"پُز روشنفکری" در مرگ دیگران
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اخیرا در برخی مراسمهای تدفین به جای بهره گیری از روحانی، مداح و خواندن تلقین و سایر آداب شرعی تدفین، در کمال تعجب گروه نی نواز و موسیقی حاضر میشوند و در برخی موارد بانوان به شعر خوانی، کف زدن و خوشحالی میپردازند. در این مختصر به نقد و بررسی این انحراف و بدعت جدید میپردازیم.
الف. علل فرار از مراسم سنتّی
پدیده فرار از مراسم سنتی تدفین دارای علل و عواملی است که در مساله مورد بحث قطعا عوامل معرفتی و شناختی حائز اهمیت است. عوامل فرار از مراسم سنتی تدفین را باید در علل فرار از مرگ جستجو کرد، زیرا از نظر روان شناختی واکنش این انسانها که به مراسم سنتی تدفین نشان میدهند خبر از فرار آنها از واقعیتی به نام مرگ میدهد که میخواهند با شادی و سرور و کف و نی از آن فرار کنند. عوامل فرار از مرگ که به فرار از مراسم سنتی تدفین نیز منجر میشود عبارتند از:
۱. جهل و فقدان معرفت
در کتاب شریف نهج البلاغه سخنی از امام علی (علیه السلام) نقل شده است که به خوبی میتوان با استفاده از آن علت و منشأ مخالفت و فرار از بعضی واقعیات زندگی همچون مرگ را بدست آورد. حضرت در عبارتی مشکل و ریشه اساسی برخی تفکرات غلط را جهل و نادانی معرفی میفرمایند. (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص ۵۰۱. «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا؛ مردم دشمن چیزی هستند که آن را نمیشناسند.»)
در واقع اگر ما از ماهیت و واقعیت حیات بعد از مرگ آگاهی داشتیم هیچ گاه همانند آهوان تیز پا از یاد و نام آن گریزان نبودیم و همانند نوزادی که به فضای کوچک و تاریک رحم، دل خوش کرده، ترس دیدن دنیایی به مراتب بزرگتر و متفاوتتر از رحم را در ذهم نمیپروراندیم، ولی آگاهی و شناخت اندک از جهان واپسین موجب شده است هول و هراس رویارویی با آن برای ما سخت و غیر قابل تحمل باشد. اگر سخنان غیبی انبیاء و اولیای الهی را باور میکردیم و به حقانیت زیباییهای حیات ابدی ایمان داشتیم برای رویارویی با آن زندگی متفاوت سر از پای نمیشناختیم و شوق رسیدن به آن زیباییها سرتاسر زندگی ما را پر میکرد، کما اینکه اولیای الهی همواره این چنین بودند. (همان؛ ص ۵۲ «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ به خدا قسم عشق پسر ابو طالب به مرگ از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر بیشتر است»)
۲- خراب کردن حیات و زندگی ابدی
یکی دیگر از علل و عواملی که موجب شده است جوانان یا به عبارتی بسیاری از افراد از مرگ گریزان باشند این است که حیات و خانه ابدی خود را خراب کرده ایم، به همین جهت دوست نداریم وارد زندگی شویم که میدانیم آن را تباه و نابود کرده ایم، در منابع روایی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده روزی مردی نزد ابوذر غفاری آمد، و از ایشان پرسید چرا ما از مرگ کراهت داریم و بدمان میآید، ابوذر در پاسخ جواب دادند: به دلیل آنکه شما دنیا را آباد کردید و آخرت را خراب ساختید، پس از اینکه از آبادانی به سوی خرابی انتقال پیدا کنید بیم و ترس دارید. (بحار الأنوار، ج۶، ص ۱۳۷، ح ۴۲. «وَ قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ قَالَ لِأَنَّکُمْ عَمَّرْتُمُ الدُّنْیَا وَ خَرَّبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تَنْتَقِلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى»)
۳- غفلت و مستی نعمتهای دنیوی
از جمله علل و عواملی که موجب میشود برخی افراد همچون جوانان مرگ را برای خود بسیار دور بپندارند، غرق شدن در نعمتهای دنیوی است، دوران جوانی، دورانی است که افراد از فراوانی نعمتهایی همچون سلامتی و نشاط برخوردارند؛ از این رو گاهی وفور این نعمتها پرده غفلت و بی خبری را بر درک و فهم افراد میگستراند به طوری که باور نمیکنند که در اوج سلامتی و نشاط فرشتهی مرگ به دنبال آنها بیاید و آنها را از دار دنیا کوچ دهد. این در حالی است که اگر همین جوانان با دید عبرت و شناخت به جهان پیرامون خود مینگریستند متوجه میشدند افراد بسیاری از نزدیکان و اطرافیانشان در سنین پیش از پیری و کهن سالی بار سفر به سوی حیات ابدی بستند.
گاهی برخی افراد از مرگ و حیات ابدی تنها سختیها و ناگواریهای آن را با خود مرور میکنند؛ از این رو از سختی آن هول و هراس دارند، و دوست ندارند که با آن مواجه شوند، این در حالی است که منابع روایی بشارتهای فراوانی به انسانهای مؤمن و بهره مندی از نعمتهای سرشار آن بعد از مرگ داده است.
۴- اسیر و دلخوشِ آرزوهای دنیوی
برخی افراد این چنین تصور میکنند که در دنیا باید به تمام خواستهها و آرزو هایشان برسند، از این رو به شدت کراهت دارند که پیش از دست یابی به خواسته هایشان به فکر فرشته مرگ بیافتند و زندگی در حیات ابدی را در ذهن خطور دهند، این در حالی است که اگر این افراد میدانستند که نعمتهای حیات ابدی به مراتب بهتر و با ارزشتر از حیات دنیوی است، آرزوی دست یافتن به آن نعمتهای ابدی فکر و ذهن آنها را در بر میگرفت و اجازه نمیداند که از حیات ابدی و مرگ گریزان باشند، منابع اسلامی بارها از نعمتهای فراوانی سخن گفته است تا انسان را مشتاق حیات جاودان بهشتی کند نعمتهایی که نه هیچ چشمی دیده است و نه هیچ گوشی شنیده. (همان، ج۸، ص ۹۲. در منابع روایی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ أَعْدَدْتُ لِعِبَادِیَ الصَّالِحِینَ مَا لَا ...؛ خدا مى فرماید: من براى بندگان صالحم نعمتهایى فراهم کرده ام که هیچ چشمى ندیده، و هیچ گوشى نشنیده، و بر فکر کسى نگذشته است.»)
۵- تصور غلط و ناصحیح از مرگ
گاهی برخی افراد از مرگ و حیات ابدی تنها سختیها و ناگواریهای آن را با خود مرور میکنند؛ از این رو از سختی آن هول و هراس دارند، و دوست ندارند که با آن مواجه شوند، این در حالی است که منابع روایی بشارتهای فراوانی به انسانهای مؤمن و بهره مندی از نعمتهای سرشار آن بعد از مرگ داده است، به همین جهت سزاوار است برای انسان مؤمن علاوه بر بیم و ترس از مرگ، امید رحمت و مغفرت الهی داشته باشد، و خود را از جمله کسانی بداند که مورد رحمت الهی قرار میگیرد.
۶. تضعیف اعتقادات مذهبی
«یالوم» که از روانشناسان اگزیستانسیالیسم است معتقد است تضعیف اعتقادات و باورهای مذهبی انسانها در دنیای مدرن سبب ترس و فرار آنها از مرگ شده است به طوری که انسان مدرن همواره در حال گریز از مرگ است. (یالوم، اروین د. (۱۳۹۴)، روا ن درمانی اگزیستانسیال، ترجمة سپیده حبیب، تهران: نی.) یالوم معتقد است این ترس، بی قراری و استرس و یا مشکلات روحی و البته در برخی افراد سبب ایجاد نگرشی آگاهانه میشود (همان). نگارنده معتقد است علاوه بر این موارد واکنش جدیدی که رخ نموده است یعنی شادی و رقص و موسیقی هنگام تدفین نیز یک نوع واکنش و فرار است که از مقوله ترس نسبت به مرگ ناشی شده است.
۷. ترویج باورهای پلورالیستی و نهیلیستی
باورهای پلورالیستی که به نوعی اعتقادات و باورهای متفاوت در مورد دین را مقبول میپندارد یکی از ریشههای بروز رفتارهای بدعت آمیز در امور دینی است. وقتی کسی معتقد بود همه رفتارهای معنوی مقبول و صحیح است حال چه فرقی میکند در هنگام تدفین مردگان دعا و نیایش خوانده شود یا سوت و کف و رقص و موسیقی نواخته شود!
همچنین رواج باورهای نهیلیستی در میان مردمان در بروز چنین رفتارهای نابهنجاری تاثیر گذار است. نهیلیست فرا اخلاقی میگوید ارزشهای اخلاقی معلول شرایط اجتماعی و احکام فرهنگی هستند. به همین جهت در این نظام هر گونه ارزش اخلاقی مطلق، مردود است و نسبی گرایی اخلاقی ترویج میشود که در نتیجه این نسبی گرایی، نهیلیسم پدید میآید؛ بنابراین دیگر معنا ندارد که به چنین افرادی گفته شود «شادی و سرور هنگام مرگ عزیزان، کار اخلاقی نیست». زیرا امر اخلاقی از نظر چنین افرادی ثابت نمیباشد و متغیر و نسبی است.
۸. پُز روشنفکری و ارضای عقده حقارت
در جامعه کنونی برخی افراد به دنبال متفاوت بودن از دیگران هستند. این متفاوت بودن گاه در قالب پز روشنفکری نمایان میشود که یکی از این نمونهها بدعت جدیدی است که در مراسم تدفین رخ داده است. این افراد میخواهند از دیگران متفاوت باشند و دیده شوند! بقیه را سنتی میدانند و خود را به روز و مدرن! برخی از این افراد نیز دارای عقده حقارت (inferiority complex) هستند و میخواهند با چنین کارهای معروف و مشهور شوند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند. از دیدگاه آدلر، عقده حقارت در افرادی که سلامت روانی ندارند در برتری طلبیهای شخصی بروز و ظهور مینماید و آن میخواهند نسبت به دیگران «برتر» باشند. (ر. ک: شولتز، دوان و شولتز، سیدنی الن، نظریههای شخصیت، ص ۹۸.)
۹. توطئه و تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی و هجمه به باورها و اعتقادات مردم یکی از واقعیتهای تلخ روزگار ماست. رهبرمعظم انقلاب بارها در مورد این خطر خانمان سوز به روشنگری پرداختند و با به کارگیری واژگانی همچون «شبیخون فرهنگی»، «غارت فرهنگی» و «قتل عام فرهنگی» عمق فاجعه را برای مسئولین و مردم ترسیم کردند. (ر. ک: بیانات معظم له: ۱۳۷۶/۰۸/۱۴؛ ۱۳۸۱/۱۲/۰۶؛ ۱۳۷۰/۱۰/۲۵؛ ۱۳۸۱/۱۱/۰۷؛ ۱۳۷۱/۰۴/۲۲؛ ۱۳۷۲/۰۲/۱۵؛ ۱۳۸۰/۰۶/۱۰). بدعت و انحراف جدید در مراسم تدفین نیز در راستای همین پروژه تهاجم فرهنگی تعریف میشود و خواسته و ناخواسته چنین افرادی در این راستا قدم بر میدارند. چنین بدعتی با زیرکی تمام اصول اعتقادی شیعه یعنی شهادت به وحدانیت خداوند، شهادت حقانیت قرآن، شهادت به رسالت پیامبر (ص) و شهادت به امامت ائمه اهل بیت (ع) و... را نشانه گرفته است چه اینکه در مراسم تلقین همه این اصول اعتقادی شیعه برای میت بازگو و تکرار میشود.
ادامه دارد.../918/ی701/س
حسین عندلیب
خدا قوت به رسانه رسا