پیروی از منطق مبارزه در قرآن در سیره ولایت
به گزارش خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی ایران با تمسک و بهرهگیری از منطق مبارزاتی قرآن کریم در چهار دهه گذشته، با عبور از گردنههای صعبالعبور تحریمها، تهدیدها و فشارها، فرصتسازی کرده و ضمن شکست دسیسهها و برنامههای نظام سلطه به پیشبرد اهداف خود پرداخته است. قرآن کریم برای مبارزه با دشمنان دارای منطقی قوی و کارآمد است. بهعنوان مثال اگر قرآن در آیات ۵۷ و ۵۸ سوره انفال ما را به خروج از پیمان پس از عهدشکنی و پیمان شکنی دشمن دعوت میکند بلافاصله به راه خنثیسازی تلاش دشمن برای تحمیل فشار بیشتر جهت بازگشت به پیمان پرداخته و در آیه ۶۰ همین سوره: «و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید، تخویف و مرعوب سازی دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید (مراد منافقانند که ظاهراً مسلم و باطناً کافر محضاند) و خدا بر آنها آگاه است» ما را به تجهیز هر چه بیشتر بنیه دفاعی فرا میخواند.
در همین راستا آیه ۲۵۸ سوره بقره به محاجه حضرت ابراهیم (ع) با نمرود پرداخته: «آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده میکنم و میمیرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر میتوانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود» قرآن کریم در داستان نمرود (که به فرمایش امام صادق (ع) یکی از دو پادشاه ستمگر تاریخ است و مغرورانه خود را خدای برترین معرفی کرده و فریاد «انا ربکم الاعلی» سر داده بود) به نبرد یک پشه کوره (از ضعیفترین سربازان پروردگار) با وی پرداخته و از پیروزی این پشه بسیار ضعیف بر نمرود بسیار قوی میگوید.
یک نکته استنتاجی در نبرد پشه با نمرود بهعنوان منطق مبارزه در قرآن کریم این است که اگر در برابر دشمن بسیار قوی، ضعیفترین هم باشی، اما چهار رکن «زمان»، «مکان»، «ابزار» و «روش» مبارزه را تو انتخاب کنی خداوند پیروزی تو را تضمین کرده است: پشه ضعیف وارد سینوسهای نمرود (مکان مبارزه) شده و هنگام استراحت نمرود (زمان مبارزه) با بالهای نادیدنی خویش (ابزار مبارزه) صدای ناخوشایند (روش مبارزه) تولید میکرد و به این ترتیب در یک نبرد نابرابر موفق به شکست نمرود شده و او را از پای درآورد.
پس از صدور قطعنامه و پایان یافتن جنگ تحمیلی به فاصله کوتاهی حضرت امام خامنهای زعامت و ولایت کشور را به عهده گرفتند. نظام سلطه در پساجنگ، استحاله و نابودی جمهوری اسلامی را در قالب جنگ نرم هدف گرفته و برای عقب نشینی خاکریز به خاکریز برنامه ریزی کرده و بنابر این بود که ایران را برای امتیاز دادن در موضوعات اجتماعی و فرهنگی پای میز مذاکره کشانده و با فشارهای سیاسی و اجماع سازی و قطعنامههای پی در پی تسلیم شدن و عقب نشینی و استحاله جمهوری اسلامی ایران را دنبال کنند و این راهی بود بی پایان که تا تهی شدن و تسلیم شدن کامل ایران باید استمرار مییافت.
مقام معظم رهبری در راستای خنثی سازی دسیسه دشمنان، در همان سالهای آغازین دهه هفتاد بر اساس چهار رکن پیش گفته در منطق مبارزاتی قرآن کریم، میدان مبارزه را بر پایه عظمت و اقتدار ملت ایران طراحی کردند و بهعنوان نخستین گام علنی و آشکار (مبتنی بر شناخت دقیق از عملکرد احزاب غربزدهی داخلی و ظرفیتهای در اختیار شبکه نفوذیها در ساختار اجرایی کشور)، دانشمندان کشور را به میدان تحقیقات هستهای فراخوانده و به موازات این میدان، در دهها حوزه و میدان دیگر به صورت غیرعلنی و نامحسوس، پژوهش و تحقیقات علمی بر اساس تدابیر رهبر معظم انقلاب آغاز گردید و به فاصله زمانی کوتاه آثار این تدبیر و مطالبه و انتظار رهبری خود را نشان داد. از یکسو دانشمندان کشور موفق به خلق حماسه در میدان هستهای شدند و از دیگرسو فشار به نظام اسلامی از سوی غرب با مشارکت شبکه همکار غرب و احزاب غربگرا در داخل آغاز شد.
اینک بیش از سه دهه از تدبیر حضرت امام خامنهای میگذرد و ایران از یکسو نظام سلطه را در میدان هستهای زمینگیر کرده و از دیگر سو توانسته به صورت نامحسوس به تمامی اهداف دفاعی خود جامه عمل بپوشاند. ایران با معطل کردن نظام سلطه در میدان هستهای (علاوه بر درخشش علمی در صدها حوزه و قرار گرفتن در میان ۱۰ کشور برتر جهان)، توانسته به شکل معجزه آسا بر قدرت و اقتدار دفاعی خود افزوده و تهدید دشمن را به طور کامل خنثی نماید و اینک در گام دوم انقلاب خود را برای خنثی سازی تحریمها و فشارهای غرب با تشکیل دولت جوان حزباللهی آماده میکند.
جمهوری اسلامی بر اساس منطق مبارزه در قرآن کریم شخصاً میدان مبارزه را در میدان قدرت به دشمن خود تحمیل کرده است، اما مهمترین عامل برای موفقیت و غلبه بر دشمن در هر میدانی و از جمله میدان اقتدار هسته ای، در اختیار داشتن ظرفیت کلان و تأثیرگذار تبلیغاتی است.
در شرایطی که ظرفیتهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران، مطلقاً قابل قیاس با نظام سلطه نبوده و غرب با در اختیار داشتن امپراتوری عظیم رسانهای خود قادر به تضمین پیروزی در هر میدانی است، جمهوری اسلامی با طراحی میدان مبارزه هستهای و به صحنه آوردن همه ظرفیت رسانهای دشمن به نفع خود توانسته است:
۱ - عظمت و اقتدار خود را در دهها میدان از طریق ظرفیت امپراتوری رسانهای غرب به گوش جهانیان برساند.
۲ - هر جا در باره ایران سخن میگوید نه از عجز و ذلت و تحقیر ایران بلکه فقط از قدرت و توانمندی ایران گفته میشود.
۳ - امروز به جای آنکه مردم ایران سرافکنده و شرمسار شهدای خود باشند سربلندی و سیادت خود را بر غرب وحشی تحمیل کردهاند.
۴ - سرگرم کردن غرب در موضوع هستهای را پشتوانهای قوی برای موفقیت در دهها حوزه دیگر که غرب مطلقاً حاضر به دادن امتیاز در آنها نبود قرار داده است که کتاب صعود چهل ساله گویای بخشی از این موفقیتها است.
۵ - امروز امپراتوری رسانهای غرب ناخواسته به جای تحقیر ایران مجبور است فقط اقتدار و قدرت هسته ای، موشکی، منطقهای و... ایران را به گوش جهانیان برساند.
۶ - اگر ایران در تله موضوعات پیش گفته گرفتار میشد بیشک هم قوانین بینالمللی علیه ما بود و هم احزاب غربگرای داخلی با دشمن همداستان و همراستا شده و کشور را به دوقطبی و چند قطبی میکشاندند در حالیکه میدان هستهای اولاً حس غرور وحدت بخش را در کشور برانگیخته، ثانیاً از حمایت ظاهری قوانین بینالمللی برخوردار است، ثالثاً احزاب غربگرای داخلی جرئت مخالفت جدی ندارند. این موارد و دهها مورد دیگر که از حوصله و ظرفیت این وجیزه خارج است از آثار ارزشمند تصمیم ولایت در شیوه و راه مبارزه با دشمن بر اساس منطق مبارزه قرآن کریم است. شیرینی کار زمانی مضاعف خواهد شد که به همت و مشارکت حداکثری مردم ایران در ۲۸ خرداد سال آینده و انتخاب اصلح راه برای خنثیسازی تحریمها و تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب هموار گردد.