گزارشی از عاشقانههای امنیتی در قاب سینما و تلویزیون؛
جایی که عشق و امنیت پیوند میخورند
در طول سالهای اخیر شاهد تولید فیلمهای سینمایی و سریالهایی با مضامین اطلاعاتی امنیتی بودهایم که میتوان عاشقانههایی را هم در میان هیجان دستگیری جاسوسان به تماشا نشست.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با وجود حمایتهای نهادهای نظامی مانند سپاه پاسداران، ارتش و نیروی انتظامی، شاهد گستردگی تولید فیلم بودیم که ژانری مخصوص به خود را در سینما ابداع کرد و آن سینمای دفاع مقدس بود. پیش از دهه ۹۰ مردم نامی به جز چند عنوان فیلم اندک مانند «به رنگ ارغوان»، «نفوذی»، «آژانس شیشهای»، و «عملیات پایتخت» درباره سربازان گمنام امام زمان (عج) نشنیده بودند.
پس از دهه ۹۰ شاهد اوج گیری سینمای ایران در ژانر فیلمهای اطلاعاتی و امنیتی بودیم. میتوان در این ژانر پس از سال ۱۳۹۰ تا به امروز به بیشتر از ۱۰ عنوان فیلم جدی و جذاب اشاره کرد. سریال نمایش خانگی آقازاده نیز که به تازگی تصویربرداریاش به پایان رسیده تا کنون آخرین فیلم در این ژانر است.
یکی از نکاتی که در کنار هیجان کار اطلاعاتی و امنیتی در این فیلمها مشاهده میشود؛ مسأله زندگی و خانواده است. مسألهای که گاهی تبدیل به یک معضل برای نیروی امنیتی میشود و گاهی مشغله زیاد نیروی امنیتی داستان معضلی برای زندگی و خانواده است. از این رو در گزارش حاضر به بررسی این مسأله در فیلمهای تولید شده در دهۀ اخیر میپردازیم.
آقازاده
آقازاده سریالی برای شبکه نمایش خانگی است. حامد عنقا تهیه کنندگی و نویسندگی و بهرنگ توفیقی کارگردانی این مجموعه را برعهده دارد. بازیگران مطرح این فیلم میتوان به امین تارخ، جمشید هاشمپور، امیر آقایی، امین حیایی، کامبیز دیرباز، محمدحسین لطیفی و چند بازیگر نام آشنای دیگر اشاره کرد.
مفهومی که شاید خیلی از افراد وجهه منفی آن را میبینند؛ اما در این فیلم شاهد درگیری اطلاعاتی و امنیتی دو آقازاده خواهیم بود. شخصیت نیما بحری با بازی امیر آقایی فرزند یکی از مدیران کلان کشور است و شبکهای از فساد را در زمینههای هنری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشکیل داده.
از طرفی میتوان به شخصیت حامد تهرانی بازی سینا مهراد اشاره کرد که بدون اشاره و درخواست پدرش بهعنوان یکی از کارشناسان سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت میکند. حامد نیز با یکی از رفقایش مشغول به تحصیل علوم حوزوی نیز است. او برخلاف نیما زندگی سادهای دارد.
نیما بحری از قاچاق دختران ایرانی تا زمینخواری، پولشویی، نفوذ در ارکان اقتصادی و سیاسی را نیز در پرونده خود دارد؛ اما حضور فردی با شمایل اکبر طبری و با بازی جمشید هاشمپور و وکیلی کارکشته به نام بهرامی و بازی امین حیایی اجازه نمیدهند این پرونده زیر دست قاضی برود.
مشکل اصلی نیما، حامد است. نیما هیچ اهرم فشاری برای ایستادن مقابل حامد را ندارد و برای همین یکی از دختران به نام راضیه یا مانلی با بازی پردیس پورعابدینی که شهوت ثروت و موفقیت و همچنین سابقهای ناپاک دارد را وارد زندگی حامد میکند که کارگردان در ابتدای فیلم سرنوشت نهایی دختر را به تصویر میکشد.
شاید گمانۀ اطلاعاتی و امنیتی بودن فیلم پیش از اکران قسمت هشتم در حد گمان باقی میماند؛ اما در این قسمت و در سکانسی که تولد این دختر پرحاشیه است. شخصیت شهنام با بازی کامبیز دیرباز، تصاویر و مأموریتی را به وی ابلاغ میکند. در این سکانس نیز تأکید میکند: «ما در جنگ هستیم!»
حامد عاشق راضیه میشود؛ اما شب عقد متوجه میگردد راضیه طعمهای برای حامد بوده تا او را از دنبال کردن این پرونده منصرف کنند. هنوز سرنوشت حامد و نیما مشخص نیست و باید منتظر قسمتهای آینده این سریال جذاب باشیم.
ماجرای نیمروز
فیلم سینمایی ماجرای نیمروز با کارگردانی محمدحسین مهدویان و بازی مهدی زمینپرداز، حسین مهری، جواد عزتی، هادی حجازیفر، لیندا کیانی و محیا دهقانی بود. این فیلم در دو فصل تولید شد که فصل اول فیلم روایتی از اتفاقات پس از عزل بنیصدر بود و فصل دوم فیلم نیز روایتی از ماجرای عملیات مرصاد و شکست منافقین بود که با عنوان رد خون اکران شد.
البته در فصل دوم این فیلم بازیگرانی جدید، چون بهنوش طباطبایی، محسن کیایی و هستی مهدوی اضافه شدند. افشین با بازی محسن کیایی یکی از نیروهای شنود اطلاعات سپاه است که همسرش از پرستاران جبهه بوده و اسیر بعثیها میشود و چندان که از فیلم معلوم است به دخترک خویش یعنی فاطمه نیز رسیدگی چندانی ندارد.
وقتی متوجه زنده بودن و عضویت همسرش سیما در سازمان منافقین میشود؛ طی اتفاقاتی کمال با بازی هادی حجازیفر نیز به این داستان پی میبرد. با آغاز عملیات مرصاد و حمله منافقین به ایران، افشین و کمال که برای ماجرایی راهی کرند شده بودند به سراغ سیما میروند تا او را ترور کنند.
در این ماجرا نیز عباس زریباف که یکی از نفوذیهای سازمان منافقین در بخش شنود اطلاعات سپاه بوده و در قسمت اول از دست نیروهای امنیتی میگریزد؛ توسط کمال کشته میشود و سیما نیز در تهران پس از تلاش کمال برای کشتن وی توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت میشود.
البته در ماجرای نیمروز ۱ نیز شاهد عاشق شدن حامد از نیروهای اطلاعات سپاه با بازی مهرداد صدیقیان و فریده از نیروهای منافقین با بازی محیا دهقانی هستیم. حامد که میخواست با نفوذ در میان نیروهای منافقین آنها را شناسایی کند ناگاه با فریده روبرو میشود. فریده نمیداند حامد جزو نیروهای اطلاعات است؛ اما به دلیل تناقضات حامد، او را رها میکند.
حامد نیز به دنبال فریده میگردد؛ اما فریده دیگر سر قرارهای حامد حاضر نمیشود. حامد فریده را در یکی از خانه تیمیهای اصلی سازمان که موسی خیابانی در آن حضور داشت شناسایی میکند و در میان درگیری توسط کمال کشته میشود.
شاهرگ
«سید جلال اشکذری» کارگردانی و «کریم لکزاده» نویسندگی این مجموعه تلویزیونی را برعهده داشتند. «نیما رئیسی»، «حسین پاکدل»، «عباس غزالی»، «سیروس گرجستانی»، «سام قریبیان» و «مهدی سلوکی» از جمله بازیگران این سریال هستند.
ماجرای این سریال نیز همانند فیلم ماجرای نیمروز ۱ است و تفاوت چندانی احساس نمیشود؛ اما مهمترین نقطه تفاوت این سریال را میتوان به ضعف هوشی و خستگی ظاهر تمام نیروهای امنیتی اشاره کرد که به راحتی توسط نیروهای منافقین شناسایی و تحت ترور قرار میگرفتند.
در این سریال نیز یکی از نیروهای امنیتی با نام شاهو شعبانی با بازی «عطا عمرانی» عاشق فرنگیس، دختر عموی خود میشود؛ اما پیش از هر چیزی وقتی میخواست تلویزیون دفتر رییس خود را خاموش کند در تله انفجاری منافقین گرفتار میشود.
گاندو
سریال ۳۰ قسمتی گاندو با کارگردانی جواد افشار و نویسندگی آرش قادری از ۱۵ خرداد ماه ۱۳۹۸ بر روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. «داریوش فرهنگ»، «خسرو شهراز»، «وحید رهبانی»، «پیام دهکردی»، «محمدرضا شریفینیا» و «علیرام نورایی» از جمله بازیگران این سریال بودند.
روایت این سریال پیرامون دستگیری «ژنرال جنگ نرم» آمریکا در ایران؛ یعنی جیسون رضاییان است. جیسون رضاییان که حتی از طعم آدامس ریاست جمهوری مطلع بود و حکم سفارتخانه آمریکا در ایران را از اوباما دریافت کرده بود نیز به دام مأموران اطلاعاتی و امنیتی اطلاعات سپاه میافتد. شخصیتی که نقش جیسون رضاییان با نام مایکل هاشمیان را دنبال میکرد پیام دهکردی بود.
مسؤول و کارشناس پرونده گاندو نیز فردی با نام محمد و با بازی وحید رهبانی بود. محمد و نیروهایش ۲۴ ساعته و از طریق شناسایی فساد گسترده اقتصادی یکی از آقازادهها به شبکۀ گسترده مایکل هاشمیان رسید و توانست در یک عملیات ضربتی تمام جاسوسان را دستگیر نماید.
محمد و عطیه با بازی «سوگل طهماسبی» عقد بسته بودند و قرار بود با هم ازدواج کنند؛ اما مشغله کاری محمد و پرونده گاندو مانع از این امر میشد و پس از اتمام این پرونده آنها با هم ازدواج کردند.
عطیه از کارکنان وزارت امور خارجه بود که در برخی از کارها محمد و عطیه به هم دیگر کمک میکردند. حساسیت پروندهای که محمد آن را دنبال میکرد به قدری بود که میتوان در این فیلم از جاسوسان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا تا جاسوسان سازمان منافقین را در یک قاب و در کنار هم دید.
روباه
فیلم سینمایی روباه با کارگردانی و نویسندگی «بهروز افخمی» تولید شد. فیلم روباه یکی از فیلمهای سفارشی وزارت اطلاعات است که از تلاش رژیم فلسطین اشغالی برای ترور دانشمندان هستهای با روایتی دیگر سخن میگوید.
حمید با بازی «حمید گودرزی» و سعیده با بازی «مرجان شیرمحمدی» دو زوجی بودند که گرفتار جاسوسی به نام یوناتان نتانیاهو با بازی «جلال فاطمی» میشوند. یوناتان یکی از اعضای «سایرت متکل» است. البته بنیامین نتانیاهو نخست وزیر فعلی این رژیم غاصب تنها یک برادر دارد که او در عملیات فرودگاه انتبه اوگاندا به هلاکت رسید.
یوناتان از طرف برادر مأموریت داشت تا با استخدام موتورسواران حرفهای به صورت کوتاه مدت دست به ترور دانشمندان هستهای بزند؛ اما هوشیاری مأموران وزارت اطلاعات باعث شد بتوانند حمید و همسرش که در دام یوناتان بودند را توجیه کنند و در نهایت نیز یوناتان را بازداشت کنند.
حمید و سعیده دو زوج این فیلم بودند. حمید به خاطر دروغهای فراوانی که به سعیده میگفت بهخصوص دروغی که در مورد همکاریاش با یوناتان گفته بود. باعث جدایی و قهر بین آنها شد، ولی آقای کامرانی مسؤول شاخه ضدجاسوسی وزارت اطلاعات با بازی «آرش مجیدی» توانست هم این پرونده را به خوبی مختومه کند و هم حمید و سعیده را دوباره آشتی بدهد.
شبی که ماه کامل شد
نرگس آبیار که پیشتر با تولید فیلم شیار ۱۴۳ شناخته شده بود این بار با فیلم شبی که ماه کامل شد به جشنواره فجر آمد. فیلم شبی که ماه کامل شد روایت دلدادگی عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک ریگی و جانشین او در گروهک تروریستی جیش الظلم با دختری تهرانی است.
«الناز شاکردوست»، «هوتن شکیبا»، «پدرام شریفی»، «آرمین رحیمیان» و «بانیپال شومون» از جمله بازیگران این سریال هستند. آتش عشقی که میان فائزه با بازی الناز شاکردوست و عبدالحمید با بازی هوتن شکیبا در گرفته هنگامی که فائزه میفهمد همسرش یکی از جنایتکاران و تروریستها است به سردی میگراید و عبدالحمید شبانه و در خواب او را به قتل میرساند.
برادر فائزه نیز یعنی شهاب با بازی پدرام شریفی، با قول عبدالمالک مبنی بر آسوده کردن زندگی فائزه خود را به دستان عبدالمالک میسپارد. عبدالمالک نیز شهاب را در مقابل دوربین سر میبرد و به عنوان نیروهای وزارت اطلاعات معرفی میکند.
افسر وزارت اطلاعات با بازی بانیپال شومون نیز چند باری با تفنگ دوربیندار میتوانست عبدالمالک ریگی را ترور کند؛ اما به دلیل وجود یک بچه در آغوش عبدالمالک از این کار منصرف شد. همچنین در سکانسی دیگر او میخواست فائزه را از بیمارستان نجات دهد، اما فائزه به خاطر بچههایش در پاکستان باقی ماند و از آزادی دست میشوید.
فائزه منصوری نیز وقتی خبر شهادت برادرش را میشنود و جنایات شوهرش برای او برملا میشود با بی رحمی توسط عبدالحمید و در خواب به شهادت میرسد. سرانجام عبدالمالک و عبدالحمید ریگی نیز دستگیری توسط نیروهای وزارت اطلاعات است که به دلیل جنایتهای بیشمارشان به مجازات اعدام محکوم شدند./882/ز502/ف
محمدحسین کتابی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
احسنت خوب بود
پاسخ