روایتی ناقص از دستگیری عبدالمالک ریگی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سیمرغ مردمی جشنواره به سعید ملکان رسید، سیمرغی که به اذعان برخی رسانهها با دستکاری به کارگردان فیلم روز صفر رسید و حق کارگردان دیگری بود، اتفاقی که در بررسی میان اقبال تماشاگران و میزان فروش ناموفق فیلمهای قبلی مانند تنگه ابوقریب و تختی در گیشه این موضوع را در هالهای از ابهام میبرد.
سعید ملکان بعد از تهیه کنندگی آثاری چون ابد و یک روز، تنگه ابوقریب، غلامرضا تختی و فعالیتهای دیگر سینمایی همچون سرمایهگذار، فیلمنامهنویس، بازیگر و طراح چهرهپرداز حالا در اولین کارگردانی خود به موضوع عملیات بازداشت عبدالمالک ریگی پرداخته است.
روز صفر فیلمی است که قهرمان دارد و از کشمکش داستان در برلین، ایران، افغانستان و پاکستان عبور میکند و همین تغییر مداوم لوکیشن باعث جذابیت فیلم میشود. قاب بندی متوسط در کنار روایت زخمت باعث میشود تا کمی نسبت به فیلم سرد شویم اما کشمکش تا انتها ادامه دارد.
ناامنی کشور ما برای صاحبان قدرت مهم است
فیلم حول محور مسئله امنیت میچرخد. کشور ما با توجه به اوضاع ژئوپلیتیکی که دارد، یکی از مهمترین هارتلندهای دنیا به حساب میآید و از طرفی ایدئولوژی رقیب در مقابل نظم نوین جهانی است، به همین خاطر تلاش زیادی برای از بین بردن تاروپود این سرزمین وجود دارد تا هیچ وقت فکر پیشرفت هم به سرمان نزند، در واقع دو نعمت در زندگی انسان مغفول مانده و آدمی تا از دست ندهد، متوجه حضور آن در زندگیاش نمیشود، یکی سلامتی و دیگری امنیت است.
در کنفرانس امنیتی مونیخ زمانی که نهادهای اطلاعاتی غرب به نتیجه رسیدند تا در هشت محور علیه جمهوری اسلامی مبارزه کنند، جنگ چریکی و سازماندهی گروههای تکفیری برای ناامنی مرزهای کشور یکی از اولویتها به حساب میآمد و قبل از آن هم سرمایهگذاری روی افرادی همچون ریگی بسیار جدی بود.
مسئله دیگری که روز صفر به آن اشاره دارد، تلاش سربازان گمنام امام زمان برای برقراری امنیت در کشور است و این موضوع در جای جای فیلم موج میزند اما باز کارگردان دلش آرام نمیشود و در پایان فیلم همین مسئله را در دهان امیرجدیدی (رضا) میگذارد و به عنوان نریشن پایانی فیلم بازگو میکند.
رمبو وارد میشود
روز صفر قهرمان بزرگی دارد که او همه کارها را انجام میدهد، در برلین از دلال اطلاعات میخرد، در پاکستان به دنبال قرار ملاقات فاروق با ریگی میرود تا او را دستگیر کند، اطلاعات اشتباه دلال باعث میشود که در افغانستان گروه پوششی را مورد هدف قرار دهد، به تهران میآید تا نوجوانی که بمب به خودش بسته را قانع کند که انتحار نکند، به بندرعباس میرود تا هواپیمای ریگی را با موفقیت به زمین بنشاند و ...
همه اینها ما را حتی از جمشید هاشم پور دوران کودکیمان عبور میدهد و به رمبو یا سیلوستراستالونه میرساند، اغراق در قهرمانپروری که طعم آش را شور کرده است، هر چند مبالغهاش به دل مخاطب مینشیند و خوشحال از پیروزی هالک قصه ماست. در واقع روز صفر راوی سربازان بدون مرز است که امنیت را از هزاران کیلومتر آنطرفتر از مرزهای ما حفظ میکنند.
مطالبی که به آن اشاره نشد
روایت ماجرای بازداشت ریگی در فیلم روز صفر، روایتی یک طرفه و فارغ از تلاشهای جریان انقلابی بود، کارگردان در دو سکانس شخصی را نشان میدهد که با ریش و تسبیح نماد جریان انقلابی است، دو سکانس پارادوکسیکال! سکانس اول ابراز مخالفت این فرد با نشاندن هواپیماست که رضا او را از اتاق کنترل بیرون میاندازد و سکانس دوم همین چهره جلوی دوربین میرود و از رشادتهایش در نشاندن هواپیما برای مردم میگوید و این سرباز گمنام است.
روز صفر شاید بخشی از گفتمان آمدنیوز یعنی انشقاق در نهادهای اطلاعاتی را دنبال میکند که همین موضوع یکی از محورهای خطرناک فیلم است. همه میدانند که عملیات بازداشت ریگی توسط وزارت اطلاعات صورت گرفت، بنابراین رضا (امیرجدیدی) مامور ویژه وزارت اطلاعات است و بیان اختلافات در فیلم اصلا درست نیست.
نکته دیگری که در فیلم پنهان مانده بود، نقش شورای عالی امنیت ملی وقت در همراهی با این عملیات است که هیچ اشارهای به آن نشده است، با یک سرچ کوتاه میتوان فهمید که رهبری عملیات از تهران بوده و شش استان شیراز، بندرعباس، بیرجند، تهران، کرمان و اصفهان را هم درگیر این موضوع کرده است.
این فیلم گوشهای از دستگیری عبدالمالک ریگی را روایت کرده است و فیلمنامه با اطلاعات سلیقهای و جناح بندی نوشته شده است و شاید جایزه دیشب فیلم برای این بود که همه دوستان راضی از صحنه بیرون بروند. /882/ 703/
مهدی کمالی
باید اعتراف کرد این عملیات به مراتب از دستگیری ریگی پیچیدهتر و حرفهایتر است و میشود فیلمی کمدی در همین ژانر و چه بسا جذابتر از «روز صفر» در موردش ساخت؛ «ماجرای دزدیدن یک قهرمان جان بر کف مؤمن و مسلمان و جایگزین کردنش با یک روبوت لائیک امریکایی
روشنفکر خشمگین که نمیتواند مردمانی را که صیاد شیرازیها و حججیها و قاسم سلیمانیها را با فریاد یاحسین یازهرا تشییع میکنند از یاد ببرد، وارد میدان میشود تا اگر امریکاییها جسم سلیمانی را قطعه قطعه میکنند و از ملت میگیرند، او روح و تفکر و روحیه و مکتب سلیمانی را محو و با یک ورژن عمیقاً دروغین با ویژگیهای لائیک و امریکایی جایگزین کند.
من هم فیلم را دیدم
قشنگ شورای عالی امنیت ملی وقت را می زد
منظورت از سیمرغ مردمی چیه دقیقا؟ منظورت بهترین فیلم از نگاه تماشاگرانه ؟«با توضیحاتی که در ادامه دادید ظاهرا همینطوره»
این سیمرغ به شنای پروانه رسید نه روز صفر
در ثانی این سیمرغ رو به تهیه کننده میدن نه کارگردان که می فرمایید حق کارگردان دیگری بود
جدا چه قدر تو سینما سواد دارین که خبر سینمایی میرید؟!!!!