شهیدزاده نخبه؛ صعود به قلههای علم با الهام از الگوی جهاد پدر
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، صدای سوت قطار در ایستگاه قدیمی شهر از مدرسه ابتدایی کوثر هم خوب شنیده میشد. دیوارهای مدرسه راه او را سد نکرده نمی کردند، راه دختری که حرکت و تکانهای واگنهای تودرتوی قدیمی از روی ریلهای تا ابد موازی لرزه بر اندام ظریف و کودکانهاش میانداخت؛ تمام حواسش محو ایستگاهی میشد که پر بود از خانوادههایی که برای استقبال و بدرقه عزیزانشان به مناطق عملیاتی آمده بودند در آن ازدحام جمعیت چشم میچرخاند تا شاید نگاهش به چهره مهربان و همیشه خندان پدر در قاب عکسش، آنهم بالباس رزمندگی گره بخورد.
تمامروزهای سرد و استخوان سوز پاییز و زمستان قم برایش همینطور گذشت، بهجای رفتن به مدرسه، در ایستگاه راهآهن به انتظار پدر گذشت؛ نزدیک ریلهای قطار، چشم به را مینشست و هرازگاهی دستان بیجان و یخزده کوچکش را به نزدیک دهان میبرد تا شاید ذرهای با التهاب و حرارت درونش، گرم شود؛ یک سال اول ابتدایی، با همین حال و غیبت از درس و مدرسه سپری شد، او نمیخواست شهادت پدر را باور کند، اشک و انتظار برای آمدن بابا و مریضی های مادر خلاصه همه روزهای کودکی اش شده بود.
هنگام شهادت پدر دو سال بیشتر نداشت. مادر، دو برادر ۵ و ۶ ساله و خواهری که درست ۲۸ روز بعد از شهادت پدر به دنیا آمد بعد از پدر همه سهم او از خانواده بودند ؛از سابقه فعالیتهای انقلابی پدر با عنوان پاسدار و محافظ امام خمینی (ره) می شد مثنوی ها نوشت؛ از فعالیت علیه رژیم ستمشاهی تا زندان و شکنجه توسط ساواک تا اینکه بهفرمان مریدش برای خنثی سازی حمله کوملههای آمریکایی در اردیبهشت سال ۵۹ عازم پاوه، قصر شیرین و سنندج میشود و در همانجا جانش را فدای اسلام و انقلاب و میهنش میکند.
بعد از شهادت پدر، مادر نتوانست این داغ مصیبت و دوری را تحمل کند؛ او ماند و تنهایی و بیماری به همراه چهار فرزند قد و نیم قدی که روزبهروز بیشتر بیتاب و دلتنگ حامی و تکیهگاه خود میشدند با وجود سن و سال کمش هنگام شهادت پدر بسیار بیقراری میکرد و تا مدتها ماهیهای گلی حوض آبی خانه را بابا صدا میزد چراکه با دستان پرمهرش پرشده بود؛ در آن روزهای سخت آغوش عمه شد مأمن امن و قرارش و تا چهارسالگی نزد او بزرگ شد.
مسیر علم از وصیت های پدر باز شد
سال اول ابتدایی وقتی معلم از نام و فامیل و شغل پدر سؤال میکرد روزهی سکوت کارش می شد آنقدر که به توانایی تکلمش شک می کردند؛ سالهای سختی بدون حضور پدر گذشت اما کم کم صبرش بیشتر شد و راه دیگری را انتخاب کرد، به جای بی تابیهای دوری پدر تصمیم گرفت که ادامه دهنده مسیرش باشد ، آنقدر که این جمله وصیت پدر شد تمام هم و غمش «تاآخریننفس با دشمنان اسلام بجنگید و همیشه از حق دفاع کنید» و توی مسیر دفاعش هم راه علم را انتخاب کرد.
معصومه پیرویسی فرزند شهید سردار عنایت اله پیرویسی است این نخبه علمی استان قم با مدرک تحصیلی دکتری سیاستگذاری عمومی، دارای ۵ مقاله علمی و پژوهشی وزارتی به همراه نگارش یک کتاب در حوزه زنان است وهم اکنون نیز با عنوان نیروی حقالتدریس در دانشگاه مشغول به کار است و کسب جوایز و تقدیرنامههایی از کانون نخبگان شاهد و استانداری قم بخشی از افتخارات اوست.
این نخبه علمی می گوید هدف داشتن توی زندگی اش را از پدرش آموخته «برای رسیدن به اهدافم با برنامهریزی دقیق، بدون شعار مستقیم وارد عمل شدم. تلاش برای رسیدن به اهداف باعث رشد و شادی درونی می شود. البته شادی ازنظر افراد مختلف متفاوت است اما در نگاه من شادی درونی از رسیدن به اهداف مهم به دست میآید که قابلمقایسه با شادیهای زودگذر نیست یکی از اهداف مهم در زندگی برای من هم کسب مدارج علمی، تحصیلی، پژوهشی بوده و هست که برنامههایی در این راستا ترسیم و تمرکزم را نیز صرف آن کردم».
زنان جامعه مکتب داران انسان سازند
«گاهی از رسیدن به هدفم خسته شدم و تا مدتها در زمینههای علمی و پژوهشی و کارهای تحقیقاتی دستبهقلم نبردم از بیمهری مسئولین از اینکه خیلی تلاش کردم ولی به نتیجه دلخواهم درزمینهٔ شغلی نرسیدم» این بخشی از درد دلهای این دختر شهید نخبه است.
بانو پیرویسی نقش زنان را در پیشبرد اهداف جامعه بسیار مؤثر معرفی دانسته و معتقد است: این سخن حضرت امام که فرمودند «از دامن زن مرد به معراج میرسد» بسیار قابلتأمل است زنان جامعه مکتب داران انسانساز هستند که باید بهدرستی از جهت معنوی و مادی موردحمایت قرار گیرند تا علاوه بر جهاد در دو جبهه همسرداری و فرزند پروری در جامعه حضورشان بسیار مؤثر و سازنده باشد تا بتوانند در خلاقیت و نوآفرینی و پیشرفت و صعود جامعه نقش والایی داشته باشند و خروجی حضورشان در متن تحولات جامعه فوقالعاده پرثمر باشد همانگونه که در مبارزات سیاسی ۱۵ قرن اخیر و بهویژه در عصر حاضر اینچنین بودند.
وی با بررسی تفاوت نوع نگاه و باورهای مادران و زنان دیروز و امروز میگوید: «بخشی از این مسئله تابع اقتضای زمانه است که طبیعی بوده ولی میتوان جایگزینی با الگو گیری از نقش زنان در دفاع مقدس به کاربست و بخشی دیگر از آن نیز ریشه در تهاجم فرهنگی معاندان داخلی و خارجی برای مسخ هویت زن ایرانی مسلمان دارد.
زنان دیروز، زنان امروز
در نگاه زنان دیروز زنان دفاع مقدس در جبهه و پشت جبهه و در نگاه زنان امروز میتوان به همسران و مادران رزمندگان و شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) اشاره نمود که با ترکیبی از هر دو برهه ایدئولوژی با غنای بالا و انسانساز تحویل زنان فهیم ایرانی داد تا فرزندان باایمان و انقلابی و دلسوز پرورش دهند. این را این بانوی پژوهشگر گفته ودر رابطه با رنجهای خانواده ایثارگران ادامه می دهد: ایثار یعنی از خود گذشتن و دیگران را بر جان خود ترجیح دادن؛ از دردها و رنجهای ایثارگران فراموششدنشان، بغضها و نگاههای سنگین برخی از انسانها به علت عدم آگاهی آنان از حقایق است که حتی برخی از فرزندان شهدا به خاطر این مسائل هویت ایثارگری خود را پنهان میکنند؛ ایثارگران هیچگاه به دنبال سهم خواهی نبوده و نیستند شهدا فقط برای رضای خدا و حفظ ناموس و مملکت از جان خود گذشتند که باید خانوادههای آنان مورداحترام و پاسداشت واقع شوند.
او که سر درد دلش باز شده می گوید: مشکلات و رنجها در زندگی بنده کم نبوده از وقتیکه به یاد دارم مادرم بیمار بود که این اتفاق بعد از شهادت پدرم رخ داد بهطوریکه پزشکان هر ۴ سال یکبار به مادرم شوک الکتریکی وارد میکردند در زمان شهادت پدرم مادر ۲۳ سال سن داشت با چهار فرزند قد و نیم قد که تحمل این مصیبت برایش بسیار سنگین بود چراکه عاشقانه پدرم را دوست میداشت؛ به نظرم شاید هر شخصی جای من بود نمیتوانست اینهمه سختی را تحمل کند از طرفی یتیمی و بیماری مادر از طرف دیگر شرایط را سختتر میکرد.
ناتوانی در انتقال ارزشها و فاصله نسلها
توی چنین حال و وضعی از همان کودکی از خدا کمک و یاری طلب میکردم البته فضای معنوی آن زمان بهگونهای بود که بوی ایمان و شهادت در جامعه بسیار پررنگ و برجسته بود به این جمله خیلی میاندیشم که مشکلات وسیلهای برای امتحان انسانهاست و همواره به خدا توکل میکردم و که او همهچیز است درواقع صبر بر مشکلات وسیلهای برای نزدیکتر شدن به خداست خدایی که خالق تمام زیباییهاست با علم به اینکه خدا از همهچیز آگاه است تحمل مشکلات را برایم آسان میکرد چه چیز بهتر از اینکه من به او نزدیک شوم.
این بانوی نخبه، ناتوانی در انتقال ارزشها و اختلال در فرایند الگوسازی و عدم درک متقابل را عاملی در فاصله بین نسلها قلمداد میکند و میگوید: در زمانهای زندگی میکنیم که هر نسلی با نسلهای قبلتر از خود احساس غریبی بیشتری میکند نسل امروز با استفاده از تکنولوژی پیشرفته بزرگ شدند نسلهای قبلی با نصیحت و حداقل امکانات زندگی سروکار داشتند.
در این راستا باید مسئولین و اساتید دانشگاه، سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه بهوسیله اعتمادسازی و الگوسازی و انتقال ارزشها و شناخت مناسب درک متقابل و دادن آگاهی به خانوادهها از طریق رسانهها، دانشگاهها، فضای مجازی مختلف این شکاف و فاصله را کمتر کنند.
فراموشی ارزشها
وی درزمینهٔ لزوم قدردانی از جامعه ایثارگر گفت: در ابتدا با ارج نهادن به مقام والای آنها و رسیدگی بیوقفه و فوری به مسائل آنها همچنین شتاب در حل مشکلاتشان میتوان اقداماتی انجام داد سپس با الگو گیری از آنها در جهت کارهای جهادی مستمر برای دفاع از کشور در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی همچنین در مواجهه با بحرانها و آبادسازی کشور و نیز در حوزه جغرافیایی محل خدمت در ادارات و یا نیروهای داوطلب جهاد سازندگی میتوان بهره برد.
وی معتقد است باید در جهت پاسداشت و ارج نهادن ایمانی و عملی به پیشکسوتان جهاد و شهادت تلاش کنیم تا آنان در بستر زمان رنگ فراموشی و کهنگی به خود نگیرند و همواره در منصبهای مختلف از فعالیتهای آنان در زمینههای مختلف علمی و پژوهشی و غیره تجلیل شود و با حرکت در مسیر آنها در دفاع از انقلاب اسلامی پیشقدم باشیم.
شهدا و جانبازان عزیز از ما میخواهند پیرو واقعی ولایتفقیه، آرمانهای انقلاب اسلامی و امام راحل و خلف صالح خمینی کبیر مقام معظم رهبری باشیم؛ میراث دار آنها باشیم نه میراثخوار و در سنگر دفاع از ارزشهای جمهوری اسلامی ثابتقدم و استوار بمانیم و لحظهای از پیمودن این مسیر غفلت نکنیم و به قول سردار شهید نورعلی شوشتری «الهی نصیرمان کن تا بصیر گردیم و بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.»
درود بر این فرزند شهید که افتخارافرین جامعه و خانواده اش است
در پناه خدا باشند انشاءالله