۱۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۳
کد خبر: ۶۹۴۰۵۹
یادداشت؛

سیره پیامبر اکرم در نهادسازی حکومتی

سیره پیامبر اکرم در نهادسازی حکومتی
با ظهور اسلام در مكه و پس از گسترش دعوت پيامبر(ص) و هجرت آن حضرت به مدينه، دولت اسلامي به وسيله‌ پيامبر اسلام(ص) تأسيس گرديد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با ظهور اسلام در مكه، و پس از گسترش دعوت پيامبر(ص) و هجرت به مدينه، دولت اسلامي به وسيله‌ پيامبر اسلام(ص) تأسيس گرديد و آن حضرت علاوه بر آموزش و تربيت شخصاً سرپرستي و رهبري جامعه‌ي اسلامي را به عهده گرفت و به اداره‌ي نظام اجتماعيِ مسلمين در بخش‌هاي مختلف قضايي، فرهنگي، سياسي، نظامي و اقتصادي پرداخت. بازخوانی تاریخی سیره سیاسی پیامبر اکرم(ص) و ادراک صحیح و فهم عمیق آن می تواند برای نظام سازی و حکومت داری نظام اسلامی مفید بوده و مورد استفاده واقع گردد.

پیامبر اکرم(ص) در دوران مکه به دنبال تشکیل حکومت بود و بنیادها و مبانی دولت اسلامی را در مکه طراحی و پی ریزی کرد و زمانی که وارد مدینه شد این مسئله را به صورت جدی مورد توجه و عنایت خود قرار داده و برای تثبیت حکومت اسلامی فعالیت هایی را انجام داد که یکی از راههای استقرار و تثبیت این حکومت این بود که با پیمان نامه ها و عهدنامه ها و مواردی از این دست ساختار سیاسی را تحکیم و قدرت بخشید و مسئولیت نهادهای تعلیم و تربیت، آموزش ها، امور نظامی و ثبتی و... را به افراد مختلفی همچون امیرالمومنین(ع) و معاذ بن جبل واگذارکردند.

وقتی عربستان فتح شد والیان و امیرانى را براى نواحى و شهرهاى بزرگ معین کرد و بعد از فتح مکه و فراغت از کار و گذراندن مراحل تسلط و تثبیت حکومت، عتاب بن‏ اسید را به فرماندارى مکه منصوب نمود و راه مدینه را پیش گرفت. طبق نقلی، رسول‏ خدا(ص) یمن را به مقاطعاتى تقسیم نمود و به هر مقاطعه یکى از افراد خانواده «لوذان‏» را که حاکم اصلى یمن بودند، نصب کرد . عمرو بن حزم بن ‏زید لوذان، شهر بن بازام و عامر بن ‏شهر بن بازام سه نفر از خانواده لوذان بودند که در یمن و مقاطعات آن نصب شدند و یا در قبیله عبدالقیس که پیامبر(ص) در ابتدا علاء بن‏ حضرمى را گماشت و پس از شکایت مردم او را عزل کرده و ابان بن‏ قیص را که از اکابر قریش بود به جاى او نصب کرد.

سیره پیامبر اکرم در نهاد سازی حکومتی

نهاد قضائى

یکی از نمونه های‏ بارز تقسیم کار پیامبر اکرم(ص) تعیین و نصب قاضی بر دعاوی مردم بود که آن حضرت علاوه بر اینکه مبلّغ شریعت‏ اسلام بود قاضى اول دولت اسلامى و تنها قاضى مدینه نیز بود که قضاوت را نیز به عهده داشت و چون امر قضا با عدالت اجتماعى و سیاسى ارتباط مستقیمی دارد مورد اهتمام پیامبر(ص) بود و با مداخله در امر قضا کار قضاوت را از دست کاهنان و یهودیان درآورد.

از جمله قضاوتهاى معروف پیامبر(ص) یکى بین سمرة بن‏ جندب و مرد انصارى بر سر یک درخت و دیگرى قضاوت بین زبیر بن عوام و مرد انصارى درباره آبیارى درختان مى‏ باشد.[1]

پیامبراکرم(ص) براى شهرهاى دیگر افرادى را که صلاحیت داشتند، به عنوان قاضى مى‏ فرستاد. مثلا امیرالمومنین(ع) را به یمن فرستاد. از جمله قضات نصب شده، معاذ بن‏ جبل و ابوموسى اشعرى هستند، هر چند برخى آنها را والى مى‏ دانند[2] ولى حدیث معروف که گفتگوى رسول‏ خدا(ص) با معاذ را قبل از آنکه به محل ماموریت‏ خویش برود، این چنین مى‏ فهماند که او قاضى بوده است و آن حدیث این است که او گفت: اگر از قرآن و سنت چیزى نیافتم، به اجتهاد خود عمل مى‏ کنم[3] بنابراین قاضى مدینه رسول الله(ص) بود و امیرالمومنین(ع) هم از طرف ایشان قضاوت مى‏ کرد اما در شهرهاى دیگر اگر دعوا و مخاصمه‏ اى رخ مى‏ داد چون ارتباط با پیامبر(ص) با آن وسایل ابتدایى سفر و خطراتش امرى مشکل بود، پیامبر(ص) به همان انگیزه ای که والى را نصب مى ‏کرد، قاضى را هم نصب مى‏ نمود.

نهاد ثبت اسناد

پیامبر اکرم(ص) علاوه بر نصب قاضى که نمونه‏ اى بارز از تقسیم کار حضرت است افرادى را بر امر ازدواج و طلاق[4] و ثبت اسناد و املاک[5] منصوب نمود که در عرف تشکیلات امروزى زیر مجموعه دستگاه قضایى است؛ آن حضرت سعید بن‏ سعیدالعاص را بر بازار مکه نصب فرمود؛ در روایتى هست که پیامبر(ص) کسى را فرستاد تا بازاریان را از خرید و فروش منع کند. برخى هم از نصب زنان بر امور حسبیه سخن گفته‏ اند.[6]  هر چند این مناصب قضایى نیست، ولى شبه قضایى است و از زمره دستگاه قضایی محسوب مى‏ شود، چه در زمان قدیم و چه در عصر جدید.

سیره پیامبر اکرم در نهاد سازی حکومتی

کاتبان و نویسندگان

تقسیم کار در کتابت و نوشتار، یکی از جلوه های خاصی است که پیامبر(ص) ایجاد کرد آن حضرت کاتبانى خوش‏ خط داشت که آموزش دیده بودند و به هر یک از آنها امرى محول مى‏ شد؛ اموری مثل آمارنویسى، گزارش ‏نویسى، بایگانى، کتابت وحی و اموری از این قبیل.

ابن‏ عساکر در تاریخ دمشق مى‏ گوید که نویسندگان پیامبر(ص) بالغ بر23 نفر بودند و آن حضرت کارهاى نوشتارى را بین افراد تقسیم می نمود. امام على(ع) نوشتن میثاق هاى رسمى مانند صلح حدیبیه را به عهده داشت؛ زید بن‏ ثابت متولى نوشتن نامه ‏ها به پادشاهان و رؤسا و عشایر بود؛ عبدالله بن‏ ارقم بن‏ ابى ‏ارقم نامه‏ نویسى به ملوک را بر عهده داشت. وقتى افرادى براى پیامبر(ص) نامه مى‏ نوشتند حضرت از او مى‏ خواست جواب دهد و وى جواب را به رسول‏ خدا(ص) نشان مى ‏داد که پیامبر(ص) در صورت رضایت ارسال مى‏ کرد. ابى‏ بن ‏کعب وحى را موقع نزول مى‏ نوشت؛ حذیفة بن‏ یمان تخمین میوه‏ هاى حجاز را ثبت مى‏ کرد؛ زید اموال صدقات را مى‏ نگاشت؛ مغیره بن‏ شعبه مداینات و معاملات را مى‏ نوشت؛ شرحبیل بن‏ حسنه توقیعات به ملوک را تحریر مى‏ کرد؛ حنظلة بن‏ ربیع جانشین و ذخیره کاتبان بود که موقع غیاب آنها مى‏ نوشت؛ زید بن‏ ثابت مسؤول اخبار محرمانه بود[7] نیز رسول‏ خدا(ص) افرادى را مامور ثبت آمار مى‏ کرد، مانند حذیفة بن‏ یمان و دیگران که آمار مسلمانها را مى‏ نوشتند و ابن ‏عباس هم ثبت وقایع و گزارشها را انجام مى‏ داد. [8]

نهاد مالی

وقتى بلاد حجاز و یمن و همه جزیرة‏ العرب و بلاد شام و عراق به فتح درآمد، سیل خمس و جزیه و صدقات به سمت رسول‏ خدا(ص) سرازیر شد. براى جمع ‏آورى و ثبت و ضبط و توزیع آنها دستگاهى لازم بود که حضرت عاملی را به این منظور تعیین کرد؛ عاملى که صدقات و ذکات را از واجدین شرایط دریافت مى‏ کرد.

پیامبر اکرم(ص) افرادى را معین کرده بود تا صدقات و مالیات را جمع‏ آورى کنند افرادی مثل عدى‏ بن حاتم و قیس بن‏ عصام را به سمت قبیله بن سعد فرستاد[9] علاء بن ‏حضرمى را به بحرین، ابى‏ امیة بن‏ المغیره را به صنعا، على بن‏ ابى‏ طالب(ع) را به نجران براى جمع ‏آورى مالیات و زیاد بن‏ لبید را به حضرموت و مالک بن ‏نویره را به صدقات بنى‏ حنظله، ابوعبیدة بن ‏جراح و معاذ بن‏ جبل در عهد رسول‏ خدا(ص) متولى قبض جزیه بودند؛ سواد بن‏ غزید انصارى متولى خراج زمینها بود، جد حرب بن‏ عبدالله بن‏ عمر الثقفى وقتى آگاه به مبانى اسلام شد و اسلام آورد رسول ‏خدا(ص) او را مسؤول اخذ صدقه از قومش (ثقیف) کرد.[10]

موزع

کسى که پولى را از طرف رسول ‏خدا(ص) بین مردم توزیع و تقسیم مى‏ نمود. افرادی مثل على بن ‏ابى‏طالب(ع) زید بن‏ مالک انصارى که از طرف رسول‏ خدا(ص) مامور بودند که به قبیله بنى‏ حذیمه، بنى‏ قریظه و مکه بروند و اموالى را بین مردم تقسیم کنند. 

خارص

کسى که کارشناس است و تخصص دارد متاعى را ببیند و قیمت آن را تشخیص دهد و تخمین زند. ابى‏ حمید خارص نخل بود؛ عبدالله بن‏ رواحه خرماى اهل خیبر را خرص مى‏ کرد؛ عتاب بن ‏اسید مامور خرص نخل و انگور بود؛ صلت‏ بن ‏معدى کرب کندرى خارص بود؛ فروة بن‏ عمر خرماى اهل مدینه را خرص مى‏ کرد.[11]

متن مطالعه و فاصله گذاری ها رعایت شود

وزارت خارجه

در بعد دیپلماسى و وزارت خارجه نیز جلوه ه‏اى کامل از تقسیم کار رسول اکرم(ص) ملاحظه می گردد؛ نصب و اعزام رسمی سفیرانی به خارج و پذیرش هیئات خارجى به منظور دیپلماسی و با تعیین افرادی به عنوان مترجم و مسؤول تشریفات آداب دیپلماتیک را رعایت مى‏ نمودند و وظایف و حوزه کاری هر یک از افراد را مشخص و تقسیم می کردند.

رسول گرامی اسلام سیاست‏ خارجى حکومت اسلامى را با ارسال نامه‏ هایى به سران کشورها ترسیم می نمود و پیام می فرستاد که هدفش کشورگشایى و اشغال سرزمین ها نیست بلکه ابلاغ پیام الهی و دستورات اسلامی است بههمین خاطر در سال هفتم هجرى نامه‏ هایى به بعضى از سران کشورها ارسال کرد و از آنها دعوت نمود اسلام را بپذیرند و تذکر داد اگر مسلمان شدند، در امان خواهند بود و الا مسؤولیت گمراهى مردم نیز به عهده آنهاست؛ این نامه‏ ها به عنوان اسناد سیاسى اسلام در کتب تاریخ مضبوط است و در کتاب «جمهرة رسائل العرب‏» و «مکاتیب الرسول آیت الله میانجی‏» آمده است؛ در این نامه‏ ها خطوط کلى سیاست ‏خارجى اسلام ترسیم گردیده است.[12] 

سفراى پیامبر اکرم(ص)عبارتند از:

1- عبدالله بن‏ حذافة السهمى که نزد کسرى پادشاه فارس فرستاده شد .

2- حاطب بن‏ ابى‏ بلتعه به سمت مقوقس، عظیم و بزرگ قبط ارسال شد .

3- دحیة بن‏ خلیفه کلبى به سمت هرقل، پادشاه روم و عظیم بصرى فرستاده شد .

4- جعفر بن‏ ابى‏طالب، به سوى نجاشى سلطان حبشه .

5- شجاع بن‏ وهب به سمت‏ حارث غسانى، پادشاه تخوم شام .

6- سلیط بن‏ عمر به سوى هوذة بن‏ على حنفى، پادشاه یمامه .

7- عمرو بن‏ عاص سهمى به سمت «جعفر» و «عبد» سلطانهاى عمان .

8- علاء بن‏ حضرمى به سوى پادشاه بحرین .

9- مهاجر بن ‏ابى‏ امیة به سمت‏ حارث، یکى از ملوک یمن .

10- حارث بن‏ عمیر به سمت‏ شام (ملک روم) .

11 - واحد بن‏ سلیط عامر بن‏ لؤى، سفیر یمامه .

علاوه بر سفیران رسمى فوق، بعضى مواقع ماموریت ویژه خارجى به برخی از افراد داده مى‏ شد به طور مثال ابن‏ اسحاق مى‏ گوید پیامبر(ص) عمرو بن‏ امیة القهرى را با دو کشتى فرستاد و شانزده نفر که در راس آنها جعفر بن‏ ابى‏طالب بود، آنها را تحویل گرفتند.[13]

سیره پیامبر اکرم در نهاد سازی حکومتی

نظامی

در بعد نظامی رسول گرامی اسلام شفاف ترین تقسیم کار را داشته است و امور نظامى شاخص ‏ترین بُعد تقسیم کار رسول‏ خدا(ص) می باشد. در تعداد سریه های حضرت مورد اختلاف وجود دارد و تعداد 35، 36، 47، 48، 52 سریه هم برای پیامبر گزارش شده است[14] که این امر حاکى از نصب فرمانده نظامى در راس این سرایا و تقسیم کار در بین افراد سپاه اسلام است.

ابن‏ عربى در کتاب محاضرات فهرستى از خلفاى پیامبر(ص) در مدینه را نام مى‏ برد که عبارتند از: ابو لبابه، بشیر بن‏ منذر، عثمان بن ‏عفان، عبدالله بن ام‏ مکتوم، ابوذر، عبدالله بن‏ عبدالله، ابن‏ ابى‏ سلول، سباع بن‏ عرفطه، نمیلة بن‏ عبدالله لیثى، عریف بن ‏اضبط دیلمى، ابورهم، محمد بن‏ سلمه انصارى، زید بن ‏حارثه، سائب بن ‏عثمان بن‏ مظعون، ابوسلمة بن‏ عبدالاسد، سعد بن‏ عباده و ابودجانه ساعدى، که وظیفه هر کدام را نیز توضیح داده است. در مورد امیرالمؤمنین(ع) اختلاف نظر است بعضى فقط او را در جنگ تبوک جانشین پیامبر(ص) در مدینه مى‏ دانند برخی نیز در اکثر غزوات چنین نظرى مى‏ دهند.[15]

مستنفر

کسى که نیروى انسانى براى جنگ جمع آوری مى‏کند و آنان را به این امر تشویق می کند. افرادی مثل بدیل بن ‏ام اصرم و بسر بن‏ سفیان خزاعى مردم خزاعه را از طرف پیامبر(ص) براى جنگ با اهل مکه در عام‏ الفتح استنفار مى‏ کردند؛ ابو‏رهم غفارى طایفه ابن‏ سعد را استنفار می کرد؛ بریده بن‏ حصیب براى مردم اسلم‏ را استنفار مى کرد. امیرالمومنین(ع) ابوبکر و عمر و زبیر بن‏ عوام، سعد بن‏ معاذ، سعد بن‏ عباده، قیس بن‏ سعد عباده و مصعب بن‏ عمیر از جمله پرچمداران پیامبر(ص) در نبردها بودند . 

پیامبر(ص) در بعد ساماندهی(به نقلی) نیروها را به گردانها(کتائب) تقسیم کرد و فرماندهى آنها را نیز بر عهده افرادی گذاشت. در بحث تیراندازها فرماندهی را انتخاب نمود که عبدالله بن‏ جبیر فرمانده تیراندازان در جنگ احد بود؛ کسى که براى فریب دشمن شبیه پیامبر(ص) مى‏ شد و به جاى ایشان به عنوان بدل پیامبر(ص) در قلب لشکر قرار مى‏ گرفت به طور مثال کعب بن‏ مالک روز احد زره رسول ‏خدا(ص) را پوشید و زره خود را به ایشان داد و یازده زخم برداشت؛‌ در بحث حفاظتی هم حفاظت پیامبر(ص) در جنگها یک اصل مهم بود که شبیه این کار را امیرالمومنین(ع) درماجرای هجرت انجام داد که معروف و مشهور است.

وازع

یعنى کسى که به گروهان و گردانها نظم و انسجام و آرایش و نظام مى ‏دهد. پیامبر اکرم(ص) وقتى مردى را براى این کار نصب کرد فرمود: او خیل را عقب و جلو مى‏ کند(نظام جمع مى ‏دهد).[16] گاهى با یک چوب که به دست اصحاب مى ‏داد، آنان را براى کمک به نظم دعوت مى ‏کردند.

در بحث ادوات نظامی و تامین سلاح و ابزار جنگی و به اصطلاح امروز، امور تدارکات یا لجستیک سعد بن ‏زید بن ‏مالک اشهلى انصارى از طرف رسول‏ خدا(ص) مامور شد به نجد رفته و سلاح و اسب خرید کند.[17]

 سعید بن‏ زید مبعوث بود از نجد خیل و سلاح خرید کند. شخصی مسئول مرکب رسول‏ خدا(ص) را آماده مى ‏کرد و زین را مى‏ گذاشت ‏یا رکاب آن را مى‏ گرفت که بلال، مسرج رسول‏ خدا(ص) بود، عبدالله بن ‏بشر رکابدار حضرت بود و کمک مى ‏کرد ایشان سوار اسب شوند؛ ابن‏ عمر زمام اسب رسول‏ خدا (ص) را مى‏ گرفت و جلو مى‏ برد و به اصطلاح«سائق‏» بود؛ اسلم بن‏ شرید بن‏ عوف مسؤول نگهدارى اسب حضرت بود؛ عقبة بن‏ عامر الجهنى صاحب بغله(قاطردار) بود؛ خالد بن سیار غفارى، سائق شتر رسول‏ خدا(ص) بود.

پیامبر اکرم(ص) در جنگ راهنما داشتند، تبیع حمیرى از راهنماها شمرده شده است ثابت‏ بن ‏ضحاک در خندق و حمراءالاسد، جبارالثعلبى در غطفان، جمیل الاشجعى در خیبر و در استیعاب از غالب بن‏ عبدالله اللیثى  به عنوان مسهل طریق یاد مى‏ کند که بعضى آن را جاسوس معنا نموده ‏اند چه بسا کسى که راه را باز مى‏ کند و خطرات را گزارش مى ‏دهد در عرف نظامى، واحد تخریب یا اطلاعات و عملیات یا مهندسى رزمى این وظیفه را به عهده دارد.

از مجموعه مباحث گذشته تحت عنوان دستگاه نظامى یا امور نظامى روشن شد دقیق‏ترین و امروزى‏ ترین نوع تقسیم کار توسط نبى ‏اکرم(ص) انجام گرفته است; یعنى داشتن ارتش، سازماندهى آن، نصب فرمانده، دادن ماموریتهاى ویژه، حفاظت اطلاعات، اطلاعات عملیات، تهیه سلاح، نگهدارى سلاح (زرادخانه) تامین و گزینش نیرو، علمدار، فرمانده ارشد و نظام وظیفه.

سیره پیامبر اکرم در نهاد سازی حکومتی

فرهنگی و تبلیغاتی

منذر بن‏ عمر و چهل نفر از بزرگان مسلمان که بهترین حافظان و قاریان قرآن بودند مامور شدند به نجد بروند و مردم را به اسلام دعوت کنند[18] پیامبر(ص) شش نفر را به سمت مردم «عضل‏» و «قاره‏» مبعوث کرد تا براى تازه مسلمانها مبادى دین و قرائت قرآن را تعلیم دهند؛ گاهى مواقع یک نفر از نو مسلمانهاى یک منطقه که ممتاز بود جهت تبلیغ و ترویج دین اسلام مامور مى‏ شد مانند عبدالله بن‏ سلام که از احبار یهودى بنى‏ قینقاع بود و مسلمان شد و مردمش را به اسلام دعوت مى‏ کرد.

بلال که مؤذن رسمى بود کارى تبلیغى انجام مى‏ داد در مدینه مسجد ساخته شد و مؤذن اصلى بلال بود و همه مؤذنان اذان ها را با اذان بلال هماهنگ مى‏ کردند که در مسجد جامع حضور داشت.

عبدالله بن‏ رواحه و حسان بن‏ ثابت از شاعران رسمى رسول‏ خدا(ص) بودند که در جنگ و غیر جنگ براى تقویت روحیه مسلمانان و تخریب روحیه مشرکان شعر مى‏ سرودند و مى‏ خواندند یکى از شعراى پیامبر(ص) کعب بن‏ مالک؛ چند نفر به عنوان منادى منصوب بودند تا فرمایشات رسول‏ خدا(ص) را به مردم ابلاغ کنند که امیرالمومنین(ع) مامور ابلاغ آیات قتال در حج‏ شد.

 

سعید چراغی

 

[1] . دولة‏الرسول، ص 272

[2] . نظام الحکم والاداره فى الاسلام، ص 555 .

[3] . بحارالانوار، ج 2، ص 310 .

[4] . اسدالغابه، ج 4، ص 193; البدایه والنهایه، ابن‏کثیر، ج 8، ص 50.

[5] . همان.

[6] . اسدالغابه، ج 2، ص 391 .

[7] . تراتیب الاداریة، ج 1، ص 115. بحارالانوار، ج 22، ص 248 .

[8] . همان.

[9] . دولة‏الرسول، ص 282; بحارالانوار، ج 21، ص 373; اسدالغابه، ج 2، ص 247 .

[10] . تراتیب الاداریة، ج 1، ص 125.

[11] . همان.  بحارالانوار، ج 22، ص 249; سیره ابن‏هشام، ج 4، ص 248; اسدالغابه، ج 2، ص 77 و ج 5، ص 53 .

[12] . مسلمانان در بستر تاریخ، ج 1، ص 80 .

[13] . اسدالغابه، ج 4، ص 264; سیره ابن‏هشام، ج 3، ص 108 و 231 و 245.

[14] . ترتیب الاداریة، ج 1، ص 31 .

[15] . سیره ابن‏هشام، ج 4، ص 163; اسدالغابه، ج 4، ص 104.

[16] . اسدالغابه، ج 2، ص 488 .

[17] . اسدالغابه، ج 2، ص 352.

[18] . اسدالغابه، ج 5، ص 270; تاریخ سیاسى اسلام، ج 1، ص 132 .

 

/ی701/

سعید چراغی
ارسال نظرات