ضیاء حاشیهساز، سلوکی بیسروصدا، رشیدپورِ با برنامه و علیزاده سردرگم
به گزارش خبرگزاري رسا، یکی دو ماه آخر هر سال، رایزنیهای رسانهای آغاز میشود که کدام تهیهکننده، مجری و برنامهساز، ویژههای عید نوروز را میسازند. امسال همهچیز تحتالشعاع کرونا قرار گرفت؛ مثلاً قرار بود همچون سال گذشته چهرههای مردمی سال معرفی شوند، "چهل تیکه" مثل همیشه تماشاگر داشته باشد یا حال و هوای استودیوها را ضدعفونیها فراگرفت. البته برخی از مجریها مثل محمد سلوکی دستکش به دست، پا به استودیو میگذاشتند، رشیدپور با مایع ضدعفونیکننده و مجریان "بهار جان" که به هنگام آمدن مهمان یک کدام استودیو را ترک میکرد تا فاصله لازم برای گفتوگو با مهمان برنامه رعایت شود.
حتماً مباحث اصلی را به "کرونا" و تبعاتش اختصاص میدادند. جایی در "فرمول یک" کار به حاشیهسازی و القای ناامیدی به جامعه کشیده میشد تا با گوشزدهای رسانهای و بیدار شدن ناظرین پخش از خواب قیلوله، مجری برنامه رویکرد را تغییر دهد و به یک باره دیالوگها به سمت امیدآفرینی و تجلیل از پزشکان و مسئولان برود. البته که علی ضیاء هرکاری کند با دعوت نادرست مهمانان کار به تلخی و ناامیدی کشیده میشود. یک جایی امیرحسین رستمی کار را به قطع لحظهای برنامه میکشاند، جایی صحبتهای نسنجیده علی ضیاء در گفتوگو با مهرناز اسدی متخصص ریه و جایی هم مثل آخرین شب برنامه و گفتوگو با سروش جمشیدی؛ عدم کنترل و هدایت درست مشکل جدی اجرای مجری برنامه "فرمول یک" است.
البته که پیش از این در یادداشت دیگری اشاره کردیم سؤالات نا به جا از مهمان که گاهی اوقات خود به تنهایی چالشی برای برنامه بوجود میآورد و یا دعوت کارشناسی نشده برخی از مهمانان خصوصاً خوانندههایی که امسال به این برنامه آمدند. صحبتهای کلیشهای و آیتمهایی که کمتر مخاطب را جذب میکرد؛ انگار صرفاً گروه به سبک پرکردن آنتن، ویژه تحویل سال شبکه 1 سیما شده بودند.
در طرف دیگر محمد سلوکی با "دو نیمه ماه" همزمان با "فرمول یک" روی آنتن شبکه دو سیما رفت؛ اما این بار او هم مجری بود و هم تهیهکننده؛ سنت غلطی که در تلویزیون رواج دارد و غیر از مباحث دیگر، آسیب جدی برای عدم کنترل مناسب آقای مجری است. برنامه کم سر و صدایی که آوازهاش کمتر از دیگر ویژههای تحویل سال تلویزیون بود؛ چرا که پیش از این در یلدای تلویزیون هم محمد سلوکی و برنامهاش آن طور که باید و شاید نتوانستند در مارتن برنامههای مناسبتی، خودی نشان دهند.
سلوکی مثل ویژهبرنامه یلدای شبکه 2 با برنامه آمده بود؛ حتی سبک و سیاق برنامهسازیاش کلیشهای و همیشگی نبود. "دو نیمه ماه" چند بخش داشت؛ یکی از بخشهای برنامه "عیدانه" نام داشت که بازیگران و یا هنرمندان سریالها و یا آثار شبکه 2 دعوت میشدند. "مکث" بخش دیگر این برنامه بود که هنرمند، مسئول، نخبه، ورزشکار و شخصیتهای دیگر روی صندلی مینشستند و از آنها سؤالات خاصی پرسیده میشد؛ در واقع به این سبک و سیاق گفتوگو، هاردتاک یا گفتوگوی خاص و ویژه میگویند.
هر شب خوانندهای در سه بخش اجرا میکرد؛ این ویژهبرنامه تحویل سال در بخش "ماه نگار" خود به اتفاقات 12 ماهی که گذشت پرداخت؛ نگاهی به جذابیتهای شهر تهران، بهرهگیری از دیدنیهای سیاحتی و زیارتی شهر با حضور یک تهرانشناس داشت. با همه این تفاسیر نتوانست به سرمنزل جذب مخاطب نزدیک شود؛ شاید سرمنزلهای خاص بودن و ویژه بودن را در دستور کار داشت اما احتمالاً با عدم جلب توجه حداکثری مخاطب روبرو شد. اما میتوان گفت پرسشها، گفتوگوها و نحوه مواجهه مجری با بینندگانش، حرفهایتر و بدون هیاهو بود. شاید نمره قبولی اجرا و فاصله گرفتن از کلیشهها و تجربه آیتمها، اتفاقات و بخشهای جدید برنامهسازی را بتوان به محمد سلوکی و گروه "دو نیمه ماه" تلویزیون داد.
اما رشیدپور و "اتفاق نود و نه" از همه دیرتر به آنتن رسید... او با همان تیپ متفاوت یلداییاش از 28 اسفندماه روی آنتن رفت. فکر همهچیز را کرده بودند؛ از پیرزن اندیمشکی که مادر فرش ایران بود تا پارکبان و پلیس موفق و آقای شمسالله کفاش؛ همه کسانی که اتفاق مهمی در زندگیشان داشتهاند و اصطلاحاً کار مثبت و بزرگی کردهاند به استودیوی برنامه آمدند. روایتها و اتفاقاتشان شنیدنی بود و بیننده را تحت تأثیر میگذاشت. آنقدر تأثیرگذار که شرکتهای خصوصی از حرکت انساندوستانه آقا شمسالله کفاش که در خیابانهای کرمانشاه برای بیبضاعتها رایگان کفاشی میکند و این روزها هم دستکش رایگان به مردم میدهد استقبال کردند گروهی در ارتباط با برنامه هزینه دستکشهایی که این کفاش به مردم میدهد را متقبل شدند و گروهی هم برای او و خانوادهاش سفر کیش در نظر گرفتند و هم مغازهای در کرمانشاه که کار کند. اینجا رشیدپور بیشتر از دیگر برنامهها موفقتر بود؛ چون توازن حضور سلبریتیهای مردمی و چهرههای هنری، ورزشی و حتی مسئولین را رعایت میکرد.
اتفاقاً خوانندگان و هنرمندانش تکراری و پیشپا افتاده نبودند؛ مثلاً بهنام تشکر و بیژن بنفشهخواه را روی آنتن آورد یا رضا شفیعیجم که مدتها مهمان تلویزیونی نشدند. وقتی درباره "کرونا" صحبت میکرد امیدواری و آرامشبخشی را فریاد میزد نه مثل برخی از مجریان دیگر خودشان بولندگوی رسانههای نخنما شده ماهوارهای شوند!
در "بهار جان" شبکه 5 جز مهمان شب اول که به تیتر اول خبرها، عکسها و ویدئوهای فضای مجازی تبدیل شده بود این برنامه هم به قولِ مجری قدیمی رادیو، جستی آمد و جستی رفت! حمید هیراد اولین مهمان محمد علیزاده همان شگفتانه این برنامه تلویزیونی، بود که به خاطر شایعه یا حقیقت بودن ابتلایش به سرطان، همه منتظر شنیدن جزئیان این اتفاق از زبان خودش بودند. اما مشکل انتخاب محمد علیزاده است که نشان میدهد هنوز تلویزیون خودش را وابسته سلبریتیها میداند و هر از گاهی برای حفظ مخاطبش به سراغشان میرود.
چرا در گذشته با مجریان تلویزیونی بهترین لحظات در تحویل سال، ماه رمضان و یا اعیاد و مناسبتهای دیگر برای مخاطبین رقم میخورد و نیازی به چهرههای غیر مرتبط با عالم اجرا نبود. پشت پرده آوردن محمد علیزادهها چه کسانیاند که در اولین حضورش به عنوان مجری، آنتن زنده به او میدهند؟
از طرفی دیگر چرا یک گروه، فرد یا افرادی باید همیشه تهیهکننده برنامههای مناسبتی باشند؟ هیراد حاتمی و امثال این مجری، چقدر تجربه دارند و با عالم اجرا عجیناند که آنتن مهم و پربیننده تحویل سال نوروز را به آنها میدهند؟ چرا از مجریان خانهنشین و حرفهای و کاربلد تلویزیون خبری نیست؟ هر موقع که انتخابات و راهپیمایی 22 بهمن میشود به سراغ آنها میرویم و در روزهای خوشی زنگِ درِ غریبهها را میزنیم؟
در شبکه نسیم همهچیز آرام و روان دنبال میشد؛ ویژهبرنامهای 4 ساعته که شب و روز عید روی آنتن رفت، بدون تماشاگر و با همان حفظ اهداف برنامه؛ با فریبا کوثری شروع شد؛ نوستالژیها را محمد علیمردانی به یاد میآورد و علاقهمندانش را راضی کرد. الهام حاتمی تهیهکننده و کارگردان به سراغ بازیگر، دوبلور و گویندهای رفت که هم پیشکسوتند و هم صاحبِ نوستالژی و خاطرانگیزند؛ از طرفی شرایط جسمی مناسبی ندارند.
"چهل تیکه" آیتمهایی را روی آنتن برد تا حال و هوای مردم با توجه به شرایط روز جامعه بهتر شود. به قولِ تهیهکننده و کارگردان برنامه قصدشان این بود که به مردم روزهای سخت گذشته را یادآوری کنند که گذشتگان چگونه پشت سر گذاشتهاند؛ امروز که ماجرای کرونا پیش آمده، مردم این زمانه چگونه میتوانند از پسِ این بحران برآیند.
شاید بیش از همه امسال گافهای صداوسیما و تناقضهایش این روزها به چشم خورد از تبلیغ فروشگاهی و تشویق مردم به خرید در روزهای کرونایی که البته با واکنش رئیس سازمان صداوسیما مواجه شد و به تعادل و کاهش رسید. در ادامه اشعار "خاک نفرین شده" موسیقیدانی در شبکه 4 سیما و برنامه "شب موسیقی" که با عذرخواهی شبکه 4 سیما همراه شد. اما علی ضیاء و "فرمول یک" شاید بیش از دیگر برنامهها حاشیهساز بودند؛ هم از حیث خوانندگان تازهکاری که برای مخاطب ناشناخته بودند و با پایینترین کیفیت ممکن، ظاهر شدند.
سؤال ما این است که این برنامهها چه خوراک فرهنگی به مردم میدهند و چرا باید همه تلویزیون برای تحویل سال، برنامه داشته باشد؟ برنامهسازیهای عجلهای و بدون اندیشه و تفکر است که نه تنها صدای بیننده را درآورده که تلاش و زحمات این روزهای رسانهملی را هم زیر سؤال میبرد. گهگاهی موضعگیریهای غیرحرفهای، واکنشهای احساسیِ بدون سواد رسانهای و توجه بیش از حد مجری به هیاهوی رسانهای و حضور پررنگ در فضای مجازی!! دوست دارند جنجال و چالش ایجاد کنند تا به تیتر اصلی فضای مجازی تبدیل شوند.
چرا رسانهملی جلوی این تهیهکنندگان و مجریانی را نمیگیرد که باعث میشوند برخی از خوانندگان گمنام بدونِ اصالت با حضور در برنامههای پربیننده تلویزیون، یک شبه ره صدساله را برای مشهورشدن طی کنند؟ خوانندگانی که واسطههایشان پولهای هنگفتی را طی میکنند یا هنرمندان و ورزشکارانی که به پرسشهای کلیشهای، پاسخ میدهند و فقط آمدنشان روی آنتن جنبه رخ نشان دادن به مخاطب دارد و این مجال، چندین میلیون برای رسانهملی هزینه برمیدارد؛ چرا نباید مدیران تلویزیون به این جمعبندی برسند که به جای این همه هیاهو و چندین برنامهای که مخاطب هم سردرگم میشود مخاطب کدام برنامه باشد یک یا دو برنامه ویژه اصولی را روی آنتن ببرد؟
برنامهسازی در تلویزیون انگار به شوخی مبدل شده است که هر خواننده، بازیگر و یا مجری میتواند تهیهکننده شود و یا سکان هدایت برنامهای چندساعته و زنده را بهعهده بگیرد؛ زمانی برنامه زنده برای خودش ابهت داشت و زمانی میگفتند فلان نفر که کاربلد و تجربه چندینساله دارد مجری این برنامه است؛ اما حالا مجریان هم تهیهکننده میشوند. شاید تهیهکنندگی و اجرای همزمان باعث شود که مجری نتواند کار خودش را بهنحو احسن انجام دهد؛ همان اتفاقی که برای برخی در همین ویژههای تحویل سال افتاده است. آنگاه باعث میشود مجری در بررسی حضور مهمان و پرسشهایی که مطرح میکند و حتی پلاتوهایش، کمترین اشراف را از خود نشان دهد. چرا که مصاحبهشونده و میهمان برنامه طوری پاسخ میدهد که گویی علی ضیاء بهعنوان مجری تلویزیون هیچ اشرافی بر موضوع و آن میهمان ندارد.
در جریان پخش ویژهبرنامههای تحویل سال شبکههای سیما به این نتیجه رسیدیم که واقعاً نظارت در تلویزیون فراموش شده و هیچ جایگاهی ندارد؟ چرا که بسیاری را اجازه دادند روی آنتن بیایند که به نوعی برای تسویه حساب با تلویزیون و مقاصد جناحیشان خودشان را برنامه رسانده بودند. شبهاتی را مطرح میکردند که فقط در تریبون شبکههای دستچندم ماهواره مطرح میشود و خریداری هم ندارند؟
به هر حال سالهاست که تلویزیون و تولید و پخش ویژهبرنامههای تحویل سال با استفاده از چهرههای شناخته شده سیما و سینما به استقبال سال نو میرود و میکوشد با این نوع برنامهها که غالباً شاد و سرگرمکنندهاند ایام خوشی را برای بینندگان خود رقم بزنند. گرچه این برنامهها از نظر کیفی در یک سطح و امتداد نیستند اما در ایجاد شادمانی برای مردم هدف مشترک دارند. آنچه این برنامهها را دچار آسیب کرده و میکند فقدان نوآوری و خلاقیت در مضامین، محتوا، اجرا، آیتمها و حضور چهرههای مکرر ورزشی و هنری و ارتباط پویا و فعال با بینندگان است که یکنواختی و تکرار، حرفی برای گفتن ندارند.
همچنین کمتحرکی و ضعف اجرای برخی مجریان و حرفها و پرسشهای کلیشهای آنها به ویژهبرنامهها لطمه میزند؛ مثلاً مجری برنامه از هدایت هاشمی بازیگر سینما و تلویزیون میپرسد با همسرتان چطور آشنا شدید؛ این سؤال چقدر برای مخاطب تأثیرگذار است؟ مخاطبی که خودش صاحب فضای مجازی است و میتواند به پاسخ این سؤالات با کمی جستجو برسد. اینجا رسانهملی است و باید سؤالات سنجیدهتر و تأثیرگذارتر باشد. مخاطب باید به پاسخها و مفاهیم تازهتری از طریق تماشای برنامههای تلویزیونی برسد.
رضا رشیدپور با برنامه "اتفاق نود و نه" شبکه سه، علیزاده با "بهار جان" در شبکه 5، علی ضیاء با "فرمول یک" در شبکه یک، محمد سلوکی با "دو نیمه ماه" شبکه دو و محمدرضا علیمردانی با "چهل تیکه" شبکه نسیم به عنوان ویژههای تحویل سال تلویزیون در نوروز 1399، روی آنتن رفتند. با آنکه مراحل تولید و مجریان ویژه برنامههای تحویل سال در بخشهای مختلف طراحی و اجرای دکور، اجرا و گفتمان با مهمانان و مخاطبان تلاش کردند متنوع و سرگرمکننده و جذاب باشند اما کمتر از خود نوآوری نشان دادند. در میان آنها برنامه رشیدپور توانست مخاطب را راضیتر کند؛ گپ و گفت کمتر کلیشهای، مهمانان جدید، استفاده از شخصیتهای مردمی، روایت اتفاقات جدید و آیتم جدید شوخی با مسئولان - شاقول- که بازتابهای زیادی حتی از طرف خود سیاستمداران به دنبال داشت.
گفتوگوهای امیدوارانهتر نسبت به دیگر شبکهها مخصوصاً "فرمول یک" با پرستاران، پزشکان و دستاندرکاران مقابله با کرونا روی آنتن دیدیم؛ "اتفاق نود و نه" توانست جلوتر از دیگر برنامههای مشابه در سیما باشد.
واقعیت امر این است که اگر برنامه کاملاً مناسب و حسابشده و هدفمند تحت عنوان ویژه برنامه تحویل سال عمدتاً در نهایت در تولید دو برنامه خلاصه شود مخاطب یبشتر و بهتر میتواند دست به انتخاب زده و به تماشای آنها بنشیند. به ویژه برخی از مهمانان برنامهها به نوعی یا مشترکند و یا در یک ردیف قرار دارند؛ یا خوانندهاند و یا هنرپیشه. از همین رو به صرف هزینه تولید 4 برنامه، میتوان با دو برنامه جامعتر و کاملتر نظر مخاطب را جلب کرد.
هیچ نیازی نیست برای رونق دادن به این نوع برنامهها حتماً از سلبریتیها و چهرههایی که به زورِ تبلیغات مطرح شدند استفاده شود؛ میتوانیم از هنرمندان توانای سیما که کارنامه درخشان و حرفهای هم دارند استفاده کرد. میتوانیم قهرمانان مردمی و ملی را روی آنتن بیاوریم تا آنقدر وابسته به سلبریتیها نباشیم.
لازم است دوباره تکرار کنیم که امسال هم برنامههای تحویل سال روی آنتن رفتند اما حرفهای تکراری و گوشزدهای رسانهای که بیتوجه ماند، دوباره یادمان آمد؛ چرا موضوع ضابطهمند کردن حضور سلبریتیها بهعنوان مجری تلویزیون و یا نظارت جدی روی مهمانان برنامهها، فراموش شده است؟ چهکسی بر انتخاب میهمان و بهویژه هنرمندان در برنامههای زنده نظارت میکند؟
مدیران تلویزیون باید هرچه زودتر تمهیدی بیندیشند که سلبریتیها آنقدر در تلویزیون جولان ندهند؛ آنها سرمنزلشان فضای مجازی، گرفتن تبلیغ و آگهی، پول و شهرت برایشان از نان شب هم واجبتر است و بارها نشان دادهاند که سواد و تخصص لازم را ندارند اما باز به آنها بها داده میشود و چرا مجریان کاربلد ما خانهنشین شدهاند و تهیهکنندگان آنقدر اصرار به حضور سلبریتیهایی دارند که حتی یک بار هم اجرای تلویزیونی را تجربه نکردهاند؟
/1360/