشد حجاب اکبر است که با ورود به این حجاب به رفع حجب آشنا میشوی»
امام از خواندن فلسفه هیچگاه پیشمان نشد
این تصویر اشتباه است که امام راحل مدتی فلسفه خواند و بعد پشیمان شد و این وسط سلایق زیادی اظهار نظر کردند؛ کسانی که عاشق عرفان هستند میگویند که امام راحل از خواندن فلسفه پشیمان شد و سراغ عرفان رفت و دیگرانی که متکلم هستند میگویند امام خمینی (ره) فلسفه و عرفان خواند و پشیمان شد و سراغ فقه الحدیث رفت. امام راحل هدف را از خواندن تاریخ، عرفان و همه علوم را قرب الهی میداند؛ تعبیر حجاب فقط برای فلسفه و عرفان نیست بلکه برای همه علوم به کار رفته که معنای بدی هم ندارد بلکه بیان میدارد باید از این حجاب عبور کرد نه اینکه متوقف ماند؛ اگر در این حجاب متوقف بمانیم بد است.
حضرت امام خمینی در شرح حدیث جنود عقل و جهل نوشته اند: «جمیع علوم شرعیه مقدمه معرفت است و حصول حقیقت توحید در قلب، که صبغه الله است» غرض را تحقق توحید در جامعه میداند که طبق آن همه علوم حجاب هستند از این رو اگر عبور کردیم درست است و اگر متوقف بمانیم اشتباه کردیم.