آیا برای چنین روزی آماده شدهاید؟
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، جامعه و فرهنگ، در علوم انسانی سهم بهسزایی دارد، علوم انسانی غرب به انسان با نگاه جسمانی مینگرد؛ اما اسلام دنیا را مزرعۀ آخرت میداند. در جامعهای که عاقبت اندیشی وجود ندارد، اعضای جامعه از هیچ گناهی ابایی نخواهند داشت. اعتقاد به معاد از اصول دین است و همه باید با تفکر در این اصل، آن اعتقاد را در زندگی خویش جاری سازند. اعتقاد به معاد زاینده عقل و حکمت است.
بذر اسلام
جوان مانند زمینی آماده، بذرهای مختلف را دریافت میکند و میپروراند. اگر بذر گناه بود، درخت گناه رشد میکند و اگر بذر معنویتهای واقعی باشد، به باغی پر از ثمر تبدیل میگردد. بذر اسلام، مهمترین، مرغوبترین، بهترین و پرثمرترین بذر است.
درخت این بذر نیاز زیادی به آب ندارد اما آبدارترین و شیرینترین میوهها را برای باغبان حاصل میکند. میوههایی که شیرینی و فوایدش تا مدتها هوش از همه خواهد برد و ملائک را به سجده وادار میسازد. معاد یکی از ریشه پنجگانه تشکیل دهنده این بذر است.
معاد چون ریشهای قوی از ورود آب و مواد معدنی مضر به درون درخت جان آدمی جلوگیری و آن را تصفیه میکند. وقتی انسان بداند بهزودی به حساب کارهایش رسیدگی خواهد شد، هیچوقت سمت گناه نخواهد رفت و زندگیاش در خیر و کمک به مردم سپری خواهد شد.
قوه بازدارنده گناه
یاد مرگ آدمی را از گناه بازمیدارد، در آن وادی، انسان همیشه در حسرت ثوابهای کم خویش است. برای همین در میان اسامی مختلف این روز، یوم الحسرت نیز دیده میشود. ذوالقرنین با اصحابش وارد غاری شدند. او به یارانش گفت هر کسی از این غار چیزی بردارد یا برندارد پشیمان خواهد شد. وقتی از آن غار بیرون آمدند، دیدند در آنجا ثروتی بیکران انباشته بود. همه با دست بر سر خود میزدند که چرا بیشتر بر نداشتند. اما دیگر راه بازگشتی نبود. آخرت نیز همین است. البته راههایی برای کسب ثواب و یا گناه وجود دارد و سه چیز هستند که میتوانند موقعیت انسان را در آن روز بزرگ تغییر بدهند، فرزند صالح، علم سودرسان و صدقه جاریه.
مهمترین علت غوطهور شدن در گناه، محکم نشدن ریشه معاد است. وگرنه جامعهای که میداند روزی به حساب و کتاب اعمالش رسیدگی میشود امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نخواهد کرد. این جامعه اخلاق «به من چه» و «به تو چه» را کنار میگذارد و دغدغهمند مسیر را برای ازدواج و شغل جوانان هموار میسازد.
اگر جامعهاش مردم سالاری دینی باشد، افرادی را حاکم خویش میکنند که دغدغه و نخوابیدن آن مسئولان برای وسعت فکر، احترام و زدودن دغدغه اقتصادی مردم باشد. به طور قطع، امروز این دغدغهمندان برای وسعت فکر و حرمت مردم وجود دارند.
راه حل تمام بحرانها، فرجام شناسی
اندیشمندان و متفکران حوزه عاقبت اندیشی و آیندهنگری، به جای ترجمه و گرته برداری از علوم انسانی تک ساحتی غرب، به تألیف و بازتعریف این مفهوم به صورت رشتهای مستقل و دوساحتی بپردازند. رشتهای که روح و روان در آن جایگاه واقعی خود را داشته باشد.
تشییع جنازه یکی از مستحبهایی است که بسیار بر آن تاکید کردهاند؛ زیرا یک آدم عاقل وقتی مردگان را میبیند، مرگ برایش تداعی میشود و سعی میکند اعمالش را اصلاح کند. همین فلسفه در باب استحباب رفتن به قبرستان در روزهای پنجشنبه و تفکر پیرامون مرگ نیز وارد است.
مرگ مانند عینک مطالعه، چشم انسان را برای دیدن حقایق باز میکند. البته در هر جامعهای افراد کور دل وجود دارند که به خاطر گناهان زیاد یا مشکلات دیگر، قلبشان سیاه شده و هدایت پذیر نیستند. به قول معروف، «به شیطان درس میدهند.» حکم این افراد در جامعه روشن است؛ اگر در جامعه اخلال بهوجود آوردند باید وجودشان را مثل یک ویروس به عدم رساند. بنابراین اعدام، لطف الهی در برابر این افراد به جامعه است.
در آخر با یک جمله از کتاب «تندیس درد» مطلب خود را به پایان میرسانم:«مرگ، دل کودکان را سخت و دل بزرگان را نرم میکند.»/ی703/ف
محمدحسین کتابی
الله اکبر
لا حول و لا قوه الا بالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر
السلام عیلک یا ابا عبد الله الحسین (ع)
ثوابش برسد به روح درگذشتگان
هم ما زندگان و هم درگذشتگان نیاز به رحمت و مغفرت الهی داریم
برای سلامتی و عاقبت به خیری تمامی زندگان و شادی روح همه درگذشتگان صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
ایشان همچنین این افراد را زیرک ترین مردم می داند: «سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله اَیُّ الْمُؤْمِنِینَ اَکْیَسُ. فَقالَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْرا لِلْمَوْتِ وَأَشَّدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدادا؛ از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: زیرک ترین مردم چه کسی می باشد؟ فرمود: آن کس که بیشتر یاد مرگ کند و زیادتر مهیّای آن شده باشد.»
و این یاد مرگ به قدری مهم است که حضرت علی علیه السلام برای آن حقّی قائل شده، می فرماید: «ما اَنْزَلَ الْمَوتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِنْ اَجَلِهِ؛ کسی که فردا را از زندگی خود بشمارد، حق مرگ را چنان که در خور آن است رعایت نکرده است.»
چگونه ممکن است انسان از کنار این مسئله به راحتی بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ درحالی که امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما مِنْ اَهْلِ بَیْتِ شَعَرٍ وَلا وَبَرٍ اِلاّ وَمَلَکُ الْمَوْتِ یَتَصَفَّحُهُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمسَ مَرّاتٍ؛ هیچ خانواده ای؛ از شهر نشین و بادیه نشین نیست مگر اینکه فرشته مرگ شبانه روزی پنج بار آنان را از نظر می گذراند.»
اهمّیت یاد مرگ به اندازه ای است که حضرت مسیح علیه السلام در جواب حواریین که سؤال کردند؛ «مَنْ اَولِیاءُ الَّذِینَ لا خَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ؛ اولیایی که هیچ ترس و اندوهی بر آنها نیست چه کسانی هستند؟» یکی از ویژگیهای اولیای خدا را دوست داشتن یاد مرگ و رها نمودن یاد دنیا معرفی می کند و می فرماید: «اَحَبُّوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَتَرَکُوا ذِکْرَ الْحَیاةِ؛ یاد مرگ را دوست دارند و یاد زندگی را رها می کنند.»