نشست جریانشناسی در علم و فرهنگ و رونمایی از کتاب روششناسی جریانشناسی
به گزارش خبرگزاری رسا، مراسم رونمایی از کتاب «روششناسی جریانشناسی» و نشست علمی جریانشناسی در علم و فرهنگ، با حضور حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، عادل پیغامی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، سیدمحمدتقی موحد ابطحی، عضو هیئت علمی گروه روششناسی علوم انسانی شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مجتبی رستمیکیا، مدرس دانشگاه و دکترای مبانی نظری اسلام و علی ابراهیمپور، نویسنده کتاب در معاونت علوم انسانی و هنر سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در این نشست گفت: باید هم تبریک گفت به برادر فاضلمان جناب آقای ابراهیم پور که با تتبع جامع همه دیدگاههای جریانشناسی را مطالعه کردند و بعد به صورت یک نظام واری مباحث جریانشناسی را اشاره کردند و تاکید بر یک مسئلهی مغفولی که اکثر کسانی که بحث جریانشناسی پرداختند از این مسئله غفلت کردند و آن بحث روششناسی جریانشناسی است که بسیار عالمانه و دقیق آقای ابراهیم پور این اثر را نوشتند و تا آنجا که من اطلاع دارم چندین مقاله علمی پژوهشی هم در این راستا تدوین کردند. بعضی ظاهرا چاپ شده و بعضی در شرف چاپ است. جا دارد که محققین ما این کتاب را بخوانند و در تحقیقات و رسالهها و پایان نامهها از آن استفاده کنند.
وی افزود: اصل جریانشناسی هم چندان مورد توجه در کشور ما قرار نمیگیرد. من از سالهای پیش پیشنهاد داده بودم که جا دارد در کشور یک پژوهشگاهی به نام جریانشناسی راه بیفتد. وقتی من خودم شروع کردم به مطالعات جریانشناسی که شاید از 25 سال پیش این مطالعاتم شروع شد حاصلش هم انتشار دو کتاب است، قبل از این دو کتاب یک کتاب به نام جریانشناسی فکری فرهنگی منتشر شد. بعد دیدیم خیلی بحثها گسترده است، دو کتاب شد. الان میبینم یک پژوهشگاهی نیاز است. خیلی کار جریانشناسی هم نظراً و هم مصداقاً گسترده است. اینکه جریانشناسی الان یک دیسیپلین است یا نه، معلوم است یک دیسیپلین نیست الان. اما خوب است بررسی بکنیم ببینیم یک پارادایم میتواند باشد جریانشناسی؟ یا یک استراتژی است؟ یا یک روش است؟ یا یک نظریه است؟ یا یک دانش است؟ 5 احتمال میشود داد. من خودم بیشتر تمایل به این دارم که جریانشناسی را یک استراتژی تحقیق بدانم نه یک پارادایم. چون پارادایمها طبق آنچه در فلسفه آمده است و مخصوصاً در فلسفهی علوم انسانی، به سه دسته پارادایم تبیینی، تفهمی و انتقادی تقسیم شدند. ذیل هر یک از این پارادایمهای کلان، پارادایمهای خرد وجود دارد. بعضی پارادایم ترکیبی دارند مثل آقای وبر و گیدنز که پارادایمشان ترکیبی است. امروزه الان استراتژی تحقیقی ذکر میکنند استراتژی استقرایی، استراتژی قیاسی است، استراتژی استقرایی ـ قیاسی است، استراتژی استفهامی است. بنظرم میتواند جریانشناسی به مثابه استراتژی تحقیق وارد بشود.
خسروپناه عنوان کرد: در هر صورت چه جریانشناسی را به مثابه پارادایم یا استراتژی بدانیم که نظر حقیر است چه بسا یک نظریه بدانیم یا حتی تبدیل به یک دانش بشود، حتما باید به روششناسی جریانشناسی بپردازیم. خب حقیر روش تاریخی-منطقی را پیشنهاد دادم. آقای ابراهیم پور هم خیلی خوب این بحث را توضیح دادند. بنابراین یک قدم محقق محترم جلوتر آمده است. یعنی به هر حال بحث اینکه جریانشناسی به مثابه چه چیزی است یک بحث است. کما اینکه به روششناسی جریانشناسی پرداخته بشود یک بحث دیگری است. خیلی خوب به این بحث پرداخته. هم پیشینه مباحث را آورده و هم تعریف خودش را از جریان و جریانشناسی بعد از اینکه دیدگاههای مختلف را بیان کرده، در این کتاب آورده، آسیب شناسی و در نهایت روش جریانشناسی است. انشاءالله محققین کتاب را میخوانند و از محتوایش استفاده خواهند کرد.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: عنوان «"جریان""شناسی"» عنوان دقیقی است. من که هنوز معادل دقیق انگلیسی برایش پیدا نکردم. «جریانشناسی» تشکیل شده از واژه «شناسی» که معمولا لوژی در انگلیسی بکار میرود و «جریان». روی بار معناییش دقت بکنیم. من «جریان» را «جمعیت مدیریت شده تاثیرگذار بر جامعه» معنا کردم. سه تا مولفه دارد. حالا البته یک وقت تاثیر بر نخبگان فکری میشود جریان فکری. یک وقت تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی است، فرهنگی میشود و اقتصادی است و انواع جریانها. آقای ابراهیم پور هشت مقوم در این کتاب برای جریان آورده است. یک بحث خیلی جدی است. به هر حال مقومات یک جریان چیست؟ «شناسی» هم که اصطلاحی است که در کشور ما رواج پیدا کرده است، معرفتشناسی، انسانشناسی، خداشناسی، جهانشناسی. این «شناسی» به معنای مطلق شناخت نیست. بنظرم منظور از شناسی، شناخت نظام مند است. وقتی گفته میشود جریانشناسی یعنی جمعیت مدیریت شده تاثیرگذار بر جامعه را نظام مند بشناسیم. هم گذشته و هم حال.
وی گفت: البته چون آقای ابراهیم پور روششناسی جریانشناسی را به مثابه نظریه روشی میانرشتهای ذکر کرده قاعدتاً ما باید یک کار مستقلی دربارهی دانشهای میانرشتهای باید داشته باشیم که با این نگاه دانش میانرشتهای چه دانشی است. مخصوصاً ما در دانشگاه آزاد خیلی دنبال این هستیم و دغدغه داریم که دانشکدههای موضوعی شکل بگیرد. یعنی دانشکدهها از دانش محوری به موضوع محوری تغییر کنند. نگوییم دانشکده روانشناسی یا روانشناسی علوم تربیتی، دانشکده اقتصاد، دانشکده حقوق، دانشکده علوم سیاسی. بگوییم دانشکده فضای مجازی، بگوییم دانشکده پدافند غیرعامل، دانشکده حکمرانی بنگاهی، دانشکده حکمرانی فراملی، بگوییم دانشکده حکمرانی عمومی، دانشکده حکمرانی سلامت.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: اگر دانشکدهها موضوع محور بشوند آن وقت در هر دانشکدهای گروههای روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد ناظر به آن موضوع در آن دانشکده شکل میگیرد و در این صورت برای هر یک از این پدیدهها که فکتهای خارجی هستند مثل آسیبهای اجتماعی واقعیتهای خارجی هستند. اگر همین آسیبهای اجتماعی هر کدام از اینها دانشکده بشوند مثلا آسیب شناسی خانواده یک دانشکده بشود. طراحی دانشکده خانواده را اینجا داشتیم. آن وقت در این بحث جریانشناسی خیلی کاربرد دارد. یعنی جریانشناسی مقوله خانواده، جریانشناسی مقوله فضای مجازی. حتی شما میبینید در جریان انقلاب اسلامی نیروهای انقلاب در فضای مجازی به سه جریان و سه دسته تقسیم شدند که با هم اختلافشان فراوان و جدی است. برای هر یک از این موضوعات یک کار جریانشناسانه میشود کرد و بعد براساس نگاه جریانشناسانه رشتهها را تعریف کرد. طبیعتا این رشتهها و گروهها و دانشجویانی که تحصیل میکنند به یک دانشی میرسند که میتوانند مسائل زمان خودشان را پاسخ بدهند. یعنی دانش همراه با مهارت است. به تعبیر امیرالمومنین در خطبه متقین فرمود وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَی الْعِلمِ النّافِعِ لَهُمْ. اما اینکه دانشجوی ما روانشناسی بخواند، اقتصاد بخواند، معمولا این رشتهها پاسخگوی عینیت واقعیت جامعه نیست. بنابراین اگر دانشگاهها موضوع محور بشود و ساختار دانشکده براساس جریانشناسی نسبت به آن موضوع صورت میگیرد، خیلی میتواند دانشکدههای کارآمدی تشکیل بشود. طبیعتا برای جریانشناسی نیاز به روششناسی جریانشناسی است.
وی تاکید کرد: مجدد تشکر میکنم از محقق محترم جناب آقای ابراهیم پور که چند سال زحمت کشیدند و این کار ارزنده را انجام دادند. جا دارد که چند جا این کتاب رونمایی بشود و معرفی بشود. رسانههای مختلف این کتاب را به علاقمندان معرفی بکنند.
در ادامه نشست، دکتر عادل پیغامی عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت: به آقای ابراهیم پور تبریک میگویم بخاطر این کار خوب و با برکتی که انجام دادند. کارهای خوب گاهی وقتها صرفاً یک اتفاق است و یک جرقه است و تداومی پیدا نمیکند. ولی مطمئنم کار آقای ابراهیم پور به برکت خوبی منجر خواهد شد به دلیل اینکه یکی از نیازهای اساسی حوزه معرفتی و مباحث نرم افزاری که در جنگ نرم افزاری که در پیش داریم و در درونش هستیم و چه تولید علم و جنبش نرم افزاری که در پیاش هستیم قطعاً کمک خوبی خواهد کرد. ناحیه دوم خوشبختی من این بود که شنیدم این رونمایی در معاونت علوم انسانی دانشگاه آزاد انجام میشود. واقعاً متشکرم برای ما معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد جای خالی معاونت علوم انسانی وزارت علوم را پر میکند و همچنین انتظاری ازش داریم برای خلق فرصتها و ایجاد جریانها در حوزه علوم انسانی و پر کردن این خلاء برای انقلاب اسلامی. این هم مایه خوشبختی دوم است و بسیار متشکرم.
وی افزود: جریانشناسی شاید مهمترین مولفهی بصیرت است. اگر ما امروز مسئله بصیرت را بارها و بارها مقام معظم رهبری فرمودند و سر بزنگاهها و چرخشها معمولا مشکل بصیرت عیان میشود یکی از کمبودها، جریانشناسی است. خب ما در کشور به ظاهر انواع جریانشناسیها داشتیم و داریم. فکر میکنم خاستگاه یا یکی از خاستگاههای شکل گیری این کتاب هم مثلا سلسله نشستهایی بود که دفتر تبلیغات اسلامی قم در رشتههای مختلف برگزار کرد و جریانشناسیهایی را انجام داد. افراد مختلف جریانشناسیهای مختلف را مطرح میکنند. امروز میدانید جنگ، جنگ روایتها است. در حوزه شناخت جریانها در کشور یا غرب و انتقالش به داخل، افراد روایتهای خودشان را از یک جریان میسازند بیش از آنکه ملتزم باشند به آن جریان چه بوده و چه مسیری را طی کرده است.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق عنوان کرد: در مقطع و زمانی هستیم که باید یاد حضرت امام را گرامی بداریم و راه امام را. من میخواهم به این جمله اشاره بکنم که دوستان میدانند خود امام و راه امام، مشمول یک سری شاخهها و انشعابها و تفاسیری شده است. اگر بخواهیم جریان امام را به نحو اصیل و شاخههایی که بالاخره هر جریانی طبیعتا منشعب به شاخههایی میشود اما شاخههای درست و خلف را از ناخلف بازشناسی بکنیم نیازمند منطق جریانشناسی هستیم. در همین مقطع و زمان فقدان و کمرنگی اندیشه و راه امام و منظومه فکری ایشان دیده میشود، بنظرم این هم بر میگردد به ضعف منطق جریانشناسی و روششناسی جریانشناسی که نتوانستهایم مقومات اندیشه امام را در قالب یک جریان ترسیم بکنیم و تبدیل به گفتمان بکنیم و دینامیزم این اندیشه را با جریانشناسی که توضیح خواهم داد به ثبوتی برسانیم که مشکل انواع روایتهای خودساخته و پیش ساخته پیش نیاید.
پیغامی افزود: از نگاه بنده جریانشناسی نوعی تحقیق است. چه بسا با استفاده از کلمه استراتژی تحقیق که آقای خسروپناه فرمودند من هم همدلی میکنم. آنچه میبینم از جریانشناسیهایی که در غرب اتفاق افتاده میتوانم بگویم جریانشناسی در ذیل خودش مجموعهای از پارادایمها و حتی نظریهها را در بر گرفته است. مثلا وقتی وارد جریانشناسی بشنویم تکسونومی یا کلاسیفیکیشن را یکی از ستون فقرات جدی هر جریانشناسی بدانیم آن وقت تکسونومی در دنیا انواع پارادایمها دارد و انواع نظریات را نسبت به نحوه این کار تویش شاهد هستیم. در هر صورت شکی نیست این نوع از تحقیق نیازمند منطق و روششناسی است برای اینکه ساماندهی بشود و نظم درستی پیدا بکند.
وی گفت: در جریانشناسی اولین اتفاقی که میافتد و روششناسی کمک میکند این اتفاق رقم بخورد اینست که تفاوت بین جریان و غیر جریان را شناسایی بکنیم. خیلیها خودشان را جریان خطاب میکنند. فکر میکنند صرف اینکه عدهای طرفدار داشته باشد و مدتی یک حرف تکرار بشود تبدیل به جریان میشود. ولی بنظرم هر تکرار و هر سر و صدا و هوچی گر جریان نیست. اینکه جریان از غیر جریان چی است یک نکته است که منطقش را مشخص میکند.
پیغامی ادامه داد: دوم اینکه در جریانشناسی پیش فرض ما این میشود که حتما مقومات ثابتی باید یک جریان داشته باشد تا تشخصی پیدا بکند به نام جریان. سوم اینکه لفظ جریان به ما کمک میکند که حداقل به خودمان تکرار بکنیم و یادمان نرود در ایران، خیلی این نکته مغفول میماند و آن اینست که بنظرم فرهنگ غربزده که در دانشگاههای ما از قبل انقلاب شکل گرفته، خیلی ذهنمان به سمت این میرود که مسائل را استاتیک ببینیم.
وی افزود: جریانشناسی یکی از چیزهایی که در ذهن ما فعال میکند بدانیم هر چیزی دینامیزم دارد اگر جریان است. آن پویایی و دینامیزمش مهم است شناخته بشود. به همین دلیل وقتی قائل به دینامیزم برای یک جریان شد آن را در مقتضیات جدید و در زمان و مکان آینده هم این تشخص را ساری و جاری میکنید و مثلا همانطور که در مورد دین اسلام میگوییم دین خاتم است و در قرنهای آتی و آینده هم حتی پاسخ دارد ولی یک جریان مشخص است، راه امام و اندیشه امام و هر اندیشه دیگری باید نسبت به مقتضیات جدید ولو اینکه شعب جدیدی از خودش ارائه میدهد، گونههای جدید و ویرایشهای متعالی تر و ارتقایافته تری از خودش ارائه میدهد ولی تشخص جریان را حفظ میکند. این مسئله مهمی است که قائل به دینامیزم و رشد باشیم.
رئیس انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی گفت: جریانشناسی کمک میکند اگر منطقش درست اعمال بشود و اگر روششناسی داشته باشیم مخصوصا برای کشور ما که این مشکل را داریم به گفتگو کمک میکند. حالا فرمودید بیشتر مثال هایم از حوزه اقتصاد است. شاید برخی عرایضم به برخی رشتهها نخورد، ولی در حوزه اقتصاد ما واقعا مشکل جریانشناسی در کشور داریم. در دنیا انواع مکاتب کلاسیک، نوکلاسیک، نیو کلاسیک، کینزین، پست کینزین، نیو کینزین، نئو کینزین، اینها تازه دو جریان اصیل هستند که جریانات حاکم محسوب میشوند. بالغ بر 16 جریان دیگر بنده احصا کردم در مقدمه کتاب اقتصاد هترودوکس که آنها خودشان را هترودوکس میدانند. جریان اصیل نمیدانند. در دنیا حتی مجلات غیر از افراد و اساتید قائل به یکی از این مکاتب هستند. حتی مجلات علمی و ژورنالیزم علمی کاملا مرزبندی دارد. در مجلهای که جنس مطالعات پست کینزین چاپ میکند نمیتوانید یک مقاله مبتنی بر نگاههای پول گرایان و مانیتاریستی فریدمنی بفرستید، قطعا ریجکت میشود.
وی تاکید کرد: ما در ایران با یک تاریخ قریب به هشتاد سالهای که از اندیشه اقتصاد در ایران داریم به جرئت میتوانم بگویم تقریبا نداریم کسی که بگوید مکتبش چیست. هر استاد و نخبهای ولو از اساتید بسیار ارزشمند ما باشد، وقتی کالبدشکافی میکنیم میبینیم یک پا در یک جریان دارد، یک بخش از ذهنش جریان دیگری است. توصیهها و تحلیلها، شما مسئله تورم را جلو میگذارید یک بخش از تورم را مانیتاریستی تحلیل میکند یک بخشی را پست کینزینی تحلیل میکند و نوعی آشفته بازار این وسط شکل میگیرد. این آشفته بازار دو تا مشکل ایجاد میکند. اولا ما را هرهری مذهب کرده است. من در گفتگوهای اقتصاد اسلامی بارها این برایم پیش آمده است. وقتی با اساتید غربی مینشینم میدانم این پست کینزین است. خیلی راحت گفتگو میکنم چون میدانم پایبند به لوازم حرفش است، اصولش را میشناسد، پیشفرض هایش همانهایی است که من میدانم و میتوانم گفتگو بکنم. ولی با کسی که هرهری مذهب است اساسا گفتگو امکان پذیر نیست. این یکی از مشکلاتی است که جریانشناسی و روششناسی جریانشناسی در کشور ما میتواند حل بکند. بسیار نیازمند آن هستیم.
پیغامی ادامه داد: پایه جریانشناسی از نگاه من تکسونومی است. از ستون فقراتش. در تکسونومی یک نکته مهم اینجا تاکید بکنم اینست که یک مثال از زیست شناسی بزنم. اگر قرار باشد موجودات زنده را تقسیم بکنیم اگر ملاک نوع تنفسشان باشد دو حیوان را کنار هم قرار بدهیم، اگر ملاک استخوان بندی باشد یک جور دیگه قرار میدهیم. ممکن است دو حیوان که قبلا کنار هم بودند از هم جدا بشوند. همینطور اگر ملاک را چیزهای دیگر بگذاریم مثلا نوع حرکت بگذاریم جهندگان، خزندگان و چه و چه. عین همین مطلب را در جریانشناسیهای فکری و فرهنگی داریم. نیازمندیم یک جریانشناسی تخت و خطی پیش نگیریم. جریانشناسی ماتریسی پیش بگیریم. یعنی الان چه در حوزه سیاست و اقتصاد گاهی وقتها ممکن است فلان جریان اقتصاد سیاسی مارکسیستی را از یک زاویه کاملا در کنار جریان نئوکلاسیک قرار بدهند. از یک زاویه دیگر تفکیک بکنند. این یکی از هوشمندیهای جریانشناسی است که نباید به نظم صرفاً درختی خطی تک ساحتی پیش بگیریم. اینجاست که انواع جریانشناسیهای ماتریسی ملاک قرار میگیرند و این را از علم تکسونومی و انواع گونههایی که در تکسونومی است آموختهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق گفت: جریانشناسی اساساً نوعی شناخت است. اسم پسوند رویش شناخت است. منتهی سوال اصلی که شاید محور مطالعات هم بعدی واقع بشود و جناب آقای ابراهیم پور به نوعی شاید فرصتهای آتیشان را مطرح میکنم بحث مربوط اینست که جریانشناسی چقدر کنش و تلاش نظری و اپیستمیک است و چقدر تلاش تکنهای است؟ به زبان بومی خودمان، چقدر بُعد عملی پیدا میکند و چقدر بُعد نظری؟ چقدر دانش نظری است و چقدر دانش عملی است؟ در روششناسی مربوطه بیشتر دانش نظریش را پررنگ کردیم و میفهمیم. اما روششناسی عملیش هم مهم است که رویش کار بشود. آنجایی که میخواهیم بگوییم چگونه جریانشناسی میتواند به تولید علم کمک بکند؟ چگونه مواجه ما با اندیشههای غیر خودمان را ساماندهی و منظم بکند و گفتگوها را با آنها متصور بکند؟ در اینجا نیازمند منطق عملی هستیم. اینجاست اگر کسی جریانشناسی را صرفاً یک نوع کنش اپیستمیک ببیند بنظرم خطای بزرگی کرده است. متاسفانه در فرهنگ دانشگاهی غرب زده مان داریم که همه علوم را بیشتر اپیستمیک میبینیم. حتی روانشناسی را اپیستمیک میبینیم. در حالی که بسیار ابعاد عملی و اعتباری و تکنهای لابلای گزارههای اپیستمیک شان خوابیده است. در اقتصاد این مسئله غوغامیکند و ابعاد تند ابزارگرایانه به خودش میگیرد که جریانشناسی هم طبیعتاً باید یک جایی برای ما کارکرد عملی خودش را نشان بدهد.
وی ادامه داد: همین طور است دوگان دیگری که بهش تاکید بکنم منطق صورت و ماده. اینکه جریانشناسی چقدر منطق صورت است که ذهن ما به این سمت منصرف بشود و چقدر منطق ماده برای ما میتواند باشد. روی این نکته هم جا دارد بیشتر تحقیق بشود.
پیغامی افزود: در راستای عنوان «میانرشتهای» درکتاب، شاید قریب 14ـ15 سال پیش مقالهای چاپ کردم به نام گونه شناسی مطالعات تلفیقی. آنجا 9 روش از مطالعات تلفیقی را نامیدم و سعی کردم اولا بگویم مطالعات تلفیقی فقط میانرشتهای نیستند. در ایران کلمه میانرشتهای به همه آنها اطلاق میشود در حالی که میانرشتهای یکی از آن 9 روش است. کاربردش در حوزه اقتصاد و اقتصاد اسلامی در دو مقاله بیان کردم. دقیقا فرمایش آقای خسروپناه بود. آنجا گفتم اگر به مطالعات تلفیقی منتقل بشوید کمک میکند که مسئله محور و موضوع محور بشویم. خواهش میکنم اگر حاج آقا و اساتید گرامی آن مقالات را ببینند و برای بنده ارشادات و تصحیحاتشان را بفرستند، آنجا خیلی موضوعات را نشان دادم که چگونه برخی موضوعات مثلا مسئله خانواده با یک نوع مطالعه تلفیقی میتواند معنا پیدا بکند و یک نوع دیگر مثل عدالت با یک نوع دیگری از گونهشناسی. اگر همه اینها را در میانرشتهای ببینیم به نوعی شاید ساده انگاری و غفلتی صورت بگیرد. همین مطلب را در مورد کار شما میخواهم عرض بکنم. اگر مطلب را از مطالعات میانرشتهای به مطالعات تلفیقی انتقال بدهید شاید بتوانیم گونههای مختلف از جریانشناسی را با کاربردهایشان در جاهای مختلف از همدیگر تفکیک بکنیم. یعنی جریانشناسی سیاسی الزاما با منطقی انجام نشود که جریانشناسی فرهنگی است. این صرفاً در حدّ یک فرضیه است. با مطالعاتی که کردم این فرضیه معنادار است که رویش سرمایه گذاری بشود.
وی افزود: در ایران علم را بیشتر یک قوت استدلالی و تبیینی دانستیم که اگر مثلا ما هر دانشی به این قوت استدلالی برسیم دیگه علم را تولید کردیم. مثلا اقتصاد اسلامی چرا الان وجود ندارد، میگوییم چون نتوانستیم هنوز مدل و الگو بدهیم و قدرت تبیینی داشته باشیم. این حرف درست است اما حداقل دنیای امروز اثبات کرده که علومی که تبیین میشوند به جریانی که مقبول و مسلط میشوند و عدهای را درگیر میکنند و سیاستها را مطابق خودشان تنظیم میکنند بیش از آنکه استدلال و منطق درست و قوت تبیینی داشته باشند، به زبان تبدیل شدند. رسانه دارند. به گفتمان تبدیل شدند. مگرنه بزرگواران در رشتههای خودشان حتما این را اذعان میکنند وقتی سراغ منطق و استواری و استحکام نظری چیزهایی که به نام تئوری دنیا را گرفته، میبینیم خیلی ضعیفتر و شل تر از آن چیزی هست که فکر میکردیم. نظریه نوکلاسیک وقتی منطق و ساختار درونیش و نوع مدل سازیش را نگاه میکنیم چیزی نیست که بگویم خیلی پیچیده است و از دسترس ما دور است. به راحتی میتوانم حتی بگویم در اقتصاد اسلامی خیلی قویتر از آن منطق را پیش بگیریم و در کارهای تحقیقی کردهایم، در مقالاتی که نوشته شده است. ولی چرا مقاله اقتصاد اسلامی تبدیل به دانش اقتصاد اسلامی که مقبول باشد برای ما و دیگران و هم سیاستگذاران و مجریان، ولی نوکلاسیک خودش را مقبول کرده است. میبینم قضیه زبان است. او تبدیل به زبان و گفتمان شده است. اینجاست که نقش رسانهها را در هر چیزی خیلی پررنگ تر میدانم تا نقش کارهای تحقیقی خاص به مفهومی که در پژوهشکدهها اتفاق میافتد.
استاد اقتصاد اسلامی تاکید کرد: از این حیث، قائلم منطق جریانشناسی و روششناسی جریانشناسی هم اگر به کمک بزرگواران و نهادهایی چون دانشگاه آزاد که گستردگیش را عرض کردم به ما این نگاه را میدهد ازش انتظاراتی داشته باشیم مخصوصا در فقدان معاونت علوم انسانی وزارت علوم که تبدیل به گفتمان و زبان بکند، با ابزارهای ژورنالیزم علمی و ابزارهای رسانههای خاص حوزه علمی، با تبدیل کردنش به زبان و جامعه علمی، ساینس کامیونتیهایی که داریم، به روش درستش و علمی ، وقتی تبدیل به زبان و گفتمان بشود آن چیزی که میخواستیم محقق شده و از این وضعیت فعلی توانستیم گذار بکنیم.
دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی، عضو هیئت علمی گروه روششناسی علوم انسانی شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: صحبت خودم را با یک خاطره آغاز میکنم. شاید تابستان حالا دقیقا ماهش در خاطرم نیست تابستان سال 98 بود یک مقاله برای بنده ارسال شد جهت ارزیابی. معمولا مقالاتی که خوب هستند را شماره تلفن نویسنده را میگیرم برای اینکه تماس بگیرم هم باهاشون آشنا بشوم و هم از مقالات دیگرشان و تجربیاتشان جهت ارزیابی مقالات در نشریاتی که فعالیت میکنم استفاده بکنم. خیلی معدود پیش میآید که با یک فردی تماس بگیرم جهت اینکه تشویقش بکنم در آن حوزه ببینم که چی کار کرده و چی کار میکند و از سایر دستاوردهای آن حوزه استفاده بکنم. تماسی که گرفتیم جناب آقای ابراهیم پور بودند و خوشحال شدم از اینکه چنین مقاله سنگینی و وزینی نوشته بودند. من از سال 80 و اندی در مجله حوزه و دانشگاه که بعدا مجله روششناسی علوم انسانی مجوزش را از وزارت علوم گرفتیم درگیر این مباحث بودم و در حوزه ارزیابی مقاله و مسئولیتهایی که جاهای دیگر داشتم این مقاله واقعا سنگین بود. شسته رفته و ادبیات منسجم. حرکت آقای ابراهیم پور بنظرم حرکت بنیادینی است و از مواردی است که در کشورمان به آن احتیاج داریم. امیدوار هستم این مسیر را دنبال بکنند.
وی افزود: از مسئله اصلی که مطرح کردند آغاز بکنیم. یک تحقیق میخواهیم شروع بکنیم، این تحقیق یک موضوع میخواهد و در حوزههای علوم انسانی معمولا موضوعات مورد مطالعه ما چند بُعدی هستند. یک بعد روانشناختی، جامعهشناسی، اقتصادی وقس علیهذا ممکن است داشته باشد. اگر این موضوع چند بعدی را بخواهیم مطالعه بکنیم نیازمند هستیم از دانشهای مختلف بهره بگیریم. یک وجه دیگر در این تحقیق مدنظر قرار بدهیم وجه استاتیک و دینامیک است. یک وقتی این ابعاد را مطالعه میکنیم ولی از منظر استاتیک. وجه ثابت قضیه است. در این مقطع این شخص و سازمان چه رفتاری را انجام میدهد. یک وقتی بعد دینامیک را به موضوع مورد مطالعه خودمان اضافه میکنیم. کاری که در جریانشناسی انجام میشود یک حوزه تحقیق در علوم انسانی است چند بعدی است نه از منظر استاتیکی، بلکه از منظر پویایی آن را مطالعه میکنیم.
موحد ابطحی عنوان کرد: به گمان من هر دو وجه قضیه در کشور ما کمرنگ است و نیازمند کار است. نکته اول، نگاههای چند بعدی به مسائل اجتماعی و انسانی، نکته دیگرش که جنبه دینامیکش است که مورد غفلت ما است. توجه به موضوع مورد مطالعه در سیر تاریخیش و پیوست عنصر تاریخ به موضوع مورد مطالعه به گمان من یکی از موارد بسیار مهمی است که باید مدنظر قرار بدهیم. به طور مثال وقتی در حوزه فلسفه شروع میکنیم آثار قدمای خودمان را در دو هزار پیش در یونان، یا هزار و اندی سال پیش در جهان اسلام نگاه میکنیم، گویا طرف همین الان روبروی ما نشسته و باهاش گفتگو میکنیم. یکی اینکه سیر تاریخی دارد و باید این موضوع را در این بستر تاریخی مطالعه کرد به گمان من یک عنصر مغفول بوده است که این رویکرد و -آن نکتهای که دکتر خسروپناه هم بهش اشاره کردند- آن استراتژی و رویکرد پژوهشی که چند بعدی دیدن و دینامیک دیدن به گمان من میتواند این داستان را پوشش بدهد و این تحقیق چند بُعدی دینامیک را برای ما ایجاد بکند.
وی ادامه داد: ادبیات امروز در حوزه فلسفه علم و بحثهای روششناسی میگوید که اگر کارهای شما روشمند بود یعنی اگر توانستید کارتان را به گونهای انجام بدهید که دیگران هم بتوانند با استفاده از آن روش و فرایند به همان دستاوردها برسند یک فرایندی برای نقد آن وجود داشته باشد به عبارتی یک روش شسته رفتهای برای آن تحقیق داشته باشد آن تحقیقتان را میتوانید علمی قلمداد بکنید. حالا فارغ از اینکه قبول داشته باشیم چقدر روش در علمی دانستن یک دانش، یک تحقیق موثر است یا نه، ولی اینکه جریانشناسی به عنوان یک مطالعه چند بعدی دینامیک، اگر روشمند نباشد نمیتواند وارد عرصه علم بشود امروزه دست کم در عرصه بین المللی و فلسفه علمی ازش میشود دفاع کرد. یک روش جریانشناسی میخواهیم. در اینجا وارد مرحله بعدی میشویم. یک روش ارائه شده است. این روش را باید شناخت. میشود مرحله روششناسی جریانشناسی. به گمان من کاری که آقای ابراهیم پور انجام دادند خیلی ضرورت دارد. یعنی یک پایهای را قرار دادند برای یک سری مطالعاتی که میتواند انجام بشود و مطالعات مورد نیاز ماست.
عضو گروه روششناسی علوم انسانی شورای بررسی متون گفت: چند سال پیش یک مقطعی که با توجه به یک سری پیشینهها شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شکل گرفت تحلیلم این بود که شورای تحول و ارتقای علوم انسانی اگر بخواهد دچار سرنوشت شورای قبلیش یعنی شورای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی نشود، صحبت و ایده من این بود اگر قرار است شورای تحول به سرنوشت شورای اسلامی شدن منتهی نشود و یک شورای دیگر مجددا برای بحثهای تحول علوم انسانی و علم دینی و علوم انسانی اسلامی مجبور نشویم مجددا تاسیس بکنیم باید یک آسیب شناسی داشته باشد از حرکتهایی که در گذشته در باب علوم انسانی اسلامی و تحول علوم انسانی انجام شده و بعد برنامه ریزی و سیاستگذاری بکند. خب طرح دادیم ولی علیرغم تمام تلاشهایی که کردیم به جایی نرسید و موفق نشدیم وارد مرحله اجرایی این طرح بشویم. ولی با توجه به این بحثی که جناب آقای ابراهیم پور مطرح کردند به گمان من خیلی بهتر از آن بحث و ایده بنده که بحث آسیب شناسی بود میتواند این نیاز را برطرف بکند.
وی افزود: وجه استفاده حکمت عملی از جریانشناسی، بسیار مهم است. ما از ابتدای انقلاب یک ایدهای را در کشور مطرح شده است، بزرگان بر سر آن اصرار داشتند. مراکز آموزشی و پژوهشی و سیاستگذاری و برنامهریزی و فرهنگی و و و تاسیس شده تا این ایده را جلو ببرد. هنوز که هنوز هست همه گلایه دارند این ایده شاید خیلی به دستاوردهایی که مدنظر بوده نرسیده است. چه باید کرد؟ به گمان من جریانشناسی میتواند کمکی به ما بکند. چون این آسیبشناسی در دل این جریانشناسی میتواند انجام بشود. از کجا این داستان شروع شده و چه مسیری را طی کرده. یک حرکتی از جایی شروع شده، از مسیرهای مختلف بهش بازخورد و فیدبک داده شده. این مسیر جلو آمده، الان یک سری مراکز هستند فعالیت میکنند. اگر مرکز سیاستگذاری به نام شورای تحول و ارتقای علوم انسانی میخواهد کاری در این زمینه بکند، اول باید یک جریانشناسی داشته باشد: کیها هستند؟ و چه سرمایههای اجتماعی و اقتصادی دارند؟ چه رویکردهایی دارند؟ تا وقتی این چنین شناختی نداشته باشیم نمیشود سیاستگذاری کرد. این مثال که عرض میکنم با توجه به فعالیت پانزده بیست ساله است که در بحث علوم انسانی و تحول علوم انسانی داشتم. در حوزههای دیگر همینطور است. در هر حوزهای که یک واقعیت اجتماعی مدیریت و سیاستگذاری و برنامه ریزی بشود با توجه به این ابعاد چندگانه و در حال حرکت آن موضوع نیازمند یک جریانشناسی هستیم.
ابطحی عنوان کرد: ما قبل از اینکه پژوهشگاه بزنیم چون پژوهشگاه مؤونه زیادی میخواهد؛ اولین کاری که میشود قبل از اینکه به فکر تاسیس پژوهشگاه باشیم اینست که خود آقای ابراهیم پور را در یک مسیری بیندازیم که این حرکت را دنبال بکنند. ادامهدادن آقای ابراهیم پور در این مسیر یک کمکی هم میکند به خود روششناسی جریانشناسی. ببینید روش یک ابزار است. وقتی ما میگوییم یک روشی را برای جریانشناسی میخواهیم پیشنهاد بدهیم و بعدش بحثهای روششناسی. اگر آقای ابراهیم پور روششناسی جریانشناسی شان را تقویت بکنند باید یکبار خودشان بیفتند در یک مسیر مطالعات جریانشناسانه. روشی که در ذهنشان است پیاده بکنند و ببینند خودشان را میتوانند به نتیجه مطلوب برسانند یا نه. اگر رساند نشان میدهد روششناسی خوب است. دستکم از نظر خودتان خوب است. اگر دیدید یک جاییش اشکال دارد، روش شما ابزاری که در ذهنتان دارید برای رساندن شما به مقصد، هنوز احتیاج به دستکاری دارد. وقتی این اثر بیرون آمد نقد میشود شما مجبورید روشتان را تقویت بکنید. یعنی ادبیات روششناسی جریانشناسی گسترش پیدا میکند.
وی پیشنهاد داد:قبل از آن بحث پژوهشگاه شاید یک نشریه در قالب یک دو فصلنامه شاید راحت تر باشد تحققش تا پژوهشگاه. باید افراد را در این زمینه بشناسیم. من سال 83 بود که میخواستم مجله روششناسی علوم انسانی را پایه گذاری بکنم وزارت علوم خیلی رسماً گفت در این زمینه کاری نشده است. فهرست بلندبالایی از مقالاتی که در نشریات علمی پژوهشی منتشر شده بود و در باب روششناسی استخراج کردم، گفتم این همه مقاله نوشته شده است ولی جایی متمرکز نبوده است. مجله روششناسی علوم انسانی تاسیس شد و الان مجله جا افتادهای است. یک مجلهای بعنوان جریانشناسی میشود راه انداخت که ادبیاتش را ابتدا گسترش پیدا بکند تا بعدا جامعه حساس بشود و فرصت بحث پژوهشکده و پژوهشگاه هم فراهم بشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: یکی از کمکهای دیگر که بحث جریانشناسی به ما میتواند داشته باشد در بحث پیشرفت علوم انسانی اسلامی است. منتقدین بحث علم دینی و علوم انسانی اسلامی حرفشان اینست که چی کار کردید تا حالا. پنجاه سال حرفهایی را تکرار میکنید. جریانشناسی به خوبی میتواند به این قضیه پاسخ بدهید. وقتی سیر تاریخ را ببینیم پیشرفت را مشاهده میکنیم. الان یک نظریه در یک حوزه خاص اشاره بکنیم ممکن است چیزی به ذهنم نرسد ولی وقتی سیر تاریخیش را نگاه بکنیم مسئله روشن میشود.
وی افزود: به طور مثال در یک کنگرهای که اولین کنگره که در پاکستان ارائه شد که مورد تمسخر منتقدین علم دینی است اشاره میکنم به یک فهرستی از مقالات که میگویند نگاه بکنید طرفداران علم دینی این کارها را میکنند. خب راست هم میگویند. وقتی نگاه میکنید مقالاتی که در اولین کنفرانس پاکستان ارائه شد حساسیت برانگیز است. ولی ده سال بعدش همان جا در پاکستان نگاه نمیکنند که آقای مظفر اقبال دبیر کنفرانس است و یک گفتگویی دارد با آقای دکتر سید حسین نصر و وقتی این گفتگو ترجمه شده است را نگاه میکنیم ده سال کاملا آن کنفرانس فرق کرده است. آن وقت در ادبیات کشور خودمان حرفها و گفتمان و مقالاتی که چهل سال پیش نوشته شده بود در بحث علوم انسانی اسلامی و تحول علوم انسانی با حرفهای امروز مقایسه میکنیم قشنگ پیشرفت دیده میشود. مخاطبی که منتقد این هست که ایده علوم انسانی اسلامی چه کرد اگر یک همچین جریانشناسی صورت گرفته بود و سیر تاریخی مباحث نشان داده میشد، میگفتیم درست است سرعت پیشرفت کم است ولی دلایلش این است. جریانشناسی در اختیار ما قرار میدهد. ایده علوم انسانی اسلامی را وقتی تحلیل بکنیم به گمان من چنین دستاوردهای خوبی برای ما داشته باشد.
در ادامه دکتر مجتبی رستمیکیا، مدرس دانشگاه و دکتری مبانی نظری اسلام و دبیر جلسه، ضمن تقدیر و تشکر از استادان حاضر، گفت: چند راهبرد از صحبتهای اساتید محترم استخراج کردم برای اینکه ادامه مسیر روششناسی جریانشناسی را بتوانیم حداقل برای استقرار در فضای علمی کشور داشته باشیم. یکی موضوعمحور کردن دانشکدهها بود که جناب آقای خسروپناه به آن اشاره کردند. یک بحث در مورد فلسفه علم بحث طبقه بندی جریانها و علوم بود که جناب آقای دکتر پیغامی بدان اشاره کردند. حتی در روشهای مناظره و گفتگو ایشان فرمودند به جهت مهارتی قابلیت دارد ازش استفاده بکنیم. یعنی تفکر نقدی براساس این روش نوشته بشود. استفاده از ظرفیتهای رسانهای و زبانی و گفتمانی کمک میکند به استقرار این. بحث دیگری که آقای موحد ابطحی فرمودند بحث خیلی دقیقی هم بود اینکه روششناسی جریانشناسی اتفاقا میتواند در خدمت سیاستگذاری کلان آموزشی و علمی کشور قرار بگیرد و مراکز آموزشی ازش استفاده بکنند. بحث مهارتی شدن و تطبیقش هم نکات بسیار خوبی بود که در صحبت هر سه بزرگوار مطرح شد. به نظرم پیشنهاد اینکه در واقع حالا معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد یا هر مکان دیگری به سمت این برویم که حتی یک نشریه پژوهشی طبق نکتهای که آقای موحد فرمودند، پیشنهاد بسیار خوبی است. این راهبردها میتواند یک زمینه بسیار خوبی ایجاد بکند برای اینکه این مسیر تبدیل شدن و استقرار جریانشناسی، یک مسیر همواری بشود.
در ادامه، علی ابراهیم پور نویسنده کتاب روششناسی جریانشناسی گفت: متناسب با زمان و تاریخی که در آن قرار گرفتیم روز دوازدهم خرداد است و خیلی اراده نبود که متناسب با ایام رحلت امام خمینی و قیام پانزده خرداد و از آن طرف شهادت امام صادق، زمان برگزاری این نشست باشد. ولی این اتفاق افتاد و من همین را بهانه میکنم یک نکته را اول از همه خطاب به خودم و افرادی که شاید مثل من، جوانان گام دومی محسوب شویم میخواهم بگویم.
وی افزود: واقعیت مطلب اینست که ما دین و مذهبمان را از مکتب امام خمینی داریم. من دینم و مذهبم را از مکتب امام خمینی دارم و هدفم را از این مکتب دارم، هویتم را از این انقلاب گرفتم. بنظرم بسیار خامی است اگر من گول عناوینی را بخواهم بخورم و بخواهم از ذیل این پرچم و علم خارج بشوم یا به چپ و راستی بروم با اسامی و عناوین متفاوت. هر چقدر هم نقد به این مکتب باشد، هر چقدر هم نقد به این مبانی بخواهد باشد و هرچقدر اسامی رنگارنگ حرفهای زیبا بزنند، کیان اسلام، کیان شیعه در دوران معاصر وابسته است به آن مکتبی که حضرت امام، حضرت آقا، شهید مطهری و این اندیشمندان و حکمای انقلاب اسلامی پایه گذاری کردند و تقریر نوین و متفاوتی را از اسلام ارائه دادند و اسلام را به مرحله اقامه رساندند. من خودم را ذیل همین جریان تعریف کردم.
ابراهیمپور ادامه داد: همانطور که باعث تحقق و ایجاد انقلاب اسلامی مکتب امام خمینی بوده است، انقلاب اسلامی در بقای خودش نیز نیازمند آن نظریات است. باید آن نظریات مطالعه و بازخوانی بشوند. تلاش من در این اثر این بوده است بجای اینکه بخواهم تلاش بکنم در معرکه آراء علمی، یک گزاره را به گزارههای پیشین به اسم خودم اضافه بکنم، کار درست بنظرم این رسید آن نظریات و مکتبی که بیان شد آن نظریات به جامعه علمی در قالب یک نظریه داده بشود. آن کاری که من در این اثر انجام دادم و شاید بگویم افتخارم است اینچنین باشد -اگر اساتید تایید بکنند و بگویند این اتفاق واقعا انجام شده است- این بوده که سعی کردم یکی از نظریات اندیشمندان انقلاب اسلامی را صورتبندی و با زبان علمی به جامعه علمی ارائه کردهام. این نظریه، در واقع کاری است که شهید مطهری در مواجهه با فرهنگ و تاریخ و فکر انجام میدهد.
وی عنوان کرد: به عقیده من نظریه شهید مطهری در فرهنگ، نظریه جریانشناسی است. کاری که در آثار متفاوتش دارد اتفاق میافتد: در نهضتهای صدساله اتفاق میافتد، کاری که در اسلام و مقتضیات زمان اتفاق میافتد، کاری که به نوعی در فلسفه تاریخ بارقه هایش بیان میشود. جریانشناسی، ایده اصلی کار شهید مطهری در مواجهه با تاریخ و فکر و فرهنگ است. به تناسب حرکت شهید مطهری است که میبینیم در دوران بعد از انقلاب ادبیات جریانشناسی در جامعه ما یک رواجی پیدا میکند.
نویسنده کتاب روششناسی جریانشناسی گفت: تلاش من این بوده که سعی کنم در حدّ توانم -علی قدر طاقت بشریه- بتوانم این جریانشناسی را با یک ادبیات علمی و آکادمیک، روششناسی بکنم و به عنوان یک نظریه بومی که مبتنی بر مبانی حکمی خودمان است به جامعه علمی ارائه بدهیم. تا این بتواند تقویت بکند جریان انقلاب اسلامی را.
وی ادامه داد: در واقع شاید بگویم اصلیترین وجه نوآوری اگر خودم به این کتاب بدهم و بگویم میتواند این اثر از این جهت دیده بشود اینست که امتداد نظریهپردازی یکی از نظریات اندیشمندان انقلاب اسلامی یعنی شهیدمطهری است. هر چند من در واقع موردکاوی شهید مطهری در این اثر اتفاق نیفتاده. ولی در واقع نظریه ایشان است که سعی کردیم متناسب با تلاشها و آثار اندیشمندان معاصر، هر کسی در این زمینه اثری داشته و نکتهای گفته است سعی کردیم این ماجرا دیده بشود و همه اینها را به خدمت بگیریم برای نظریهپردازی یکی از این نظریات اندیشمندان انقلاب اسلامی.
ابراهیمپور اضافه کرد: من خیلی ممنون و متشکرم این فرصت به من داده شد، این تشویقها اتفاق افتاد. تک تک اساتید مدعو این جلسه که ما در خدمتشان بودیم اگر تشویقهای تک تک آنها نبود، یعنی آن تاییدات کوچک و ریزی، آفرین گفتنهایی که اتفاق افتاد آرام آرام باعث شد این انگیزه و جسارت اتفاق بیفتد که این اثر به این نقطه برسد. این اثر انشاءالله اثر مفیدی باشد و مورد استفاده قرار بگیرد. خیلی ممنون و متشکرم از این فرصت. امیدوارم باز هم مورد عنایت و دعای خیر اساتید واقع بشوم.
گفتنی است، کتاب «روششناسی جریانشناسی بهمثابه نظریه-روشی میانرشتهای» به قلم علی ابراهیم پور و با مقدمه حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه و دکتر محمدصادق کوشکی، بهعنوان اثر برگزیده جامعه نخبگانی حوزه علمیه قم، در 456صفحه رقعی با تیراژ 500نسخه و با قیمت 95هزارتومان به همت انتشارات کتاب طه راهی بازار نشر شده است.