تفکر جدایی دین از سیاست، زدن زیر بنای جمهوری اسلامی است
آیت الله سید احمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان در گفتوگو با خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با اشاره به جایگاه ولایت فقیه و با بیان اینکه امروز ولایت فقیه جزء قانون اساسی این کشور است گفت: ولایت فقیه یعنی احیای ارتباط دین با سیاست و تفکر جدایی دین از سیاست عملا زدن زیر بنای جمهوری اسلامی ایران است؛ بنده نمیگویم هر کسی که این حرف را میزند، این نظر را دارد ولی میگویم این نظریه در حقیقت تلاش برای سست کردن نظام ولایی است.
وی افزود: زیربنای نظریه ولایت فقیه عینیت دین با سیاست است و سیاست به معنای مدیریت جامعه است؛ ما میگوییم دین عین سیاست است به این شرط که دین به سیاست خط بدهد نه سیاست به دین خط بدهد همانگونه که معاویه بود و امیرالمؤمنین فرمود «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ» یعنی عدهای فکر میکردند امیرالمؤمنین زیرک نیست ولی ایشان میفرماید معاویه زرنگ نیست بلکه گناه کار و پیمان شکن است و اگر این کار نزد من بد نبود، من از او جلوتر بودم.
امام جمعه موقت تهران اظهار داشت: امام ولایت فقیه را تز حکومت اسلامی دید و با این نگاه ولایت فقیه را به صحنه آورد و مردم نیز با رأی به قانون اساسی، که از ارکان این قانون ولایت فقیه است آن را پذیرفتند؛ بنابراین اکنون ولایت فقیه یک نظریه صرف نیست بلکه به عنوان یک قانون در کشورمان مطرح و همه باید بدان ملتزم باشند.
وی ضمن بیان پیشینه بحث ولایت فقیه در بین فقها تصریح کرد: اصل ولایت فقیه از مباحثی است که بیش از ۱۰ قرن سابقه دارد و از زمان شیخ صدوق تا زمان ما مطرح و بر سر آن در بین فقها و محدثین شیعه بحث شده است؛ از آن با عناوین مختلفی همچون نائب امام، فقیه، سلطان و امثال ذالک یاد شده و این مسأله با فقه نا آشنا نیست.
آیت الله خاتمی خاطرنشان کرد: ولایت فقیه را خیلی از فقها محدود و مختصر و گستره آن را محدود در امور حسبیه میدیدند؛ از امور حسبیه به اموری تعبیر میشود که سرپرستی ندارند و اگر سرپرستی نشود، از بین میرود و احکام بر زمین میماند مانند ولایت بر افرادی که نیاز به ولی دارند.
وی در ادامه به تمایز بحث امام نسبت به سایر فقها پرداخت و عنوان کرد: آنچه امام به تدوین آن و پیش از ایشان ملا احمد نراقی بدان پرداخت، اطلاق ولایت به این مسأله بود؛ اطلاق ولایت یعنی همان اختیاراتی که امام معصوم در عرصه حکومتی دارد، برای فقیه جامع الشرایط نیز در عصر غیبت کبری ثابت باشد.
عضو شورای عالی حوزههای علمیه همچنین با اشاره به این جمله از امام «فی الجمله و کل ما للنبی والائمه من جهت الولایه علی الناس فهو للفقیه من بعدهم»، گفت: ولایت تکوینی، علم غیب و عصمت فقط برای معصوم است به اذن خدا ولی امام معصوم هر اختیاری در حکومت دارد که یعنی «النَّبِيُّ أَولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم»، ولی فقیه نیز دارد.
وی همچنین این شبهه که ولایت مطلقه فقیه به معنای استبداد است را رد و تأکید کرد: ولایت فقیه آمده که با استبداد به ستیز برخیزد و اتفاقا یک امتیازی که امام عظیم الشان نسبت به سایرین داشت این بود که وقتی در سال ۱۳۴۸ نظریه ولایت فقیه در نجف تبیین شد، با پیروزی انقلاب شخص ایشان معمار اجرای این ولایت شد و عملاً به خصوص در سالهای آخر عمرشان نشان دادند که ولایت مطلقه فقیه یعنی چه.
آیت الله خاتمی در پایان گفت: امام در کتاب البیع میفرمایند: «هرچند مبنا ولایت فقیه در امور حسبیه باشد، لکن امور حسبیه اموری است که شارع راضی به زمین ماندنشان نیست؛ از دل این سخن می توان حکومت اسلامی را در آورد؛ آیا ذات مقدس ربوبی راضی است که کشورهای اسلامی به غارت رود و بر ضد اسلام خرج شود؟ آیا خداوند راضی است که بیگانگان بر مسلمانان سلطه داشته باشند؟ هرگز! این نیاز به تشکیل حکومت است بنابراین ولو مبنا ولایت امور حسبیه باشد می توان از آن تشکیل حکومت اسلامی را استنباط کرد.»