ترافیک برنامههای بیبرنامه در صداوسیما
به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، تقریبا ده روز قبل بود که رادیوی ماشین روشن بود و منم که در «ترافیک» قم - که این روزها در حال بیشتر شدن هم هست - گیر افتاده بودم با دقتی بیشتر از وقت های عادی به حرف های جناب مجری و کارشناس برنامه که یک دکتر باستان شناس بود گوش می کردم.
ابتدا فکر کردم موضع برنامه تاریخ کشف آتش هست اما وقتی مجری سرحال و با نشاط برنامه از کارشناس سؤال کرد که کشف آتش چه تاثیری روی فرگشت و تکامل انسان داشته است، تمرکز حواسم مانند «ترافیک» قم بیشتر شد!
در واقع این برنامه در حال بازنشر حرف های یک دانشمند باستان شناس از دانشگاه هاروارد به نام ریچارد رنگام بود که در کتاب «در اختیار گرفتن آتش» خود استدلال کرده است که کشفِ پختوپز توسط نیاکان اولیهمان و نه ابزارسازی ـ مانند زبان یا گوشتخواری ـ بوده که ما را از پریماتها (نخستی سانان) جدا و تبدیل به انسان کرده است.
جناب رنگام معتقد است عمل پختن، شکم ما را کوچکتر کرد چراکه وقتی غذایمان را پختیم دیگر نیازی هضم زیاد و در نتیجه روده و شکم بزرگتر نداشتیم و به جای آن مغز ما بزرگتر شد و روده های بزرگمان که مخصوص هضم گیاهان خام بودند کوچکتر شدند. رنگام دلیل این مطلب را در این می داند که عمل پختن، سلول های غذا را می شکند به طوری که برای آزاد شدن مغذی های مورد نیاز بدن، معده باید کار کمتری انجام دهد.
این طیف از باستان شناسان معتقدند با این آزادسازی انرژی در هضم غذاهای پخته انرژی لازم برای اداره یک مغز بزرگتر فراهم شد و مغز انسان بزرگتر شد.
کار به جایی رسیده است که برخی می گویند، انسان بودن ممکن است بر محور انرژی بگردد و این حقیقت تاریخی که انسان ها به عنوان باهوشترین موجودات زمین تنها گونه ای هستند که پخت و پز می کنند به هیچ وجه تصادفی نیست.
با اینکه این قبیل دیدگاه ها سالهاست مورد بررسی و تحقیق هستند اما وقتی در رادیوی جمهوری اسلامی روایت درستی و نتایج این نظریات بدون ذره ای تردید برای مخاطب عمومی پخش می شود «بوق» هشداری را به صدا در می آورد مبنی بر اینکه با این «فرمان»، قرار است این «ماشین» رسانه ای «ترمز بریده» تا کجا پیش «براند»؟!
البته شما خواننده فرهیخته بهتر می دانید که نظریه فرگشت محل بحث و منازعه فراوان علمای کلام جدید و فلاسفه و حتی خود زیست شناسان و باستان شناسان بوده است و نمی توان اینقدر مبتدیانه و به روش «شبه علمی» با آن برخورد کرد. پیش فرض این برنامه رادیویی صحت صد درصدی نظریه فرگشت بود و فقط بحث روی چگونگی این فرآیند بود در حالی که بسیاری از دانشمندان غربی بارها مرگ نظریه داروین را اعلام کردند و فیلسوفی مثل آنتونی فلو با برگشت از این نظریه، در سال 2007 با کتاب «خدا هست» در نقد این نظریه سخن ها گفت.
در مورد تأثیر آتش بر تأمل انسان هم عده ای از دانشمندان معتقدند که اولا شواهد کافی درباره تسلط انسان نماها بر آتش و بنابراین آشپزی توسط آنها به دست نیامده است و دوماً دلیل اصلی آسان شدن تأمین انرژی مغز دسترسی انسان نماها به مواد بسیار پرکالری مانند مغز جانداران دیگر بوده است و نه لزوما آشپزی.
اما از این بحث ها که بگذریم اثر معنوی تأکید روی نظریه فرگشت بریده شدن انسان جدید از آسمان و ساحت های قدسی خواهد بود و اساساً رمز جاذبه نظریه داروین برای لیبرالیست ها و اومانیست ها و سکولارها همین بخش از ماجراست و لذا امروز تبلیغ نظریه فرگشت یک کار علمی نیست و بیشتر فعالیتی فرهنگی در راستای کاهش نگاه قدسی به امر خلقت و آغاز انسان می باشد و لذا اینکه آیا آموزه خلقت دینی با نظریه فرگشت همخوانی دارد یا نه بحثی فرعی و غیروافی به مقصود خواهد بود.
وقتی بحثی علمی به ساحت رسانه راه پیدا می کند و طی برنامه ای با ماهیت سرگرمی ترویج می شود باید مطمئن بود که قرار است ظرایفی جالب توجه از خروجی های یک مبنای علمی در معرض مخاطب قرار بگیرد و نه لزوما مداقه ای علمی و از همین جاست که باب انحراف از مبانی شکل می گیرد و مجریان و مهمانانی پا به برنامه های اینچنینی می گذارند که روزی از کروناز روایت می کنند و روزی از کوتاه شدن روده و کوچک شدن فک انسان در جریان تکامل و فشار انتخاب طبیعی سخن می رانند.
البته اشکال کار در روایت نظریات امثال «رنگام» نیست، اشکال در کیفیت پرداخت به این مسأله با پیش فرض گرفتن صحت قطعی نظریه انتخاب طبیعی می باشد که همانطور که عرض شد امتداد دینی و معنوی هم پیدا می کند و لذا از نگاه علوم تربیتی و علوم انسانی هم حائز اهمیت می باشد.
شکل پرداخت این قبیل برنامه ها به مباحث علمی شباهت بسیاری به روش ورود و خروج جریان های «شبه علم» به مباحث مختلف دارد. خروجی روش های اینچنینی قوت گرفتن «شبه علم»ها در برابر علوم متقن خواهد شد و در تضاد آشکار با رسالت آگاهی بخشی رسانه ها در کنار رسالت سرگرم کنندگی آنها دارد و در واقع صداوسیمای ما مانند خیل رسانه های دیگر برای نیل به هدف سرگرمی، گاه و بیگاه رسالت آگاهی بخشی خود را تضعیف می کند.
سؤال آخر؛ بهراستی رادیو در میان کارشناسانش یک روحانی اندیشمند یا استاد دانشگاهی آشنا به مبانی اسلامی ندارد که اینگونه پشت سر هم گاف می دهد یا اینکه در فرضی بدبینانه عامدانه شیر «شبه علمهای مد روز» را باز گذاشته اند؟!
حمید برزگار، فعال رسانه ای و دانش آموخته فلسفه دین
این بحث هیچ ارتباطی با رنگام و ایده محوری او در فرگشت نداشته است بلکه اگر بجای زمان ترافیک و بی حوصلگی در یک زمان فراغت به مبحث مطرح شده گوش می دادید متوجه می شدید این موضوع یک نگاه و به چگونگی تغییر در انسان است نه تثبیت تکامل داروینی یا فرگشت رنگامی
متاسفانه نویسنده تسلط کافی بر مباحث علمی ندارد و دچار خلط مبحث ابتدایی شده که امیدوارم بجای اینگونه نوشتن های سطحی و بدون منطق به مطالعه و اندیشیدن روی آورند
من یکی از شنوندگان برنامه بودم و برایم جالب بود که خود کارشناس گفت این تبیین در تایید دیدگاه های فرگشت مطرح نمی شود بلکه دیدگاهی دیگر است که عنوان می کند تکنولوژی در انسان تغییرات مثبت رو به جلو دارد و رشد تکنولوژی انسان هوشمندتر را می سازد نه اینکه بخواهد اثبات کند نظریه تکامل داروین و طیف فرگشتی ها مانند رنگام را
ای کاش نویسنده اندکی دقت می کرد تا رجما بالغیب و برای نوشتن یک یادداشت این حجم از اتهامات را بی پایه را روانه یک برنامه رادیویی نمی کرد
جالب این است که از یک برنامه رادیویی می خواهد برای زدن صداوسیما استفاده کند و تیتر را به گونه ای انتخاب می کند که هر خواننده ای گمان کند نقد بر صداوسیمای جمهوری اسلامی است
این شیطنت های رسانه ای در قاموس تحلیلگران منصف مطلوب نیست
بنظرم این مطلب در همه رسانه ها هست مخصوصا در فضای مجازی که غوغا میگنه. امیدوارم یکی جلوی این وضعیت را بگیره.
اونقدر تو همه چیز دخالت می کنید وضع مملکت میشه همین دیکه.
برو بازیتو بکن حسین یاری/عاشق فیلمهاتم دلاور
ماشاالله نوچه های نویسنده کم دقت
جای خالی نظارت دقیق در صداوسیما هر روز بیشتر احساس میشه
تشکر
ولی مشخصه دونفرید که دارید به هم میتوپید.
بنظرم بیشتر از اینکه علمی باشید بیکارید.
ببین جمهوری اسلامی دست کیا افتاده؟؟؟
چه خوبه که کسی در رسا از شبه علم هم میتواند حرف بزند