جمهوری اسلامی و نسبت دوگانه جمهوریت و اسلامیت
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حیدر همتی مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است معرفت دینی را مفهوم جمهوری اسلامی بیان کرد.
بنیان معرفتی دوران مدرن بر کثرت و تجزیه گرایی و دوگانه سازی در حوزه معرفتی همراه با نسبی گرایی در حق و رد امر مطلق و اصل تغییر بنا شده است این امر موجب دو گانه سازی هایی همچون عقل و دین، علم و دین، سنت و مدرن، کهنه و نو… گردیده است. از طرفی مبنای معرفت دینی بر وحدت گرایی و قبول امر مطلق حقیقی و تقسیم به دو حوزه حق و باطل است.
رویکرد اصل تکثر گرایی و نسبیت معرفتی در حوزههای مختلفی بروز و ظهور داشته است. این امر درحوزه سیاست در قالب دموکراسی است و نظام قانون گذاری را مبتنی بر رأی و اراده مردم میداند و ملاک حقانیت و مشروعیت اراده حداکثری مردم است این امر در نسبت با دین منجر به دو گانه سازی دین و دموکراسی، اراده انسان یا اراده خدا، مردم سالاری و یا دین سالاری شده است.
با این مدل از معرفت و مفهوم نو پدید دموکراسی در عرصه سیاست در دنیای اسلام و از جمله ایران بعد از دوره مشروطه مواجههای متفاوت شده است. از جمله تفسیر دموکراتیک از گزارهای دینی، نقد ورود دموکراسی و تفسیر ضد دموکراسی از اسلام. نفی نهادهای قانون گذاری و نیز تفکیک میان مبانی فلسفی و روشی دموکراسی همراه با رد مبانی معرفتی و قبول روش دموکراسی. مسأله تفکیک محتوا و روش یعنی دین به مثابه محتوا و دموکراسی به مثابه روش و ابزار تحقق آن از جمله آنها است.
در این یادداشت با الهام از جمله معروف امام خمینی (ره) مبنی بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر به تبیین مبانی معرفت دینی آن میپردازد این که چگونه در این رویکرد پاراداکسی میان دین و دموکراسی وجود ندارد.
بیان امام خمینی با عنوان جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر بیان گر بنیانی جدید در معرفت دینی در نسبت با انسان دین دار دموکرات است و نگاه دو گانه میان دین و دمکراسی را از میان برداشته و میان این دو حوزه قائل به وحدت و انسجام معرفتی است.
در این رویکرد جمهوری اسلامی «مردم سالاری دینی» مفهومی مستقل است و دو حوزه مجزای به آمیخته و منظمی نیست که موجب پارادوکس گردد؛ درمبنای معرفت دینی امام و رهبری دو گانه پنداری میان دین و انسان برداشته شده است و عنصر وحدت بر آن حاکم است نه جمهوردر تعارض با دین است و نه دین در تعارض با جمهور است.
مبنای نبود دوگانه پنداری و وحدت گرایی ریشه در دین شناسی قرار دارد در این نگاه دین یک تمایل و گرایش و یا صرفاً یک اعتقاد و یا معرفت نیست. بلکه امری وجودی است که با انسان متولد شده و همه ابعاد وجودی انسان را در بر میگیرد انسان دین دار نحوهای از وجود است بر اساس آیه شریفه فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ این امر در آغاز خلقت و در فرایند استمراری حیات براساس تجسم اعمال هویت وجودی و دینی او شکل میگیرد.
آیت الله خامنه ای در تعریفی میفرمایند: «تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد میکند، شکوفایی پیدا میکند و در تمام حرکات انسان اثر میگذارد. دین، بیگانه ای از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضع گیری، تأثیر میگذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر میتواند مدتی بی دین زندگی کند؟». از این رو هویت انسان دینی واحد است و جامعه مؤمنین نیز هویت واحدی دارند و دین امر وجودی است نه یک گرایش صرف، از این رو مبدا میل انسان نیز دینی است و وقتی جامعه مومنانه شکل گرفت به تبع آن انتخاب آن نیز بر پایه اراده مومنانه خواهد بود.
در این نگاه دوگانه جمهوریت و اسلامیت وجود ندارد چرا که دین در این نگاه صرفاً امری گرایشی و معنوی و یک بعد از انسان نیست بلکه امر وجودی است و انسان دیندار متصف به صفت واحدی میگردد و هویت واحدی را شکل میدهد از این رو دو گانگی ای در حوزه معرفت و میل و عقل وجود ندارد تا این که دوگانگی در حوزه دموکراسی شکل بگیرد.
انسان نیز از منظر دین وجودی کرامت اند و خلیفه الهی و مختار است عنصر کرامت مندی و خلیفه اللهی و مختار بودن باعث میشود که خداوند او را بر مدیریت زندگی خود حق انتخاب را بدهد البته این امر تنها در صرف انتخاب کارگزار نیست بلکه واگذاری امور به انسان در همه شئون جاری و ساری است و تنها یک امر معطوف به یک انتخابات نیست. از این رو مسأله مطالبه گری و امر به معروف شفافیت و از بین رفتن دو گانه مردم و مسئول در سبک زندگی تکمیل این فرایند است.
از این رو دو گانه سازی های میان دین و خدا و انسان امری بر آمده از حوزه تکثرگرایی معرفتی در حوزه مدرنیته است.
فطرت اصالت وجود و تجسم اعمال در مکتب فلسفی صدرا پشتوانهای نظری برای تعریف دین به امری وجودی است که با انسان به وحدت میرسد از این رو دو گانه اراده جمهور و اراده الهی تخصصا از موضوع خارج است.