نگاهی به علل افت رشته ادبیات فارسی در دانشگاهها
به گزارش خبرگزاري رسا، زبان فارسی که این روزها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ در میان فارسیزبانان غریب است، حتی در میان جامعه دانشگاهی نیز حال خوشی ندارد. طبق بررسیهای صورت گرفته پذیرفتهشدگان کنکور و گاه فارغالتحصیلان دانشگاهها به صورت کامل بر بر برخی از مهارتهای زبانی مسلط نیستند. دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی که دست کم چهار سال از عمر خود را به مطالعه متون ادبی، دستور زبان و یادگیری مهارتهای دیگر زبانی میگذرانند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
درباره علل ایجاد این وضعیت، نظرها متفاوت است؛ عدهای بر این باورند که تغییر سبک زندگی و جایگزین شدن اولویتها در اکثر خانوادهها منجر به این قضیه شده است. عدهای از کارشناسان نیز بر این باورند که تأثیر فضای مجازی را نباید در این زمینه دست کم گرفت. حسن ذوالفقاری، مدیر گروه آموزش زبان فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در یادداشتی که در خبرنامه این گروه منتشر شده، به علل افت کیفیت رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها پرداخته است. او در ابتدای این یادداشت مینویسد: یکی از دروس پایه و اصلی در هر کشور، زبان و ادبیات است؛ زیرا چهار مهارت اصلی را پایهریزی میکند و زمینهساز آموزش سایر دروس است؛ قدرت درک و فهم سایر دروس وابسته به آن است؛ موجب تقویت تفکر انتقادی میشود؛ هویت زبانی و ملی را شکل میدهد. از این روست که در برنامه درسی تمام کشورها بر زبان ملی و مادری تأکید ویژه دارند. در برنامه درسی ایران به دلایلی چند این هدف نادیده انگاشته شده و در نتیجه بر کل پیکره آموزش خدشه وارد شده است.
او در ادامه ظرفیت پذیرش زیاد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها را یکی از اصلیترین دلایل ایجاد این وضعیت میداند و در این رابطه مینویسد: در تمامی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاههای دولتی و آزاد ظرفیت پذیرش به شدت افزایش یافته است. این افزایش نه در جهت ارتقای این رشته که تنها با اهداف مالی است. هر روز اطلاعیههای تکمیل ظرفیت مقاطع ارشد و دکترا را در مراکز غیر دولتی با برنوشتههای قد کشیده در معابر و با قید بدون آزمون شاهد هستیم. دلیل این پذیرش انبوه چیست؟ آیا جامعه به این تعداد از دانشآموختگان زبان و ادبیات فارسی نیاز دارد؟ مسلماً خیر. یکی از مشکلاتی که آموزش عالی در سالهای اخیر، به ویژه در دهه اخیر با آن مواجه شده است، پذیرش زیاد دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاههای آزاد، پیام نور و غیر انتفاعی بوده است که منطبق با نیازهای جامعه نیست؛ زیرا به اندازه دانشآموختگان، موقعیت کاری نداریم.
دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی یا باید در دانشگاهها جذب یا در آموزش و پرورش استخدام شوند یا در مؤسسات خصوصی کار کنند که جنبههای پژوهشی دارد، اما هیچ کدام از اینها ظرفیت این تعداد دانشآموخته را ندارد، ضمن اینکه مراکز پژوهشی هم تقریباً تعطیلاند. هر تعداد از دانشآموختگان این رشته که وارد بازار کار شوند، پشت در بسته میمانند. ... هر سال تعداد دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی بیشتر میشود؛ در حالی که نیاز به این همه دانشآموخته در این رشته نداریم، مگر اینکه علاقه به کسب دانش داشته باشند. این خیل تشنگان علم! کمکم به دانشآموختگان طلبکار تبدیل میشوند.
ذوالفقاری در ادامه افزایش عناوین و واحدهای درسی غیر تخصصی را دومین عامل در کاهش کیفیت رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها میداند. او در ادامه ورود دانشجویان بیانگیزه را عامل دیگری میداند و مینویسد: ورود چنین دانشجویان فاقد ذوق هنری لازم هم یک علت افت این رشته است. این رشته برای کسانی خوب است که ذوق هنری و ادبی دارند، به این شرط که فقط جنبه مطالبهگری نداشته باشند؛ اینکه گمان کنند بعد از دانشآموختگی باید برایشان فرش قرمز پهن شود، خطاست. اگر کسی با هدف یافتن کار بهتر به رشتههایی بیاید که ذوق و دانشاندوزی در آن حرف اول را میزند، و او فاقد آن است، طبیعتاً نتیجه خوبی حاصل نمیشود و کاری هم به دست نمیآورد. کسانی باید در این رشته وارد شوند که ذوق و انگیزه کافی برای کسب دانش داشته باشند، دانشجویان بیانگیزه در کلاس درس، فقط حضور فیزیکی دارند. همه برای هدف غایی ادبیات، وارد این رشته نمیشوند و تعداد افرادی که برای کسب علم واقعی و هدف عالی میآیند، بسیار کم و انگشتشمار است.
آسانپنداری رشته: یک دلیل دیگر افت رشته، ورود آسان به آن است. برخی کارمندان با هدف گرفتن مدرک و افزایش حقوق این رشته را انتخاب کردهاند. البته وقتی وارد این رشته میشوند، تصوراتشان عوض میشود و میبینند آنچنان که فکر میکردند، آسان نیست.
نبود بازار کار مناسب: نبود بازار کار مناسب، علاقهمندان به این رشته را به دیگر رشتهها میکشاند. بازارهایی هم که در حوزههای مختلفی چون ویراستاری، نویسندگی، تحقیق ادبی، تصحیح و ... وجود دارد اغلب به دست دیگران میافتد. در دانشگاه نیز اهتمامی به مهارتافزایی نیست. دانشجویان این رشته آینده شغلی ندارند. دانشجویانی در این رشته قبول میشوند که پایینترین رتبهها را دارند. در نتیجه خروجی این رشته هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود. رشته زبان و ادبیات فارسی چه در حوزه مواد و محتوای درسی، چه در حوزه استاد و چه در حوزه استاد و چه در زمینه دانشجو با افت شدید کیفی مواجه شده است. نتایج کنکور سراسری و معدل پایین نمرات دانشجویان رشته ادبیات کاملاً گویاست.
احساس ناکارآمدی رشته: این باور که ادبیات در جامعه برای گشایش مشکلات اجتماعی کاربردی ندارد، نیز عامل بیتوجهی به رشته است. شاید بزرگان ادب به خوبی از عهده برنیامدهاند تا کارآیی و اثربخشی و نیاز این رشته را تبیین کنند. برنامههای درسی دانشگاهها نیز کاربردی نبودهاند تا بتواند مهارتآموزی کند. در دانشگاه بیشتر به حواشی و درباره ادبیات پرداخته شده تا نقش سازنده آن در زندگی حال و آینده افراد.
مدیر گروه آموزش زبان فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود استادان ناتوان را یکی از اصلیترین دلایل کم شدن کیفیت این رشته در دانشگاهها میداند و در این رابطه مینویسد: نقش استادان کمبهره از دانش و بینش در دانشگاه نیز در پایین آمدن کیفی این رشته نمیتوان نادیده گرفت. استادان غالباً سنتگرا به نظریههای جدید بیاطلاع و اعتنا هستند. ناآشنایی استادان با آخرین فنون و منابع و مقالات علمی و دستاوردهای این رشته و استفاده نکردن استادان از روشهای فعال آموزشی و فناوریهای نوین و ابزارهای آموزشی نیز باعث کسالت دانشجو و رکود کلاس میشود./1360/