سلسله نوشتارهای مرحوم آیت الله صافی درباره قیام و نهضت سید الشهدا
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سلسله نوشتارهای مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی درباره قیام و نهضت حضرت سید الشهدا (ع) به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری شهادت امام حسین(ع) و یاران ایشان تقدیم مخاطبان می شود.
دومین بخش از این نوشتار بدین شرح است:
در توصیف قیام مقدس سیدالشهداء علیه السلام، و شرح نهضت جاودان و پایدار حسینی، زبان و بیان و الفاظ و كلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است، و بدون شك قیام امام یكی از حوادث بینظیری است كه هنوز پس از سیزده قرن و اندی، اسرار و عظمت و اهمیت آن كاملاً آشكار نگشته، و فروغ تجلی آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنمای بشریت بسوی آزادی، و عزت نفس، و فداكاری، و جهاد در راه مبدء و عقیده و پایداری و مقاومت در برابر باطل و شرك و بشرپرستی بوده و خواهد بود.
مفاهیم عالیه ای كه برای پیشبرد مقاصد بلند و هدفهای عالی انسانی، و ساختن اجتماع مترقی از آن استنباط می شود از هیچ نهضت و انقلاب دیگر درك نمی شود.
خلاصه این قیام این است: در وقتی كه اسلام در چنگال عفریت كفر و شرك، و استبداد بنی امیه دست و پا می زد، و قیافه كثیف و وحشتناك ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت می كرد، و احكام خدا مسخره، و سنن دین پایمال، و كاری ترین ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام بنام حكومت یزید وارد شده بود، بزرگترین رهبر و استاد الهی و معلم ربوبی با حدود هفتاد نفر از اهل بیت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصیل و تربیت دیده دانشگاه خود كه گوش و چشم جهان مانند آنان ندیده و نشنیده قیام كرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده، به یاری دین خدا شتافتند، و در جلوی مقاصد تخریبی بنی امیه سدی استوارتر از آهن و پولاد ساختند، و درسهایی كه به انسانهای خداپرست و آزادی خواه دادند خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بینش و بصیرت را واله و حیران ساخت. درسهایی كه فقط یك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنرانی، و فریاد، و ادعا نبود. درس های آنها فداكاری های قهرمانانه، و از خودگذشتگی های خالصانه، و تصمیم محكم و عزم راسخ بود.
مانند شعله های آتش بلكه اشعه نور در عمق دریاهای ژرف و بیكران مصائب جانكاه، و امواج خروشان آزمایش و بلا مردانه فرو می رفتند و بر آفاق ابدیت، پستی این زندگی دنیا، و لذایذ جسمانی را با قلمهای نوری و زرین ثبت می كردند، و نشان دادند كه جهاد و جانبازی در راه مبدأ و حفظ شرف و كرامت عقیده عزیرتر و گرامی تر از زندگی مادی است، و بشر والاتر و برتر از آن است كه اسیر و بنده لذتهای فانیه باشد.
این جهان، و آنچه در آن بود از نعمت ها، و كامرانی ها، و زر و زیوری كه بیشتر خود را بان می فروشند، و برای آن دین و ایمان و شرف را از دست می دهند، علاوه بر عزت و كرامت و شرافت خانوادگی و حسب و نسب و سوابق درخشان بیمانند و اموال و فرزندان كوچك و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر به آن دلبستگی پیدا می كند، و متاع حیات دنیا است همه در اختیار حسین علیه السلام، بود و بدون هیچگونه چون و چرا احدی با حسین علیه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور كسی مفاخر او را نداشت. هر چه در اختیار آن حضرت بود، برای بقاء دین فدا كرد، و با خود به قربانگاه كربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشید.
این قیام و فداكاری از هر ناحیه ای برای بشر متضمن عبرت ها و درس هایی است كه به فرموده علامه كبیر شیخ محمد حسین كاشف الغطا خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن عقول پیشانی خضوع بر زمین ادب گذاردهاند.
كَالبَدرِ مِنْ حَیْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ *** یَهدِی اِلی عَیْنَیكَ نُوراً ثاقِباً
كَالْشَمْسِ فِی كَبَدِ السَماءِ و َنُورُها *** یَغشَی البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً
كَالبَحرِ یَمنَحْ لِلقَریبِ جَواهِراً *** غُرَراً وَ یَبْعَثُ لِلبَعیدِ سَحائِباً([1])
توفیق ابوعلم نویسنده فاضل مصری پس از آنكه اباء نفس، و عظمت روح امام را می ستاید، و می گوید جهان را از اینكه برایش همتا و شریكی بیاورد عاجز ساخت. اقدام و قیام امام را به اینگونه توصیف می كند:
اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَینُ عَلَی المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَیْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِینَ جَدهِ صَلی اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلم بِكُل سَخاء وَ طِیْبَةِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.
اِنْ كانَ دِینُ مُحَمد لَمْ یَستَقِم *** اِلا بِنَفْسِی یاسُیُوفُ خُذِینِی([2])
و پس از آنكه در وصف شجاعت آن حضرت شرحی سخن رانده می گوید:
«وَ هُوَ الَذِی صَبَرَ عَلی طَعْنِ الْرماحِ، وَ ضَرْبِ السیُوفِ، وَ رَمْی السهامِ حتی صارَتِ السهامُ فِی دِرْعِه كَالشوَكِ فِی جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتی وُجِدَ فِی ثِیابِهِ مِأةُ وَ عِشرُونَ رَمْیَةً بِسَهْم، وَ فِی جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَةً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَةً بِسَیْف»
و در پایان مدح و ستایش از اهل بیت امام و همكاری آنها در این قیام مقدس می گوید:
«فِللهَ درهُمْ مِن عُصْبَة رَفَعُوا مَنارَا الفَخْر، وَ لَبِسُوا ثِیابَ العِز غَیْرَ مُشارِكیِنَ فِیْها، وَ تَجَلْبَبُوا جِلْبابَ الوَفاء، وَ ضَخمُوا اَعْوامَ الدهْرِ بِعاصِرِ ثَنائِهِم، وَ نَشَرُوا رَاَیَة المَجْدِ وَ الشَرَفِ تَخْفِقُ فَوقَ رُؤوسِهِمْ، وَ حَلوُا جِیْدَ الزَمانِ بِاَفعالِهِمُ الجَمِیلَةِ، وَ اَمَسی ذِكْرُهُمْ حیاً مَدَی الاَحْقابِ وَ الَدهُورِ مالِئاً المَشارِقَ وَ المَغارِبَ، وَ نَقَشوُا عِلی صَفَحاتِ الاَیامِ سُطُورَ مَدْح و لاتُمْحی، وَ اِنْ طالَ العَهْدُ، وَ عادَسَنا اَنوارِهِم یَمْحُودُجَی الظلُماتِ وَ یَعلُوا نَوَر الشَمسِ وَ الكَواكِب»([3])
و در وصف و ستایش اصحاب امام می گوید:
«وَ اَما اَصْحابُهُ فَكانُوا خَیْرَ اَصْحاب فارَقُوا الاهلَ وَ الاْحْبابَ، وَ جاهَدُوا دُونَهُ جِهادَ الاَبْطالِ، وَ تَقَدمُوا مُسْرِعینَ اِلی مَیدانِ القِتالِ قائِلینَ لَهُ: اَنْفُسنا لَكَ الفِداء نقیكَ بِایْدیْنا وَ وُجُوهِنا. یُضاحِكُ بَعْضُهُمُ بَعْضاً قِلةُ مُبالات بِالمَوتِ، وَ سُرُوراً بِما یَصیرُونَ اِلَیهِ مِنَ النِعَمِ (الی ان قال) وَ اَبْدُوا یَومَ عاشُوراء مِنَ الشَجاعَةِ وَ البَسالَةِ ما لَم یُرَمِثَلُهُ»
این یك منظر مختصر و كوتاهی است از قیام امام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالی و با ارزش آن از نظر یك نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت و اما مناظری كه نویسندگان بزرگ و ادباء و شعراء و خطباء از این قیام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته، و پرداختهاند بیش از این است كه جمغ آوری آن ممكن باشد.
[1]. جنة المأوى ص 111، مقاله (التضحیة فى ضاحیة الطف).
[2]. اهل البیت ص 446 تا 449.
[3]. اهل البیت ص 452.