آیا کرونا شر است؟
به گزارش خبرگزاری رسا،حجت الاسلام رضا لک زایی، پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی العالمیه در یادداشتی اختصاصی به برخی سوالات و شبهات پیرامون کرونا از منظر حکمت متعالیه و معارف اسلامی پاسخ داد.
اشاره
بررسی هویت وجودی کرونا موضوع بحث ماست. اما مهمتر از این پرسش، این نکته است که چرا و چه زمانی این پرسش برای ما پیش می آید؟ وقتی هم این پرسش ایجاد شد همراه آن یا بلافاصله بعد از آن وارد حوزه الهیات و خداشناسی میشویم و میپرسیم که خدا چرا موجودات شر از جمله کرونا را آفریده است و این چگونه با مهربانی خدا تناسب دارد؟ و حالا به که باید مراجعه کرد به ادعیه یا ادویه؟ به درمانگاه یا زیارتگاه؟ بعد هم اگر دعای ما مستجاب نشد و خواسته ما برآورده نشد، با خدا قهر میکنیم.
استادی داشتیم که به ما فلسفه درس میداد. میگفت اگر کسی از شما پرسید خدا چرا مرا آفریده است، وقتتان را صرف جواب دادن به او نکنید، چون جایی دچار مشکل استخدامی یا خانوادگی یا مالی یا جانی شده و به این فکر افتاده که خدا چرا او را آفریده، مشکلش که حل شد سؤالش هم یادش میرود، شما اگر توانستید کمکش کنید مشکلش را حل کند. الان هم من احساسی دوگانه دارم، از یک طرف می گویم نوشتن را بگذارم کنار و از طرف دیگر میگویم حداقل زمان خوبی برای نوشتن از مباحثی است که در شرایط عادی کسی سراغشان را نمیگیرد؛ به هر حال در ادامه پاسخ برخی از پرسشها را مرور میکنیم.
1. آیا کرونا شر است؟
در حکمت متعالیه مثل هر دانش دیگری، مثل دقت پزشک در عمل جراحی قلب یا مغز، دقت بالاست. به عنوان نمونه این پرسش ساده را آنالیز می کنند و می گویند این پرسش دارای یک پیش فرض است. آن پیش فرض جهان شناسانه این است که سؤال کننده جهان را به خیر و شر تقسیم کرده و بعضی از موجودات را خیر و بعضی از موجودات را شر میداند. شما هنوز هیچ پاسخی ندادید و فقط یک پرسش مطرح کرده اید اما با پرسش از جهان بینی و جهان شناسی خود خبر داده اید. حال آنکه این تقسیم غلط است. به این پرسش ساده پاسخ دهید؟ آیا «آب» خیر است یا شر؟ پاسخ چهار احتمال دارد: 1. خیر است. 2. شر است 3. هم خیر است و هم شر. 4. نه خیر است و نه شر که قائل ندارد. کدام یک پاسخ شماست؟ آب فواید زیادی دارد و حیات هر چیزی از آب است اما آب وقتی به سیل تبدیل شود، ویرانی و نابودی و مرگ هم به همراه می آورد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم آب خیر است، یا بگوییم شر است؛ موافق هستید بگوییم آب هم خیر است و هم شر، مثل آتش. سعدی این مطلب را اینگونه مطرح کرده: «گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هماند». طبق این جهان بینی خیر و شر از هم تفکیک ناپذیرند. بنابراین هر موجودی، در اینجا کرونا، شر محض نیست، خیر محض هم نیست، بلکه ترکیبی از خیر و شر است.
حالا که خیر و شر به صورت ترکیبی وجود دارند و نمیتوان خیر و شر را از هم تفکیک کرد، پس نمیتوان گفت جهان هستی دو خالق دارد، خالق خیر و خالق شر؛ اهریمن و اهورا مزدا. پاسخ کامل در ادامه خواهد آمد.
2. خداوند چرا شری مثل کرونا را آفریده است؟
برخی پاسخ داده اند که آن خالق مهربان، متأسفانه به اندازه کافی قدرتمند نبوده که بتواند شرور را از مزرعه هستی خود بکند و شرور مثل علف های هرز در مزرعه هستی او روییده اند. این گروه بین قدرت و رحمت خدا تفکیک می کنند و از خدایی سخن میگویند که خیلی مهربان است اما خیلی قدرتمند نیست. حال آنکه خدایی که ما میشناسیم و در قرآن و روایات و حکمت متعالیه معرفی میشود خدایی کامل است و نقصی ندارد و به اصطلاح واجب الوجود از تمام جهات و حیثیات است، بنابراین موجودی که حتی یک نقطه ضعف داشته باشد اصلاً خدا نیست. خداوند به همان اندازه که رحمت دارد، به همان اندازه قدرت دارد و به همان اندازه که قدرت و رحمت دارد، علم و حکمت دارد.
تحلیل پرسش
حالا ما باید پرسش را قبل از اینکه به آن پاسخ بدهیم آن را به این شکل آنالیز کنیم: وقتی ما راجع به یک شر سخن میگوییم، و میپرسیم چرا خدا شر را آفرید(گرچه به صورت ترکیب با خیر)، آن شر نسبت به چه کسی شر است؟ آیا آن شر در نسبت انسان شر است یا در نسبت با خدا؟ یعنی شر نسبت به چه کسی، انسان یا خدا؟
خداوند در قرآن میفرماید ... ببین! قرآن در فلسفه جایی ندارد و باید فقط از عقل کمک گرفت. این تلقی کاملاً غلط است. چون وقتی ما با عقل نبوت و امامت را اثبات کردیم، میتوانیم از نقل و از قرآن و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام به عنوان برهان استفاده کنیم، چنانکه حکمت متعالیه از این منبع معرفتی استفاده میکند. مثل شیری که با شکر آمیخته شده نه التقاط است و نه خروج از بحث فلسفی.
طبق دیدگاه حکمت متعالیه، هرچه که لباس وجود بر تن کرده، خیر است و محال است که موجودی در قامت وجود، شر باشد. حال پرسش این است که پس شر چگونه پا به جهان گذاشته است؟
پاسخ حکمت متعالیه
خداوند در قرآن تمام خیرات و زیبایی ها را مستقیماً به خود نسبت داده است و تمام بدیها را به انسان. البته این حرف ادامه ای هم دارد که بعد از آن سخن می گوییم. آیه این است: آنچه از نيكيها به تو مىرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست؛ ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك(سوره نساء، آیه 79). آیه میفرماید هرچه خوبی و حسنه به هر انسانی در سطح شخصی و فردی و خانوادگی و محلهای، شهری، استانی، کشوری، منطقه ای، قاره ای، بین قارهای و جهانی می رسد، مستقیماً از خداست که تعبیر «مِن الله» بر آن دلالت دارد. دلیل این امر آن است که کمال، لباس وجود بر تن دارد و هرکه و هرچه لباس وجود بر تن دارد، آن وجود را خداوند متعال بر قامت او پوشانده است. در نقطه مقابل، هرچه بدی و سیئه به هر انسانی در هر سطحی برسد، کار خود انسانهاست و مستقیماً به انسان نسبت داده میشود. برای تقریب به ذهن میتوان گفت مثلاً خورشید بر زمین میتابد اما به دلیل اینکه زمین کروی شکل است، یک طرف آن همیشه تاریک است، روشنایی زمین از خورشید است اما تاریکی آن از خود زمین. بر این اساس منشأ سیئه به زبان قرآن و شر به زبان عرفی خود انسان است و نه خدا. اگر سیل یا آتش یا بیماری، آسیبی وارد کرد، منشأ آن انسان است که سیل بند نساخته یا سیستم اعلان و اطفای حریق قدرتمند نداشته یا به توصیه های پزشکان توجهی نکرده.
اما قرآن از یک حقیقت دیگر هم خبر میدهد:
قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ؛ همه اينها از ناحيه خداست(سوره نساء، آیه 78). در این آیه حسنه و سیئه هر دو به خدا نسبت داده شده است. آن نکته ای که گفتیم بعد از آن سخن میگوییم همین نکته است. مطلبی که وجود این است که باید دقت داشت که دو واژه "من" و "عند" با هم تفاوت دارند و باید آنالیز شود. این آنالیز جدول ذیل نشان داده شده است:
جدول تحلیل شر در نسبت با خدا و انسان
خیر |
مِنَ اللَّه است |
مِنْ عِنْدِ اللَّه هم هست |
بالذات، بالاصاله و مستقیم به خدا نسبت داده میشود |
شر |
مِنْ نَفْسِك است و نه مِنَ اللَّه |
فقط مِنْ عِنْدِ اللَّه است |
بالذات، بالاصاله و مستقیم به انسان نسبت داده میشود و بالعرض، بالتبع و غیرمستقیم به خدا. |
حال چه کنیم؟ براین اساس، ما دانستیم که خوبیها از خداست اما قبول هم کردیم یا نه بماند. ان شاء الله قبول هم بکنیم. این نکته را هم باید در نظر داشت که در ادبیات قرآن مصیبت با سیئه تفاوت دارد. مصیبت از جانب خدا و به اذن خداست. و انسانهای کامل به خاطر مصیبت نه تنها با خدا قهر نمیکنند بلکه نه تنها صبر میکنند که شکرگزار خداوند هم هستند، چنانکه در زیارت عاشورا آمده است: الحمدلله علی عظیم رزیتی. پس مصیبت و سیئه با هم تفاوت دارند.
3. جایگاه شر در مناسبات خدا و انسان
الف. شر آدرس خداست
بحث ما بررسی فواید شرور نیست، اینجا پرسش ما این است که شر در مناسبات انسان و خدا چه نقشی دارد؟ در برخی از آیات قرآن مشکلاتی همچون ترس، گرسنگی، بیماری، از دست رفتن محصول کار و ... به عنوان سرفصل آزمون های الهی از انسان ذکر شده است و صبر انسان صلوات و رحمت خدا را برای او در پی دارد. در قرآن آیاتی با این مضمون هم داریم که خداوند میفرماید ما شما را ـ به زبان قرآن ـ دچار بأساء و ضرّاء میکنیم، تا تضرع کنید. به زبان عرفی خودمان خداوند میفرماید ما گرفتارتان میکنیم تا درمانده شوید و دنبال درمان راه بیفتید و بیایید در خانه من؛ وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ؛ و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم؛ شايد (به خود آيند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع كنند! (سوره اعراف، آیه 94).
با این تلقی، کرونا و هر مشکل و گرفتاری، آدرس و بلکه فرستاده خداست تا انسان یا الله بگوید. باز هم در اینجا مثل بلایا و شرهایی که نقش آگاهی و انتخاب انسان و جامعه برجسته است، نقش دارد و بستگی دارد که انسان کدام راه را انتخاب کند و آدرس را بگیرد و حرکت کند یا نگیرد و نرود. به همنوعان خود کمک کند یا آنکه ماسک دزدی کند. به کهنسالان کمک کند یا بگوید مرخصشان کنید تا بمیرند؛ انتخاب با اوست. و او وقتی درست انتخاب میکند که برای خودش کبریایی و منیت قائل نباشد؛ يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه(سوره فاطر، آیه15).
ب. جایگاه علوم تجربی و فنی
خداوند در قرآن از ما خواسته که با علوم تجربی و دانش فنی و مهندسی بر دوش زمین سوار شویم: هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا في مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ؛ او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه برويد و از روزي هاى خداوند بخوريد؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست! (سوره ملک، آیه15). روشن است که وقتی خدا به ما دستوری دهد، آن دستور، عین دین است بر همین اساس وقتی خدا دستور میدهد که بر دوش زمین سوار شوید، تمام علوم و دانش های معتبری که به ما قدرت انجام این دستور را میدهند، عین دین هستند. و نباید گفت تلاش من، علم من، تخصص انسان، و هرآنچه بوی کبریایی احمقانه انسان را بدهد، انسان باید بداند هرچه دارد از خداست. لذا دوگانه های ساختگی مثل تضاد علم و دین که سوغات مسیحیت تحریف شده و دانشمندانی که در آن محیط نشو و نما کرده اند، در این تلقی از دین که قرآن و اهل بیت آن را تبین میکنند، هیچ راهی ندارد. انتخاب یکی از میان دعا یا دوا همان قدر خنده دار است که گفته شود خورشید یا لامپ. باد یا کولر، آن وقت قیافه علمی به خود بگیریم و بگوییم لامپ ساخت انسان است و خورشید ساخت خدا. خیر! همه کمالات از خداست و هر کمالی که انسان دارد خدا به او داده، حتی اگر آن شخص منکر وجود خدا باشد. بر این اساس، دانش تجربی معتبر، دانشی دینی است اگر دانشمند مسلمان باشد، فعل او هم دینی است و اگر مسلمان نباشد، فعل او فعل دینی نیست اما دانش تجربی معتبر او دانش دینی محسوب میشود، چون از فعل خدا خبر میدهد. دانش ریاضی و تجربی و مهندسی به انسان امکان میدهد که برخی از بیماریها، مثل فلج اطفال را ریشه کن کند و برخی از شرها مثل سیل و زلزله و سونامی و آتش سوزی را کنترل و مدیریت کند و شر و آسیب آنها را کاهش بدهد و به تعبیر قرآن بر دوش زمین سوار شود.
ج. ارتقای جایگاه نیاز به ناز
بعد که دانستیم بدی ها از ما و خوبیها از خداست، و دانستیم که باید آگاهانه و آزادانه و هرچه بیشتر رابطه خودمان را با خدا تقویت کنیم، باید بدانیم که این مطلب هم به ما گفته شده که در صورتی که بتوانیم به رابطه خودمان با خدا استمرار ببخشیم میتوانیم از دعا و راز و نیاز به مقام دعا و ناز و نیاز برسیم. در مناجات شعباینه میخوانیم: إن اخذتنی بجرمی أخذتک بعفوک و إن اخذتنی بذنبی أخذتک بمغفرتک یعنی اگر تو مرا مؤاخذه کنی که چرا خطا کردی، من هم از تو خواهم پرسید که تو چرا نبخشیدی. طبق تبیین بزرگان علم و معرفت از این فراز مناجات میتوانیم خاشعانه و ذلیلانه و عاشقانه به خدا عرض کنیم که بدی از ماست، قبول. اما تو ای خدای بزرگ و رحیم و کریم چرا فکر پزشکان ما را هدایت نمیکنی تا به تولید داروی ضدکرونا موفق شوند. این مقام، ناز و به تعبیر دعای افتتاح، زبان دلال است. زبانی عاری از طلبکاری و جسارت.
د. تفاوت کرونای انسان مؤمن و کافر
در قرآن آیهای با این مضمون داریم که تفاوت گرفتاری و به تعبیر این روزها تفاوت کرونای انسان مؤمن از انسان غیرمؤمن را توضیح میدهد. عبارت آیه این است که خداوند به پیامبر میفرماید بگو به بشریت که اگر خداوند مرا و همه کسانی که همراه من هستند را هلاک کند یا مورد رحمت خویش قرار دهد، تکلیف کافران چیست؟ آنها را چه کسی از عذاب دردناک نجات میدهد؟ قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجيرُ الْكافِرينَ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ (سوره ملک، آیه28). نکته این است که کافران کسی را ندارند، امیدی به بعد از مرگ ندارند، قدرتی مافوق قدرت مادی نمیشناسند، اما انسان مؤمن امیدش به خداست، به قدرتی ما فوق همه قدرتها، قدرتمندی که عین رحمت و مهربانی است و لذا انسان مؤمن تحت همه شرایط سخت زندگی احساس درماندگی نمیکند و تن به مرگ ترحمی توسط پزشک و غیرپزشک و یا خودکشی نمیدهد. همیشه امیدوار به رحمت خداست و دنیا را ایستگاه پایانی زندگی خویش نمیداند، حتی اگر خدا او را به تعبیر قرآن هلاک کند و به تعبیر عرفی او را با وجود رعایت بهداشت، گرفتار کرونا کند و اصلاً هست و نیستش را با خاک یکسان کند، خود را طلبکار خدا نمیداند و امیدش از عطوفت خدا قطع نمیشود. در دعا اینگونه آموختهایم که امام علیه السلام به خداوند متعال عرض میکند: خدایا اگر مرا به جهنم ببری و در جهنم اجازه بدهی که حرف بزنم به همه میگویم که من دوستت دارم. بنابراین رشته دوستی خدا و بنده با ضرب هیچ تیغی گرچه بسیار تیز، نباید بریده شود.
خاتمه
باید با خشوع و خشیت و تواضع و فروتنی و اقرار به عجز و ناتوانی و ضعف و اعتراف به بیقدر و مقداری خویش و گریان و نالان به درگاه خداوند متعال و بی نیاز عرض کنیم که خدایا! پاکا! بزرگا! عزیزا! غفورا! رحیما! کریما! کره زمین تبدیل به یک زندان شده و ما اکنون به دست خویش بی هیچ نگهبانی و قفل و زنجیری خود را با دست خود به بند کشیدهایم، چه برسد که توان آن را داشته باشیم تا بر دوش زمین سوار شویم و از زمین سواری بگیریم. خدایا! ما علم و دانشی نداریم، ما قوّت و قدرتی نداریم، ما تحمل و تاب و توانی نداریم، ما بندگان عاجز و بی چیز و ضعیف توییم که وقتی خاری به پایمان میرود، نالهمان به آسمان بلند میشود. ما به دست خود، خویش را گرفتار کردیم و آنگاه با بی ادبی تمام، سر تو فریاد کشیدیم و حکمت و محبت و رحمت و قدرت تو را با جهالت تمام زیر سؤال بردیم، بر ما بندگان ضعیف ذلیل مسکین مستکین که نه اختیار حیاتمان را داریم و نه اختیار موتمان و نه توانایی جلب منفعت و دفع ضرری را رحم کن.
جز تو کسی نیست هوادار ما / مونس ما یاور یار ما
پناه بلندی و پستی تویی/ همه نیستند آنچه هستی تویی
همه زیر دستیم و فرمانپذیر/ تویی یاوری ده، تویی دستگیر
امیدم به تو هست از اندازه بیش / مکن ناامیدم ز درگاه خویش