۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۲
کد خبر: ۶۳۵۱۵۴

آمریکا چطور با ترور سردار سلیمانی به دنبال تحمیل برجام‌های ۲ و ۳ به ایران است؟

آمریکا چطور با ترور سردار سلیمانی به دنبال تحمیل برجام‌های ۲ و ۳ به ایران است؟
با ترور سردار سلیمانی، «معمار مبارزه نامتقارن» ایران حذف شد و این یعنی آمریکا به دنبال تحمیل برجام ۲ به ایران است تا کشور یک قدم دیگر به «نرمال شدن از منظر آمریکا» نزدیکتر شود و آن یعنی خلع سلاح و امحاء ضلع دوم از مثلث قدرت بازدارندگی. اما ضلع سوم که همان قدرت موشکی است اسم رمز برجام ۳ می‌باشد که با «رخداد سقوط هواپیما» و سردرگمی رسانه‌ای و ورود کشور‌های متعدد به این پرونده آغاز شده است.
به گزارش خبرگزاري رسا، دکتر سید جواد میری، هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و فرهنگ، طی یادداشتی با عنوان «برجام ۱ و ۲ و ۳ یعنی چه؟» به مفهومینه کردن تلاش آمریکا برای نرمال کردن رفتار ایران پرداخته و ترور سردار سلیمانی را آغازی بر تحمیل برجام ۲ به ایران تحلیل کرده است؛ متن یادداشت او در ادامه از نظر می‌گذرد:

برجام واقعا چه معنایی دارد؟ فهم من از برجام این است که آمریکا یک گزاره جامع و بنیادین دارد و آن این است که ایران باید به مانند یک «کشور نرمال» رفتار کند. اما این گزاره دقیقا به چه معناست؟ این گزاره را اینگونه می‌توان تفسیر کرد که آمریکا باید به مثابه یک کشور «غیر نرمال» رفتار کند، ولی هنجارمند بودن ایران را آمریکا تحدید و تعریف می‌کند. اما این تفسیر کامل نیست زیرا اگر آمریکا هنجارمندی را خود تبیین می‌کند و ۱۰ هزار کیلومتر فراسوی مرز‌های آبی و خاکی خود حق کنشگری برای خویش تعریف می‌کند و سپس هنجارمندی دیگران را نیز در داخل دایره نرمالیت خود تحدید می‌کند پس در این وضعیت یک اتفاقی رخ می‌دهد که در «سطح اخبار روز» طرح نمی‌شود و دائم مغفول می‌ماند و آن این است که مرز تعرضات یک کشور غیر هنجارمند، چون آمریکا با کشوری مانند ایران که از سوی آمریکا دعوت به «هنجارمندی در چارچوب نرمالیت آمریکا» می‌شود، چگونه باید مدیریت شود؟
 
به سخن دیگر، کشور‌های گوناگون در جهان یا در داخل بسته امنیتی آمریکا قرار دارند (مانند اروپا، کره جنوبی، تایوان و کانادا) یا خود دارای بسته‌های امنیتی هستند (چین و روسیه و کره شمالی ...) یا نه این و نه آن هستند که وضعیت‌های متفاوتی، چون لیبی و افغانستان و سومالی و عراق و سوریه دارند که در حالت اشغال هستند. اما چرا این کشور‌ها نتوانسته‌اند بسته امنیتی خود را برسازند؟ این پرسش مهمی است، ولی دغدغه من در اینجا این است که «وضع ایران» را مفهومینه کنم و ببینم آمریکا وقتی می‌گوید «ایران باید یک کشور نرمال شود» دقیقاً یعنی چه و این چه ربطی به مفهوم «اقدام مشترک» دارد؟
 
من این سخن را اینگونه درک می‌کنم که ایران باید «قدرت بازدارندگی» خود را با همکاری خودش در یک پروسه اقدام مشترک از بین ببرد. اما از بین ببرد که چه بشود؟ جزیی از بسته امنیتی آمریکا بشود یا ذیل چین و روسیه تحدید شود؟
 
یقینناً آمریکا ایرانی که با مختصات جمهوری اسلامی باشد را در بسته امنیتی خود تعریف نمی‌کند و از منظر عقلانیت استراتژیک هم اجازه نخواهد داد ایران ذیل روسیه یا چین قرار بگیرد که این نقض غرض است؛ بنابراین شق سوم دورنمای درخواست توام با فشار همه جانبه آمریکا بر ایران است که تبدیل به کشوری اشغال شده همچون عراق یا لیبی و ... بشود و این سناریو در کتاب «رویارویی بزرگ» در سال ۱۹۹۳ توسط لستر تارو پیش‌بینی و طراحی شده بود و اکنون زمان انجام آن فرا رسیده است. اما چگونه؟
 
شاه کلید این سناریو امحاء قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است که به نظر می‌آید از منظر سخت افزاری سه مولفه بنیادین دارد: نخست قدرت هسته‌ای، دوم قدرت منطقه‌ای (معروف به محور مقاومت) و سوم قدرت موشکی. جالب است بدانیم که هر کدام از این مولفه‌های سختِ بازدارندگی یک معمار کلاسیک داشته است و آمریکایی‌ها به انحاء گوناگون به صورت فیزیکی آن‌ها را حذف کرده‌اند یا به دنبال حذفشان هستند.
 
با برجام ۱، قدرت بازدارندگی هسته‌ای ایران پیاده شد، ولی دو قدرت بازدارندگی ایران هنوز باقی است. اما با ترور سردار سلیمانی، «معمار مبارزه نامتقارن» ایران حذف شد و این یعنی آمریکا به دنبال تحمیل برجام ۲ به ایران است تا کشور یک قدم دیگر به «نرمال شدن از منظر آمریکا» نزدیکتر شود و آن یعنی خلع سلاح و امحاء ضلع دوم از مثلث قدرت بازدارندگی. اما ضلع سوم که همان قدرت موشکی است اسم رمز برجام ۳ می‌باشد که با «رخداد سقوط هواپیما» و سردرگمی رسانه‌ای و ورود کشور‌های متعدد به این پرونده (و ایجاد این ذهنیت در بین مردم که ما که نمی‌توانیم یک موشک هدایت کنیم سامانه موشکی برای چه می‌خواهیم!) آغاز برجام ۳ و تبدیل کامل ایران به یک کشور «نرمال» در چارچوب تعریف شده آمریکا است.
 
البته این طراحی نرمالسازی بدون پشتوانه نرم ناممکن است و در حال حاضر «اتاق ایران» در پنتاگون بمباران جامعه ایرانی را به شدت شروع کرده است و برخلاف تصور سرداران ایرانی در نیرو‌های مسلح، آمریکا موشک‌های کروز خودش را به سوی ایران هنوز شلیک نخواهد کرد بل «بمباران روانی جامعه» را تا اطلاع ثانوی ادامه خواهد داد.
 
اما باطل السحر برنامه آمریکا چیست؟ این پرسشی است که مسئولان ارشد ایرانی باید از خویشتن بپرسند و یقین بدانند که پاسخ‌های تکراری گذشته کفایت نمی‌کند. امروز بقاء بر میت جواب نمی‌دهد بل «اجتهاد در مقابل نص» راه پیش روی عبور از این «ابر-بحران» ایران در آستانه قرن پانزدهم شمسی است./1360/
ارسال نظرات