هزاران فرسنگ زیر خط انسانیت
به گزارش خبرگزاري رسا، نوید مؤمن طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت : «دیوید هاروی» استاد دانشگاه نیویورک و یکی از مهمترین نظریهپردازان در عرصه مسائل اجتماعی جهان در نقد نئولیبرالیسم و بنیانهای آن، به نکته قابل تاملی اشاره میکند: «نئولیبرالیسم به صورت ماهوی یک پروژه طبقاتی است. در این پروژه، سلطه طبقاتی به جامعه تحمیل میشود».
فارغ از انتقادی که هاروی به نئولیبرالیسم و طرفداران آن مطرح میکند، دیگر منتقدان نیز به درستی معتقدند «نیروی کار» در نئولیبرالیسم حکم متغیری وابسته به «سرمایه» را خواهد داشت. این «سرمایه» و «سرمایهگذار» هستند که بر «نیروی کار» غلبه دارند و کارگران باید تابع محض آنها باشند. بر همین اساس، هرگاه سرمایهداران اراده کنند، میتوانند افرادی که فاقد ثروت و قدرت بوده و بویژه طیف ضعیف جامعه (به لحاظ اقتصادی) را محدود کرده و حتی آنها را از بین ببرند! محصول حاکمیت این روند در ایالات متحده، چیزی جز ازخودبیگانگی، فقدان امنیت و آشفتگی در میان برخی اقشار آسیبپذیرتر جامعه نبوده است.
ترامپ به عنوان یکی از طرفداران همین مسلک خطرناک، معتقد است تنها نقش دولت در ایالات متحده، زمینهسازی برای تحقق دوگانه «ثروتمند/ فقیر» است، به گونهای که فقرا حیات حداقلی خود را مرهون ثروت و ثروتمندان دانسته و به نوعی معتاد ساختار نئولیبرالیستی حاکم بر آمریکا شوند. دونالد ترامپ پس از حضور در کاخ سفید، بلافاصله ابزارها و بعضا زیرساختهای تبلور «نئولیبرالیسم آمریکایی» را فراهم کرد و حتی برخی الگووارههای بینالمللی مانند «تجارت آزاد بر مبنای چندجانبهگرایی» را منسوخ دانست. او معتقد بود «نئولیبرالیسم» باید محصول «یکجانبهگرایی» و «هژمونی مطلق» آمریکا بر نظام بینالملل باشد نه محصول چندجانبهگرایی و مقررات جمعی!
برای ترامپ و مقامات آمریکایی کاملا پذیرفته شده بود که در مسیر بازتولید فکری و عملیاتی نئولیبرالیسم آمریکایی، عدهای از مهاجران، آمریکاییهای لاتینتبار یا آفریقاییتبار و حتی برخی سفیدپوستان که به لحاظ اقتصادی اوضاع مناسبی نداشتند، پای صاحبان ثروت و مصادیق سلطهگری قربانی شوند! حتی ترامپ مفهوم حمایتگرایی(Protectionism) را در راستای پیشبرد همین پروژه تعریف کرد و آن را مبنای عمل خود در حوزه اقتصاد بینالملل قرار داد. آثار مثبت مقطعی و گذرای این رویکرد، برخی طیفها و شهروندانی که قرار بود در آینده نزدیک به قربانیان نئولیبرالیسم آمریکایی تبدیل شوند را نیز مسخ خود ساخت! مسخشدگانی که در اوج شادی و هیاهوی ناشی از باجگیری ترامپ از برخی بازیگران بینالمللی یا وضع تعرفههای گمرکی بر کالاها و خودروهای چینی و اروپایی، متوجه سرنوشت شوم خود نبودند!
هماکنون تعداد مبتلایان کرونا در آمریکا، آن هم بر اساس آمار رسمی به بیش از 500 هزار نفر رسیده و طی روزهای آتی نیز به صورت تصاعدی بر تعداد آنها افزوده میشود. ویروس کرونا پیش از آنکه بدن شهروندان آمریکایی را مبتلا کند به بنیانها و مصادیق نئولیبرالیسم اصابت کرده است! پایگاه «تروثآوت» در اینباره مینویسد: «بیماری همهگیر فعلی مسألهای فراتر از یک بحران پزشکی بوده و متوجه سیاستها و ایدئولوژیها نیز میشود. این موضوع به صورت خاص دولتهای نئولیبرال را هدف قرار داده است. ریشه بحران حاضر را باید در غفلت این دولتها از سلامت و خیر عمومی و عدم اختصاص بودجه به نهادهای تأمینکننده این مسائل جست. این بحرانی است که عمیقا در غفلت دیرینه دولتهای نئولیبرالی ریشه دارد که اهمیت سلامت و خیر عمومی را انکار کرده و بودجههای نهادهای تأمینکننده این امور را قطع میکردند».
ترامپ مشتاقانه و البته بسیار وقیحانه آرزو داشت پس از شیوع کرونا در کشورش، شاهد شکلگیری پدیده و ساختاری باشد که در یک طرف آن «قربانیان فقیر» و در طرف دیگر آن «بهبودیافتگان ثروتمند» حضور داشته باشند. رئیسجمهور آمریکا با همین رویکرد و استدلال ضدبشری و حیوانی، بهرهمندی همه شهروندان آمریکایی و بویژه افراد فقیر و کمدرآمد از بیمه درمانی را ممنوع کرد. بر اساس منطق ترامپ، هر کس دارای ثروت و پول باشد، میتواند هزینههای هنگفت ناشی از شیوع ویروس کرونا را پرداخت کند و صرفا باید نگران آثار و تبعات آن بر سلامت جسمی خود باشد! با این حال کسی که در فقر مطلق یا نسبی به سر میبرد، باید در کنار رنج ناشی از این بیماری، رنج مضاعف مواجهه با تبعات اقتصادی این موضوع را نیز تحمل کند! اگرچه کنگره آمریکا با استناد به شرایط اضطراری موجود، انجام تست کرونا را، آن هم برای افرادی که آثار و علائم محرزی در این باره دارند رایگان کرده است اما هزینه درمان و فراتر از آن، آثار و تبعات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا در میان کارگران و اقشار فقیر آمریکایی به قوت خود باقی است.
آنچه در جریان شیوع کرونا در آمریکا نمود یافت، فقدان مفاهیمی مانند «رفاه عمومی» و «نگاه انسانی به شهروندان» بود. هماکنون شهروندان آمریکایی بخوبی دریافتهاند در «آمریکای ترامپ» و حتی «آمریکای دموکراتها»، بسیار احمقانه است یک دولتمرد یا سرمایهدار، در قبال فقرایی که به صورت همزمان در بستر مرگ و تنگدستی دست و پا میزنند دغدغهای داشته باشد!
/1360/