از سینمای مستقل تا سینمای وابسته
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، جشنواره امسال هم به پایان رسید و مثل همیشه پای ثابت فیلمهای این فستیوال جای خودشان را پیدا کردند، گوشهای از سالن حرفهای فردی گوشم را نوازش کرد: «باز هم امسال مثل همیشه فیلمهای حکومتی سیمرغ خواهند گرفت.»
اولین سوالم این بود که کدام یک از کارگردانان مستقل هستند و اصلا معنای مستقل چیست؟ شاید منظور روشنفکران این بود که فیلمی مستقل است که مانند بعضی آثار فیلمبازها موبه مو از روی اثر دیگری کاور شده یا به سفارش فلان سفارتخانه خارجی تولید شده یا بودجه آن را فلان شاهزاده قطری پرداخت کرده باشد.
آنچه از سینمای مستقل باید گفت
ما که معنای مستقل را نفهمیدیم؛ اما بیش از ده نسل است که ترکهایی را در دل جشنواره شاهد هستیم، بعد از فیلمهای سفارشی ضعیف درباره دفاع مقدس که در گیشه و مخاطب هم شکست خورد، اما کارگردانانی هستند که آثار محکمی میسازد ولی تلاش و هزینه زیادی برای نادیده گرفتن آنها میشود.
کافی است نگاهی به سینمای برج میلاد و کانون جشنواره فیلم فجر بیاندازیم و جایی که اصحاب قلم و رسانه برای دیدن و پوشش خبری فیلمها جمع میشوند. آرایشهای غلیظ، موهای برون ریخته و آخرین مد لباسهای تبلیغ شده از ماهواره، غش غش خندیدن ویک باره بفرمایید مزون جشنواره فجر.1 اتفاقی در نشست خبری حاتمی کیا در جشنواره امسال رخ داد، در همین راستا بود که خبرنگاران سینمایی وابسته به دولت یکصدا تخریب میکردند.
شاید اگر سینمای نفتی وزارت ارشاد و دولت کنونی به جای اینکه اروپا زده باشد، از آمریکا تقلید میکردند، سینمای رخوت گرفته و خیانت زده کمتری میدیدیم.
ژانر خیانت در سینمای ایران
در نیمهای از فیلمها خیانت، فرار دختران از خانه، آشناییزدایی از حجاب، درگیری روانی، دیوانگی، بیچارگی، اوج بدبختی، زندگی سگی و نهایتا جهانی که خدا اجازه ورود به آن را ندارد؛ چرا که به مردم ظلم کرده است و این همه مفاهیمی است که از بخش عمده آثار سینمایی دستگیرمان میشود.
آن دسته از کارگردانان فیلمباز سینمای ایران به دنبال جیمز باند، بیمصرفها، قهرمانان، چهار شگفت انگیزها و آثار زیاد دیگری نمیروند که به دنبال برقراری صلح زیر پرچم آمریکا و با ساختار آمریکایی در دنیا هستند و این سوال را باید جواب داد که نادر مهدوی و بیژن گرد چه جایگاهی در روایت قصههای هنر ایرانی دارند؟
خورشید، آخرین پرده از حیازدایی
نمایش بیرونی تزلزل فرهنگی را در پسری میبینیم که در آغاز فیلمبرداری از رو به رو شدن با زن نامحرم حیا داشت و طناز طباطبایی او را دعوت به راحت بودن میکرد. خانم هنرپیشه، حس ناملایمت روح الله را در خجالت محبوس میکند اما چند ثانیه نمیگذرد که روح الله واکنشی نشان میدهد و میگوید: «ما ناموس حالیمون میشه.»
چند روح الله دیگر در سینمای ایران قرار است به محسن افشانی آینده تبدیل شوند و تا چه زمانی این سازوکار سیاهنمایی در درون و بیرون این پرده نقرهای اتفاق خواهد افتاد تا طبیعت قصه کمی وارونه شود؟ /882/ 704/
1. دین در دام درام، نعمت الله سعیدی، ص 156
از طرفی هم حیا زدایی در حد اعلا رخ میدهد
ما یک پرونده برای سینما باز کردیم و از ابتدای دهه فجر به تولید محتوا پرداختیم.
نگاه به سینما، حیازدایی و مسئله فیلمنامههایی که به شدت در فضای آناکرونیستیکی به سر میبرند در کنار آثار ابزورد به معنای مبتذل گو، در مسیر اندیشه مردم ضربه های جدی وارد می کند.
ساختار نقدی که در سرویس فرهنگ و اجتماع داشتیم، فرمالیستی نبوده و به شدت در فضای محتوایی با نگاه حوزوی و طلبگی است.
ان شالله که بتوانیم همه کارهایمان را در مسیر خداوند متعال انجام بدهیم و از مسیر انقلاب و اسلام دور نشویم
با کمال احترام به همه بزرگترها
دوستان یا علی بگیم و باید تمام تلاشمون رو بکنیم به همه ثابت کنیم که گره حل مشکلات کشور مدیران جوان انقلابی و جهادیست و بس
هر کس در حد توان خودش این مطلب رو به اطرافیانش برسونه و اونها رو اقناع کنه کفایت میکنه
باید از داستان حضرت داود در سوره بقره و درس بزرگ جوانگرایی در عرصه مدیریت جامعه استفاده کنیم تا بتونیم کادر سازی کنیم برای ظهور
ان شاءالله
بنظر می آید که قطار انقلابی گری و گرایش مردم به سمت انقلابیون راه افتاده است؛
بحول و قوه ی الهی بر روی صندلی مجلس ما افرادی نشسته اند که بوی خوش انقلابیگری و پیرو ولایت بودن از آن ها به خوبی فهمیده می شود
اما از شواهد بر میآید که می خواهند با تبلیغات کاذب و جنگ هیبریدی مثل یک سوزن بان ریل انحرافی را باز کنند تا این دومینوی به سمت دولت اسلامی شکست بخورد...
قرائن اولیه نشان از این دارد که در این فرصت یکساله تا انتخابات ریاست جمهوری ، بدنبال تطهیر برخی از عاملین بدبختی مردم هستند تا در انتخابات ریاست جمهوری مردم در انتخاب دچار اشتباه شوند و این قطار به سر منزل مقصودش نرسد.
جای این حرفا تو ادبیات رسانه ای حوزه خالی است