خدمات هزارساله حوزه نجف به فرهنگ شیعی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، شیخ طوسی در رمضان سال ۳۸۵ق، در طوس یکی از شهرهای خراسان متولد شد. کنیه او ابوجعفر است که گاهی در برابر شیخ کلینی و شیخ صدوق که کنیه هر دوی آنها ابوجعفر بود به او ابوجعفر ثالث میگویند؛ وی در ۴۰۸ق. در ۲۳ سالگی به عراق رفت و ۵ سال شاگرد شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق)، ۳ سال شاگرد حسین بن عبیدالله غضائری (متوفای ۴۱۱ق) و نیز شاگرد ابن حاشر بزاز، ابن ابی جید، و ابن الصلت بود. بعضی از مشایخ وی و نجاشی (۳۷۲-۴۵۰ق) مشترکاند. او سید مرتضی (م ۴۳۶) را نیز درک کرد.
خلیفه عباسی، القائم بامر الله، کرسی علم کلام را در بغداد به او سپرد. در میان شاگردانش ۳۰۰ تن از علما بودند. وی در این جایگاه بود تا اینکه بغداد به دست ترکان سلجوقی سقوط کرد و در سال ۴۴۷ طغرل وارد بغداد شد و کتابخانه شاپور را سوزاند.
در سال ۴۴۸ق میان شیعیان و اهل سنت بغداد درگیری روی داد. ابن جوزی در حوادث این سال از گریختن ابوجعفر طوسی و غارت شدن خانهاش در ۴۴۹ق سخن گفته. شیخ پس از آن به نجف هجرت کرد و حوزه علمیه نجف را بنا نهاد، هرچند گفتهاند این حوزه قبل از او بوده است اما مشهور آن است که تأسیس حوزه نجف به دست شیخ طوسی انجام گرفته است؛ شیخ طوسی ۱۲ سال آخر عمرش را در نجف گذراند.
به همین مناسبت قصد داریم به خدمات هزار ساله حوزه نجف به فرهنگی شیعی به طور مختصر اشاره ای داشته باشیم؛ حوزه علمیه نجف دوره های گوناگونی را سپری کرده است که گاه نقطه مقابل دوره و تفکر قبل خود به شمار می روند برای مثال روزگاری در حوزه نجف اخباری گری در اوج قرار داشت و کتب مجتهدین را نیز نجس می دانستند چه برسد به خود فقیه اجتهادی؛ روزگاری نیز نجف کانون مبارزه با اخباری گری شد و همه فقهای اصولی در نجف مستقر شدند و خوراک فکری اندیشه سیاسی نیز در این دوره ایجاد شد.
محمدباقر بن محمد اکمل معروف به وحید بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵ق) نقش مهمی در از میان بردن صولت و قدرت اخباریان داشت. به قول ابوعلی حائری (متوفی ۱۲۱۶)، شاگرد آیت الله وحید بهبهانی، عراق، خصوصا کربلا و نجف، پیش از آمدن بهبهانی آکنده از اخباریان بود تا آنجا که اگر کسی میخواست کتابی از آنِ فقهای اجتهادی را حمل کند، برای پرهیز از نجس شدن، آن را با دستمال به دست میگرفت.
عزیمت وحید بهبهانی از کربلا به نجف
جنبشی که مرحوم بهبهانی در کربلا آغاز کرد، در نجف ثمر داد و با آمدن محمدمهدی بن مرتضی مشهور به بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲)، از شاگردان وحید بهبهانی، حوزه نجف با پشت سر گذاشتن ناملایمات دوره اخباریگری، به دوره جدیدی گام نهاد. این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که مجموعه انتقادهای دانشمندان اخباری و نیز میراث علمی آنان، به ویژه تلاشهای آخرین فقیه نامدار این جریان، شیخ یوسف بحرانی و کتاب مهم فقهی او، الحدائق الناضرة، در بالندگی و شکوفایی این دوره جدید، تأثیر در خورتوجهی داشته است.
اما عصر درخشش و کمال نجف از قرن سیزدهم شروع میشود و تا زمان حال ادامه مییابد؛ با آغاز فعالیت علامه بحرالعلوم در نجف و عالمان و فقیهان بسیاری که به همت وحید بهبهانی تربیت شده بودند، حوزه نجف عظمت و شکوه خود را بازیافت و از نو به مرکز علمی جهان تشیع تبدیل شد. تلاشهای شاگردان مستقیم و غیرمستقیم آیت الله وحید بهبهانی معطوف مبارزه با اخباری گری و پاسخگویی به شبهات آنان و اثبات نیاز به قواعد اصولی در استنباط شد. این کوششها علم اصول را به کمال رساند و در زمینه فقه به طور محسوسی باب بحث، نقد و تحلیل موضوعات و کاوش در آرای پیشینیان و ادلّه آنان گشوده شد و سرانجام آنکه جریان اخباری هر چند از میان نرفت، به شدت محدود شد.
مبارزه علمای نجف با اخباری گری
در امتداد سبک علمی وحید بهبهانی کتابهای نفیسی در حوزه نجف به رشته تحریر درآمد و نگاشتههای علامه بحرالعلوم، به استوار کردن مکتب اجتهاد و کنار زدن جریان اخباری یاری رساند. پس از او شیخ جعفر بن خضر نجفی، معروف به کاشف الغطاء به زعامت امامیه و ریاست حوزه علمیه نجف رسید. با مساعی او، میرزا محمد نیشابوری (متوفی ۱۲۳۲) که به شدت برای حفظ و احیای مکتب اخباری میکوشید و حتی به حکومت قاجار نیز متوسل شده بود، از رقابت با اصولیان بازماند. مرحوم کاشف الغطاء رساله کشف الغطاء عن معایب المیرزا محمد عدوِّالعلماء خود را برای طرد او نزد فتحعلی شاه به ایران فرستاد.
تقویت اندیشه فقهی ولایت فقیه در حوزه نجف
حوزه نجف بعد از مرحوم کاشفالغطا که شاگرد برجسته مرحوم بحرالعلوم بود، همچنان به فعالیت علمی و دینی و سیاسی خود ادامه داد. کاشف الغطا خود نیز شاگردان برجستهای تربیت کرد که محمدحسن نجفی صاحب جواهر کلام از همه معروفتر است. وی ولایت فقیه را از اصول فلسفه سیاسی اسلام دانسته و معتقد است که با این اصل، فقه شیعه تجسّم یافته است. او خود در آثارش اشاره میکند که این اصل یکی از اجزای جدایی ناپذیر فقه شیعه است و انکار آن به معنای نچشیدن طعم فقه است و بدون آن فقه معنا ندارد.
مرحوم صاحب جواهر ولایت و سرپرستی فقیه را منحصر در امور حسبیه ندانسته بلکه آن را در تمامی احکام فقهی و قوانین اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اسلام ساری و جاری می دانست. خود نیز در زمان حیات استادش، مرحوم کاشف الغطا، در اجرای این اصل به کمک آن فقیه بزرگ شتافت و در مقابل حمله وهابیون ایستاد و موجب حفظ حوزه علمیه نجف از تهاجم آنان گردید.
سخن پایانی:
بازتأسیس حوزه علمیه علمیه قم توسط علمای نجف انجام گرفته است و شاکله فقهی حوزه علمیه قم نیز از نجف نشأت گرفته است و همین امر نشانه بزرگی بر خدمت رسانی حوزه نجف بر فرهنگ شیعی و استحکام علمی و فکری شیعه است؛ تا سالها حوزه علمیه قم از منابع فقهی حوزه نجف استفاده می کرد و برخی بزرگان نیز معتقدند همچنان منابع تدوین شده در نجف اصلی ترین منابع علمی است که در قم به کار می رود.
علمایی که در ایران انقلاب کردند، نهضت تنباکو را رقم زدند، به کمک دولت عثمانی در مبارزه با استعمارگران رفتند همه از حوزه نجف بودند که نشان از انقلابی گری و مجاهدت این حوزه است.
لازم است همانگونه که علمای اصولی نجف، با تلاش های علمی توانستند بر اخباری گری غلبه کننده علمای قم نیز لازم است مبانی اسلامی حکومت را در ابعاد مختلف نظریه کنند، مشکلات نظری و ایده های حکمرانی حکومت را حل کنند و به نظام سازی فقهی بپردازند؛ تلاش های فراوانی لازم است تا تفکرات متحجر، انزوا طلب، عافیت طلب و سکولارهای حوزه قم مانند اخباری های نجف به حاشیه بروند و فرصت عرض اندام نداشته باشند.