هدف جهاد تبیینی، روشن ساختن حقایق و واقعیتها
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان در پایان مراسم عزاداری اربعین جوانان را به دعوت جهاد تبیین کرده و فرمودند: «به مسئله «تبیین» اهمّیّت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و به خصوص جوانها، «حرکت تبیین» خنثیکننده این توطئه دشمن و این حرکت دشمن است. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهامآفرینیها را در این فضا با استفاده از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید.»
البته رهبر معظم انقلاب «جهاد تبیینی» را دارای اصول و الزاماتی دانسته و میفرمایند: «اصل قطعی در این باب این است که بایستی از شیوه اخلاقی در این کار پیروی کرد. از این کاری که بعضیها در فضای مجازی یا در مطبوعات و در مقالهها و اینجا و آنجا انجام میدهند که با دشنام، با تهمت و فریب و دروغ با افکار عمومی مواجه میشوند، باید به شدّت اجتناب کرد. بایستی حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیّت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی و بهکارگیری اخلاق منتشر کرد. امروز همه ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم.»
شاید برخی این سخنان را جدید و نوعی رویکرد تازه تلقی کنند اما ایشان همواره براساس مبانی قرآنی بر اهمیت مسئله تبیین و روشنگری تأکید داشتند و آن را «وظیفه همه امت اسلام» بیان میکردند: «آنچه وظیفه همه ملّت اسلام و همه امّت اسلام است، مبارزه برای روشنگری است؛ این در درجه اوّل. هم علما مسئولند، هم روشنفکران مسئولند، هم تحصیلکردهها مسئولند، هم همه کسانی که منبری دارند، تریبونی دارند مسئولند که روشنگری کنند و حقایق دنیای اسلام را برای مردمی که نمیدانند بیان کنند؛ این روشنگری جهاد است. جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی، و جهاد مالی است. امروز بهخاطر اینکه این فریضه را -فریضه تبیین را- ما درست انجام ندادیم، یک عدّهای دچار گمراهیاند و به خیال اینکه برای اسلام دارند کار میکنند، علیه اسلام دارند کار میکنند؛ این گروههای تروریستی در منطقه ما که امنیّت را از ملّتهای مسلمان سلب کردهاند، آسایش را از ملّتهای مسلمان گرفتهاند؛ به جای دشمن، اینها دارند با مسلمانها میجنگند. این گروههای تکفیری، گروههای نزدیک به وهّابیها کسانی هستند که زحمت دشمن را اینها به عهده گرفتهاند، آن کاری که دشمن میخواهد بکند اینها دارند برای او انجام میدهند؛ بین مسلمانها اختلاف ایجاد کردهاند. وقتی مسلمانها با هم سرگرم جنگ شدند قضیّه فلسطین فراموش میشود؛ کمااینکه دارند قضیّه فلسطین را به فراموشی میسپرند. باید تبیین کرد، باید روشنگری کرد، باید کار کرد؛ از این محافل قرآنی استفاده کنید، از این اجتماعات قرآنی استفاده کنید. شماها که از کشورهای مختلف آمدهاید، ملّتهای خودتان را ارشاد کنید، آگاه کنید؛ آنها را به تعلیم قرآن، به جهاد قرآنی، به تبیینی که قرآن خواسته است [هدایت کنید]؛ لَتُبَیِّنُنَّهو لِلنّاسِ وَ لا تَکتُمونَه؛ اینها را برایشان بیان کنید، روشن کنید.» (بیانات در دیدار قاریان و حافظان برتر شرکتکننده در مسابقات بینالمللى قرآن کریم، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵)
ایشان برای اهمیت تبیین به آیه ۱۸۷ سوره آل عمران اشاره کرده که میفرماید:«وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ» (و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد. پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند.)
در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آمده است که «به دنبال ذکر پارهاى از خلافکاریهاى اهل کتاب، این آیه به یکى دیگر از اعمال زشت آنها که مکتوم ساختن حقایق بوده اشاره مىکند و مىگوید: (فراموش نکنید زمانى را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آیات کتاب را براى مردم آشکار سازند و هرگز آن را کتمان نکنند؛ و اذ اخذ الله میثاق الذین اوتوا الکتاب لتبیننه للناس و لا تکتمونه).
جالب توجه این که جمله (لتبیننه) با اینکه با لام قسم و نون تأکید ثقیله همراه است و نهایت تأکید را مىرساند، باز با جمله (و لا تکتمونه) بدرقه شده است که آن هم دستور به عدم کتمان مىدهد. از مجموع این تعبیرات برمىآید که خداوند به وسیله پیامبران پیشین، مؤکدترین پیمان را از آنها براى بیان حقایق گرفته بوده، اما با این همه، در این پیمان محکم الهى خیانت کردند و حقایق کتب آسمانى را کتمان نمودند و لذا مىگوید: (آنها کتاب خدا را پشت سر انداختند؛ فنبذوه وراء ظهورهم).
این جمله کنایه جالبى است از عمل نکردن و بدست فراموشى سپردن؛ زیرا انسان هر برنامهاى را مىخواهد ملاک عمل قرار دهد پیش روى خود مىگذارد و پى در پى به آن نگاه مىکند، ولى هر گاه نخواهد به آن عمل کند و به کلى به دست فراموشى بسپارد آن را از پیش رو برداشته پشت سر مىافکند. این جمله اشاره به دنیاپرستى شدید و انحطاط فکرى آنها مىکند و مىگوید: (آنها با این کار تنها بهاى ناچیزى بدست آوردند و چه بد متاعى خریدند؛ و اشتروا به ثمنا قلیلا فبئس ما یشترون).
اگر آنها در برابر این جنایت بزرگ؛ (کتمان حقایق) ثروت عظیمى گرفته بودند جاى این بود که گفته شود، عظمت آن مال و ثروت، چشم و گوش آنها را کور و کر ساخته، ولى تعجب در این است که همه اینها را به متاع قلیلى فروختند. (البته منظور از این جمله کار دانشمندان دون همت آنها است).
آیه فوق گرچه درباره دانشمندان اهل کتاب (یهود و نصارى) وارد شده ولى در حقیقت اخطارى به تمام دانشمندان و علماى مذهبى است که آنها موظفند در تبیین و روشن ساختن فرمانهاى الهى و معارف دینى بکوشند و خداوند از همه آنها پیمان مؤکدى در این زمینه گرفته است. توجه به ماده تبیین که در آیه فوق به کار رفته نشان مىدهد که منظور تنها تلاوت آیات خدا و یا نشر کتب آسمانى نیست، بلکه منظور این است که حقایق آنها را عریان و آشکار در اختیار مردم بگذارند تا به روشنى همه تودهها از آن آگاه گردند و به روح و جان آنها برسند و آنها که در تبیین و توضیح و تفسیر و روشن ساختن مسلمانان کوتاهى کنند، مشمول همان سرنوشتى هستند که خداوند در این آیه و مانند آن براى علماى یهود بیان کرده است.»
مرحوم آیتالله طالقانی نیز در تفسیر «پرتوی از قرآن» درباره این آیه چنین میگوید: «آیه کلى و شامل هر کسی است که کتاب به او داده شده و آن را دریافته به رهبرى و قوانین و اصول حیاتى روشن گشته است گر چه ظرف نزول، أُوتُوا اَلْکِتٰابَ را به علماى یهود و نصارا منصرف مىگرداند همان دریافت و روشنى، مسئولیت و تعهدآور و اخذ میثاق است براى تبیین و روشنگرى دیگران أَخَذَ اَللّٰهُ، اشعار به این دارد که مخاطبین همچون گذشتگان مشمول این عهد و میثاقند مانند: «وَ إِذْ أَخَذَ اَللّٰهُ مِیثٰاقَ اَلنَّبِیِّینَ لَمٰا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتٰابٍ» لتبیننه، مؤکد با لام و نون و آهنگ حرکت و حروف، تبیین حتمى و استمرارى را مىرساند لِلنّٰاسِ، اشعار به سود مردم دارد، که مردم و سود مردم را در نظر گیرند،آگاهى و تبیین براى مردم از هر سودى برتر است، همین که مردم روشن و آگاه شدند منافع و مضار خود را مىشناسند وَ لاٰ تَکْتُمُونَهُ، تأکید مؤکد لتبینه، است چه اگر مردم روشن و آگاه نشوند و براى آنان کتاب و علم و مسئولیتها و هدفها تبیین نشود و مکتوم ماند، رسالت روحى تکاملبخش بىحاصل مىماند چنان که گویا رسالت و نبوتى نبوده، اهل کتاب و دانش، پس از گذشت زمانى، نه اینکه این میثاق محکم را نادیده گرفتند و از برابر دید خود بر کنار کردند، آن را یکسره پشت سر افکندند: فَنَبَذُوهُ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ براى چه ؟ براى جلب هواى طاغوتها یا هوسهاى عوام که هر چه باشد در برابر آن میثاق بهاى اندکى است: وَ اِشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً، فَبِئْسَ مٰا یَشْتَرُونَ»
براین اساس اولاً از نگاه دینی و قرآنی نفس تبیین مسائل و حقایق برای مردم امری حیاتی و ضروری است، ثانیاً علما، دانشمندان و نخبگان در خط مقدم این جهاد تبیینی قرار دارند و ثالثاً مکتوم و پنهان کردن حقایق و عدم تبیین آن برای مردم از سوی این اقشار به شدت نزد پروردگار مذموم و دارای عقوبت شمرده شده است.
مجموعه این مسائل نشان میدهد که آگاهسازی و رشد فکری مردم وظیفه اصلی اقشار فرهیخته و نخبه یک جامعه است تا آن جامعه بتواند مسیر تعالی و تکامل را طی کند و قطعاً چنین جهادی نمیتواند بر مبنای بیاخلاقی، دروغ و فریب انجام شود زیرا هدف جهاد تبیینی، روشن ساختن حقایق و واقعیتهاست، لذا با ابزار نادرست و غیراخلاقی نمیتوان چنین هدف متعالی را محقق کرد و از این منظر جهادگران عرصه تبیین در درجه اول خود باید متخلق به اخلاق، تقوا و عقلانیت بوده تا در عرصه روشنگری و مبارزه با جهل و تحریف بتوانند جامعه را در مسیر درست هدایت کنند.
براساس مطالب گفته شده میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که خداوند براى هدايت مردم، از علما و دانشمندان پيمان مخصوص گرفته تا کتاب آسمانی را برای مردم تبیین کنند و این روشنگری و بيان حقايق بايد به گونهاى باشد كه نکتهای براى مردم نامشخص و پنهان نماند.
از طرفی این آیه به خوبی نشان میدهد که علم به تنهايى براى سعادت و نجات كافى نيست و در کنار آن بىاعتنايى به مال و مقام نيز لازم است و خداوند بیان میدارد که دانشمندان اهل کتاب و به بیان امروزی نخبگان آن عصر با هدف کسب مال و مقام و يا حفظ آن، بیان حقایق را کتمان کرده و پشت سر انداختند و این رهنمود و رویکردی است که شامل حال نخبگان و فرهیختگان امروز کشور هم میشود و آنان میبایستی در جایگاه هدایتگران و رشددهندگان فکری، معرفتی و فرهنگی جامعه به ویژه در بزنگاهها که موجی از تردیدافکنی و شبههآفرینی از سوی جبهه معاندین، به سمت مردم از جمله نسل جوان هجوم میآورد، فعالانه، منطقی، عقلانی، اخلاقمدارانه و با بیانی اقناعکننده، وارد صحنه روشنگری و جهاد تبیینی شده و سره را از ناسره و حق را از باطل برای جامعه تمییز دهند.