۲۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۷
کد خبر: ۶۹۲۶۷۰
یادداشت؛

مایه عبرت تاریخ!

مایه عبرت تاریخ!
تاریخ معاصر ایران پر از تجربه برای کسانی است که دلبسته به غرب هستند؛ از ابتدای مشروطه تا حال هرگاه سیاسیون به غرب اعتماد کردند، چیزی جز زیان برای کشور در پی نداشت.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تاریخ معاصر ایران پر از تجربه و درس برای کسانی که دلبسته به غرب هستند. از ابتدای مشروطه تا حال هر موقع رحال سیاسی به غرب اعتماد کردند و دست دوستی به سمت آن‌ها دراز کردند، چیزی جز خسارت و تباهی برای کشور در پی نداشت. در ادامه به بررسی تاریخی این اعتماد و خسارت‌های زیان‌بار ناشی از آن می‌پردازیم.

1- مشروطه

جنبش مشروطه، نور امیدی برای مردم ایران در اواخر حکومت قاجار بود. نهضتی که نقطه عزیمت آن، بصیرت علما، ایمان مردم به اسلام و جایگاه والای روحانیت در معادلات اجتماعی آنان بود. دیری نپایید که این عدالت خواهی خودجوش، به مشروطه خواهی واردتی و القایی مبدل شد و این نور امید را به خاموشی برد. دالّ مرکزی عوامل داخلی انحراف مشروطه را بایستی در سرسپردگی تاکتیکی و فکری به غرب جستجو کرد.

انگلستان در مقام استعمارگر مسلط بر احوال کشور به دنبال راهی برای نفوذ به مشروطه بود. هنگامی که تجمع اعتراض‌آمیز مردم تهران در مسجد جامع به خاک و خون کشیده شد، یک جریان در خطایی تاریخ ساز به آغوش گشوده­ دشمن و سفارت انگلیس پناه بردند: «حاج‌ بنکدار با مقداری‌ دیگ‌ و دیگ‌بر و ملزومات‌ دیگر و اسباب‌ پخت‌ و پز وارد سفارت‌ شد. خیمه‌ها برپا کردند و دیگ‌ها را بار؛ از طبقات‌ مختلفه، معتکف‌ سفارت‌ شدند. عنوان، تقاضای‌ عدالتخانه‌ است؛ باغ‌ مصفا، آش‌ و پلو مهیا، مشتری‌ بسیار، انگشت‌ها در کار».

کم کم در انقلاب مشروطه، مضامینی پدید آمد که از درون جامعه نجوشیده بلکه با القاء و تلقین بیگانگان وارد فضای جامعه متولد شد و عصاره آن، کنار رفتن محوریت دین بود. وکیل الدوله در گزارش‌های خود از القائات‌ شارژدافر کاردار سفارت‌ به‌ متحصنان و تغییر عنوانِ مجلس‌ شورای‌ «اسلامی» به‌ مجلس‌ شورای‌ «ملی» با پادرمیانی‌ و اصرار وی پرده‌ برداشته است.

با تسلط مشروطه‌خواهان به اصطلاح منوّرالفکر بر کشور، بسط فرهنگ غربی در کشور شدتی مضاعف یافت و در روزنامه‌ها آشکارا به مقدسات حمله می‌شد. این بود که علمایی بزرگ چون شهید شیخ فضل‌الله نوری که خود از بانیان مشروطه بودند، در برابر این پدیدار به فساد گرویده ایستاند و از مشروطه مشروعه گفتند. خواسته‌ای حق که به بهای جانش تمام شد. با حذف علما از مشروطه، روشنفکران غربگرا آزادانه و با حمایت مستقیم انگلستان فضا را به دست گرفتند. تقلید افراطی و مبتذل از تمدن غربی، اعتماد آنان به استعمار، حمله به ساحت دین و علما و عدم تکیه بر مردم، باعث شد نهضت مشروطه و امیدهای بسیار آن روزها به نجات کشور از استعمار و استبداد، به شکست مطلق و دیکتاتوری رضا خانی بیانجامد.

مایه عبرت تاریخ!

2-  رضاشاه و سرسپردگی به تمدن غرب

با مطرح شدن رضاخان در صحنه سیاسی کشور، عریانترین نوع حمله به میراثهای مادی و معنوی کشور به بهانه صنعتی کردن کشور آغاز شد. وی که فرهنگ ایرانی و اسلامی را مانعی جدی بر سر استمرار حکومتش می‌دانست، بسط مدرنیسم فرهنگی و مولفه‌های سرسپردگی به تمدن غربی را در محور تلاشهای خود داشت. اقداماتی همچون متحدالشکل کردن لباس، قانون کشف حجاب، مبارزه با روحانیت، سرکوب عشایر، ممنوعیت عزاداری، ساختن راه آهن با هزینه افسانه‌ای از جیب ملت فقیر با هدف انتقال آسان نیروهای انگلستان به شمال و... همه در راستای حفظ قدرت، با محور تکیه تاکتیکی و فکری بر غرب صورت گرفت.

کشور ایران جولانگاه استعمار مشترک انگلیس و روسیه‌ای بود که در بستن قراردادهای اقتصادی استعماری در رقابت بودند. رضاشاه که می‌توانست از این رقابت به نفع مردم ایران بهره ببرد و با تکیه بر قدرت آنان به تحدید نفوذ آنان و کاهش وابستگی اقتصادی کشور گرایش یابد، مسیرعکس را پیمود و تاکتیک «نیروی سوم» را اجرا و آلمان را نیز وارد گود سلاخی میهن نمود. رضاشاه اقتصاد و توسعه کشور را به شدت به این استعمارگر تازه نفس وابسته ساخت. طولی نکشید که: «اتّحاد بریتانیا و شوروی علیه آلمان و مشکلاتی که در عبور کالا‌های آلمانی ایجاد کردند، به تجارت ایران صدمات فراوان زد».

روابط ایران و آلمان در دوران رضاشاه فراز و فرود بسیار داشت و تمام این تطورات، به دستور مستقیم انگلستان و شوری انجام می پذیرفت. از جمله پس از شکست آلمان در جنگ اول، به دستور انگلستان ایران سیاه­ای از آلمانی ها تهیه نمود و آنها را ده سال به ایران ممنوع الورود کرد.

پیروزی‌های برق آسای آلمان در جنگ دوم، رضاشاه را به شکست متفقین امیدوار ساخت و اینبار این کشور را تیکه گاه آمال خود در تداوم قدرت خویش قرار داد. لذا خواست متفقین مبنی بر اخراج آلمانی‌ها با تانی مواجه شد. رضاشاه با بیم و امید بسیار اخبار جنگ را پیگیری می‌کرد تا اینکه ورق جنگ برگشت و آلمان مجددا شکست خورد. علی‌رغم اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ، قوای روس و انگلیس از شمال و جنوب ایران را اشغال و رضا شاه را به عنوان مهره ای سوخته دور انداختند.

مایه عبرت تاریخ!

3- مصدق و درخواست بی پاسخ

مصدق در معادلات سیاسی و اقتصادی نه تنها به کشورهای انگلیس و آمریکا، بلکه حتی به ایادی خودفروخته آنها نیز تکیه داشت. سنجابی وزیر کابینه مصدق می‌نگارد: «در کابینه­ اول مصدق، آشکارا به ما می‌گفت: آقا ما باید از این­ها برای پیشرفت کارمان استفاده کنیم؛ یک عده‌ای از افراد که جزء مبارزین و مجاهدین آزادی خواهی و وطن دوستی نبودند، حتی شهرت خوبی هم نداشتند یا مشکوک و متهم بودند بر اینکه ممکن است ارتباطی با خارجی­­ها داشته باشند را وارد کابینه کرد»

تحریم نفتی ایران مصدق را به سمت آمریکا به عنوان تکیه گاهی جدید کشاند. سفر وی برای پاسخگویی به شکایت انگلیس به شورای امنیت به نیویورک را می‌توان پر از عبرت تاریخی دانست. مصدق در این سفر دست نیاز به سمت آمریکا دراز می‌کند و مقامات این کشور به تمسخر و تحقیر وی می‌پردازند. مصدق پس از صرف ناهار، ‌به ترومن، اظهار داشت: «ما سصید-چهارصد میلیون تومان کسر بودجه داریم» ترومن با بی‌توجهی گفت: «اچسن با شما صحبت خواهد کرد» وی همچنین در نامه‌ای به ترومن درخواست کمک مالی می کند و وعده تخفیف پنجاه درصدی نفت ایران را می‌دهد که باز هم با تحقیر آمریکا مواجه گشت. روزنامه داد(23 آبان 1330) این نامه را «خفتبار» نامید.

طنز تلخ آنکه، کودتایی که او را سرنگون ساخت، توسط همین کشوری که قرار بود ملجاء وی باشد. صورت گرفت.

مایه عبرت تاریخ!

4- روحانی و برجام

در ششم شهریورماه سال ۱۳۹۲، نخستین دیدار هیئت دولت یازدهم با رهبر انقلاب برگزار شد؛ دیداری که طی آن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آقای روحانی تعریف و تمجید کردند و در ادامه به حاضرین توصیه می‌کنند که: «نمی‌شود از دشمن و روش‌های خصمانه‌ای که کرده، انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمی‌گوییم از این‌ها استفاده نکنید، امّا می‌گوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید.»

هشت سال بعد، ششم مردادماه ۱۴۰۰، در آخرین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای کابینه‌ی دولت دوازدهم با رهبر انقلاب، ایشان به نکته‌ی مهمی اشاره کردند و فرمودند: «یک تجربه را من به‌خصوص یادداشت کرده‌ام، حرفی است که من مکرّر [در گفت‌وگو] با شماها و با مردم تکرار کرده‌ام، حالا هم همان حرف را تکرار می‌کنم؛ این تجربه عبارت است از بی‌اعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؛ به ما کمک نمی‌کنند و هر جا بتوانند ضربه می‌زنند.»  

اعتماد در لغت به‌معنای تکیه‌کردن و سپردن کاری به کسی است. دولتمردان یازدهم و دوازدهم ممکن است بگویند که در جریان مذاکره و توافق هسته‌ای به آمریکا اعتمادنکرده، امّا واقعیت چیز دیگری را نشان می‌دهد. روند کلی دولت سابق، پیشرفت کشور و حل مشکلات و رفع نیازهای اساسی ملت را به توافق به غرب سپرد و درباره‌ی نفس توافق نیز هیچ تضمینی برای عمل آمریکا و اروپا به تعهداتشان وجود نداشت. این یعنی به حرف و امضای آن‌ها تکیه شد. این اگر اعتماد نیست، پس چیست؟!  

وقتی منتقدان دل‌سوز به آقای ظریف هشدار دادند که آمریکا به تعهدات خود عمل‌ نمی‌کند و زیر میز خواهد زد، او با اطمینان خاطر گفت امکان ندارد آن‌ها از توافق خارج شوند و اگر چنین کنند مقبولیت خود را از دست می‌دهند. آمریکایی‌ها به‌راحتی و با یک امضا از برجام خارج شدند و این خروج برای آن‌ها عملاً هیچ‌گونه هزینه‌ای اعم از سیاسی، حقوقی، اقتصادی و امنیتی نداشت. این بی‌هزینگی چنان واضح و البته تأسف‌بار بود که ایران حتی نتوانست بر اساس سازوکار برجام در برابر بدعهدی آمریکا دعوی حقوقی علیه واشنگتن اقامه کند و مجبور شد بر اساس عهدنامه مودت سال ۱۹۵۵ به لاهه شکایت کند. شکایتی که عملاً هیچ تغییری در موازنه‌ی وضعیت ایجاد نکرد.

وقتی مذاکرات هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ در جریان بود، رهبر انقلاب از عدم خوش‌بینی خود به مذاکرات گفتند، ولی در عین حال مانع ادامه‌ی آن هم نشدند. همان زمان برخی عنوان کردند که مذاکره و دیپلماسی میدان خوش‌بینی و بدبینی نیست، امّا گذر زمان و رخدادهای بعدی ثابت کرد حق با کدام دیدگاه بود. اگر امروز مواضع پیشین را بازخوانی می‌کنیم، غرض و هدف گرفتن مچ این و آن و سرزنش دولتمردان سابق بابت خطاهای محاسباتی و تحلیلی‌شان نیست. مسئله اینجاست که این تقابل همچنان ادامه دارد و کسی که از تجارب تلخ پیشین درس نگیرد، دچار خسران مضاعف‌شده و لطمات بیشتری در آینده خواهد خورد.

حالا دولت آقای روحانی به‌کار خود پایان داده؛ دولتی که شعار آن تدبیر و امید بود و عملکرد و کارنامه‌ی هشت‌ساله‌اش در اعتماد به غرب بیش از هرچیز موجب عبرت و تجربه شد./1370/

ارسال نظرات