نگاهی به الگوهای جنگ فرهنگی و بایسته های آن
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در زمینه اهمیت توجه به مساله جنگ نرم و الگوهای آن رهبر معظم انقلاب میفرمایند" امروز یک جبهه عظیم فرهنگی در برابر جمهوری اسلامی به وجود آمده است" این مسئله به صورت آشکار به الگوی فرهنگی جنگ نرم اشاره می کند و از این جهت دارای ارزش راهبردی در نبرد نرم فرهنگی است.
ارزش و اعتبار راهبردی فرهنگ در مناسبات کشورهای مختلف و همچنین نفوذ فرهنگی سابقهای طولانی دارد اما رشد جامعه ها و توسعه و پیشرفت تکنولوژی سبب شد تا رویکرد فرهنگی برای تسلط بر کشمکش ها جدیتر شود از همین جهت جنگ نرم با رویکردی فرهنگی در مقایسه با سابق تفاوت بسیاری کرده است رهبر معظم انقلاب میفرمایند: تهاجم فرهنگی با گذشته تفاوت بسیار دارد و شکل جدیدی پیدا کرده است و برای مقابله با آن باید با شناخت و آگاهی کامل عمل کنیم".
نکته مهم در این زمین آن است که جنگ و نفوذ فرهنگی در سیر تکامل خود دو الگو را پشت سر گذاشته و همین امر سبب شده دو نوع تلقی از جنگ فرهنگی به اذهان متبادر می شود:
اول آن است که تلقی از جنگ فرهنگی نبرد بر سر مبانی فرهنگی است استعمار فرهنگی، استحاله فرهنگی و نفوذ فرهنگی از مفاهیمی است که این الگوی جنگ نرم را توضیح می دهند و جنگ نرم فرهنگی گونه ای از ستیز را در بر میگیرد که بازیگر عامل با هدف قرار دادن مقولاتی چون فرهنگ و اعتقادات باورها و ارزش ها و هویت طرف مقابل تلاش می کند مبادی فرهنگی او را متزلزل نموده و شکست را بر او تحمیل نماید.
در این نوع جنگ اعتقادات و ارزش ها و باورها به شدت آسیب پذیر می شود و قادر به تولید بیشتر یا کاربرد موثر خود نیست به رغم این تلقی از جنگ فرهنگی نکته مهم آن است که این گونه از جنگ یکی از ابعاد منابع نرم افزاری نظام سیاسی را هدف قرار میدهد.
اما در تلقی دوم از جنگ فرهنگی علاوه بر هدف قرار گرفتن مبادی و مبانی، محافظ های فرهنگی و همچنین مدیریت فرهنگی در معرض حمله قرار می گیرد بر این اساس این جنگ فرهنگی گونهای از جدال است که در آن مهاجم به مبادی محافظ و مدیریت فرهنگی حمله میکند و در پی به دست آوردن اهداف اجتماعی فرهنگی و سیاسی است بر اساس این دیدگاه ساختار جنگ نرم فرهنگی از جریان اعمال قدرت تشکیل شده است که به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام می شود اهداف جنگ فرهنگی شامل مبانی قدرت فرهنگی، محافظ و لایه های حفاظتی است. مولفه های راهبردی این نوع جدال و ستیز تخریب و تضعیف قوت های فرهنگی و ترویج و نفوذ برای جایگزینی فرهنگ مهاجم می باشد.
در نتیجه بعد از جنگ فرهنگی آن چیزی که باقی می ماند استحاله فرهنگ و از خود بیگانگی و در نهایت شکست در میدان نبرد فرهنگی است. البته منظور از مبانی فرهنگی قدرت؛ همان پایه های اساسی است که قدرت فرهنگی بر آن بنا نهاده شده است که می توان به ارزشهای بنیادی جامعه مانند دشمن ستیزی، خودباوری، خدامحوری، نگرش ها و ترجیحات اساسی و آداب و رسوم اشاره کرد و منظور از محافظ فرهنگی در این زمینه باورهای نهادینه شده در جامعه نهادها و سازمانها است که کار ویژه هویتی دارند که محافظ ها در فرهنگ یک جامعه نقشی بسیار مهم در استمرار حیات فرهنگ ایفا می کند در نتیجه جنگ فرهنگی تنها لطمه زدن به منابع قدرت فرهنگی نیست و در آن محدود نمیشود بلکه افزون بر آن هنر مدیریتی قدرت نیز مهم است زیرا فرهنگ مجموعهای از ملاحظات نرمافزاری در زمینه تربیت منابع و هنر را در بر میگیرد. از این رو توجه به مساله الگوهای فرهنگی در جنگ نرم می بایست با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.