عالمی بزرگ، اما ناشناخته
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران، آیت الله ملا عبدالله مازندرانی متولد ۱۲۵۶ قمری و از علما و مراجع بزرگ شیعه است که در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان آیت الله میرزا حبیب الله رشتی و شیخ مرتضی انصاری بود.
ملا عبدالله مازندرانی اصالتاً گیلانی است(قریه دیوشل لنگرود)، اما به جهت اینکه مدتی در منطقه بار فروشان(بابل) مازندران در محضر محمد اشرفی مازندرانی تحصیل نمود، به حاج شیخ عبدالله مازندرانی مشهور شد.
ایشان در ۲۹ مهرماه ۱۲۹۱ خورشیدی در نجف درگذشت و شیخ الشریعه اصفهانی بر جسد وی نام نماز گذارد و در حرم امیرالمومنین(ع) و در حجره شیخ جعفر شوشتری به خاک سپرده شد.
آیت الله مازندرانى از زمان تحصیل به تدریس اشتغال داشت؛ اما آوازه تدریس وى بعد از وفات میرزاى رشتى بود و اغلب دانش آموختگان مکتب علمى او از بزرگان و مراجع و مدرسان عالى مقام بودند که برخی از شاگردان وی می توان به شیخ محمد حسین تنکابنى(1280-1367ق) ـ سید محمد تقى رودبارى(1286-1359ق)- شیخ شعبان گیلانى (م 1349ق)- سید حسین اشکورى گیلانى (م 1349ق)- شیخ عبدالحسین کوشالى لاهیجى(1290-1361ق)- سید محسن نبوى اشرفى (م 1373ق)- سید اسماعیل نورى نجفى (م 1321ق) - شیخ عبدالحسین رشتى (1292ق- 1373ق) اشاره کرد.
آیت الله مازندرانى از رهبران مشروطه و یکی از سه مرجع عتبات حامی مشروطه است که به مراجع ثلاثه مشهور است.
شیخ عبدالله مازندرانی در جریان مشروطیت تلگرافها و پیامهایی از نجف به ایران میفرستاد و در آنها مردم را به مبارزه ترغیب میکرد. ایشان توجه خاصی به استقرار نهادهای جدید داشت و آن را مایه ثبات مشروطیت میدانست. شیخ عبدالله مازندرانی معتقد بود که حتی شاه نیز باید خود را موظف به رعایت قوانین مشروطیت بداند؛ وی در شوال ۱۳۲۷ به همراه آخوند خراسانی در نامهای خطاب به مجلس مجاهدین و انجمنها نوشتند:
«واجب است در تمام اردوهای ملی و دستجات مجاهدین تمام بلاد در تحت اداره وزارت جلیله جنگ به ریاست صاحب منصبان نظامی به موجبات نظم و حفظ قواعد مملکت و تکمیل قواعد علمیه و عملیه قیام نموده، تشکیل اداره مستقله را بدون ابواب جمعی وزارت جنگ دشمنی به دین و وطن دانند و به کلی تحرز نمایند».
آیتالله مازندرانی به همراه آیتالله آخوند خراسانی و آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی پس از به توپ بسته شدن مجلس در 2 تیر 1287 خورشیدی توسط محمدعلی شاه قاجار، حکم به جهاد و مبارزه علیه استبداد محمدعلی شاه داد.
آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی در سال ۱۳۲۹ قمری اعلامیه ای با مضمون مفاهیم اقتصادی صادر کردند و در این اعلامیه که علیه استفاده از کالاهای خارجی صادر شده بود، هدف از این اقدام را جلوگیری از خروج ثروت مملکت و منابع داخلی بیان کردهاند[1].
ملاعبدالله مازندرانى و سایر مراجع تقلید در حوادث مشروطیت پیام هاى فراوانى براى مردم و رهبران مشروطه فرستادند و در بسیج مردمى براى انقلاب مشروطیت و ساقط کردن بساط استبداد، نقش اول را داشتند و براى دفاع از اهداف انقلاب گاهى اعلامیه و نامه هایى خطاب به مجامع جهانى صادر مى کردند.
آیتالله مازندرانی و آخوند خراسانى طى اعلامیه هایى از نیروهاى مسلح دولتى خواستند از حمایت رژیم محمد على شاه قاجار دست بردارند و به سوى ملت انقلابى شلیک نکنند؛ یکى از اعلامیه ها به شرح زیر است: عموم برادران لشکرى و صاحب منصبان، قزّاقان و افواج سواره و پیاده و امراء توپ خانه و سایر اعوان ظلم و استبداد را اعلام مى داریم:
چه بعد از آن احکامى که سابقاً به همه نوشته و اعلام نمودیم که اطاعت حکم به قتل و شلیک بر ملت و مشروطه خواهان به منزله اطاعت از یزیدبن معاویه و با مسلمانى منافى است و معهذا تأثیر نکرد و با سرداران روس و اشباههم همراهى و چقدر دماءطیبه مسلمانان را ریخته، اموالشان را نهب و خواهران و برادران و اولاد فى الحقیقه بیوه و یتیم و بى صاحب گردید و این بدنامى و لعن ابدى را بر خود روا داشتید، و دیگر جاى سخنى باقى نماند لیکن همین قدر به شماها مى گوییم تا زود است البته از گذشته خود توبه کنید و در آینده از این شنایع احتراز و با ملت و برادران ایمانى خود متفق و همدست شوید تا گذشته آمرزیده و بدنامى ها به نیک نامى مبدل شود. ان شاءالله من الاحقر الجانى محمد کاظم الخراسانى، من الاحقر عبدالله مازندرانى.[2]
و نیز در اعلامیه اى دیگر با صدور یک فتوا مردم را به جهاد دفاعى در برابر رژیم جابر استبدادى و تحریم پرداخت مالیات به عوامل رژیم دعوت نمودند؛ «عموم ملت ایران، حکم خدا را اعلام مى داریم: الیوم همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهمّ واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او را اعظم محرمات و بذل جهد و سعى بر استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان است. من الاحقر عبدالله مازندرانى، من الاحقر الجانى محمد کاظم الخراسانى».[3]
شیخ عبدالله مازندرانى به همراه یار دیرین خود در تمام مبارزاتى که مردم برضد محمد على شاه قاجار و دیگر مستبدان معمول مى داشتند، از آزادى خواهان حمایت و مردم را به مقاومت تشویق مى کردند که از جمله فعالیت های ایشان را می توان به تشویق مردم به پایدارى در مقابل تشکیل نیروى جنوب به دست انگلیس، تحریم کالاهاى روسیه و فتواى جهاد علیه این دولت که به ایران اولتیماتوم داده و نیروى نظامى خود را در خاک ایران پیاده کرده بود، اشاره کرد؛ که در نهایت نیز در ذى الحجه سال 1329ه ق، مجاهدان به عزم جهاد بیرون آمدند و رهبرى آنان به عهده آخوند محمد کاظم خراسانى و ملاعبدالله مازندرانى بود.
کسانی که درباره مشروطه ایران اطلاع مبسوط دارند، می دانند که اگر تایید علمای نجف در میان نبود شاید مشروطه حتی با پایداری علمای تهران هم شکل نمی گرفت؛ چنانکه پس از بمباران مجلس و در زمان استبداد صغیر اگر حمایت مستمر علمای نجف از مشروطه نبود، نه مجاهدان جبهه تبریز و لارستان و اصفهان به مبارزه با محمد علی شاه ادامه می دادند و نه بازگشت مجدد مشروطه در کوتاه مدت متصور بود.
در میان علمای نجف، بیش از همه سه تن نقش اساسی داشتند که آنها را «آیات ثلاث نجف» می خواندند. این سه عبارتند از: «آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی» مشهور به آخوند خراسانی، «علامه میرزا حسین خلیلی تهرانی» و «آیت الله ملا عبدالله مازندرانی» که در بین این سه نفر، اگر چه نقش اول را آخوند خراسانی داشت، اما بیشترین دوره رهبری مشروطه در نجف را شیخ عبدالله مازندرانی حائز شدند؛ ولی متأسفانه شناخت جامعه ایران از ایشان بسیار اندک است.
اصولاً اصلاح یک امر زمان بر و تدریجی است. بخصوص اگر زمینه و زمانه، شدت فساد و خرابی زیادتری داشته باشد، زحمت برای اصلاح آن بیشتر خواهد بود.
ایران دوره قاجار، به واقع، یک ویران خانه ای به تمام معنا بود؛ و از لحاظ اقتدار سیاسی، قدرت اقتصادی و استقلال فرهنگی، وضع اسفناک و تأسف باری داشت؛ البته شاهان آن روزگار همه مانند هم نبوده اند، ولی هر گونه که بنگریم از فاسدترین آنها ناصرالدین شاه و مظفر الدین شاه هستند که در زمان آنان مظاهر تمدن غربی شایع شده و فرقه بابیه در حال گسترش و اقتصاد اروپایی و روسی در حال نفوذ روز افزون خود در ایران بودند.
علما سعی می کردند تا جایی که ممکن است از طرق مسالمت آمیز و کم تنش برای اصلاح امور دولت و ملت استفاده کنند و تا جایی که ممکن است از هیجانات انقلابی دوری کنند.
در فاصله خلع اتابک تا ایجاد مشروطه حوادثی روی داد که منجر به مشروطه شدن ایران گردید؛ در این دوران علمای نجف از جمله ملاعبدالله مازندرانی اتفاقات ایران را رصد می کردند و نسبت به آن عکس العمل نشان می دادند.
علما در آن عصر که قانون مشروطیت را در آن مقطع زمانی برای اصلاح امور مفید می دیدند آن را تأیید و امضا نمودند و به اجماع مخالف و موافق، اگر تأیید مراجع نجف نمی بود در آن روزگار مشروطه ای هم روی نمی داد.
سعید چراغی
[1] . مهدی ابوطالبی (۱۳۹۵)، عالمان شیعه و صیانت از سرمایههای ملی، کانون اندیشه جوان، ص. ۴۷،
[2] . تاریخ بیدارى ایرانیان، بخش دوم، ص 339 سیره صالحان، ص 152 نهضت روحانیون ایران، على دوانى، ج 1، ص 113.
[3] . همان.